آیا وقت آن رسیده که درباره 'آخرین تابوی جنسی' حرف بزنیم؟

محققان دانشگاه لنکستر انگلستان در پژوهشی به سراغ "آخرین تابوی" جنسی رفته‌اند و از ۱۵۴ مرد که زنان آنها را وادار به رابطه جنسی کرده بودند، در باره تجربه‌شان سوال کردند.
 
این تحقیق را دکتر شوون ویر سرپرستی کرده و از حمایت انجمن خیریه "بازماندگان منچستر" برخوردار بوده است.
 
در این تحقیق بیش از یک پنجم از این ۱۵۴ مرد گفتند که با باج‌گیری و تهدید یک زن مجبور به دخول شده‌اند.
 
بیست و دو درصد آنها هم گفته‌اند که با دروغ، تهدید به قطع ارتباط، تهدید به پخش شایعات کذب و توهین و تحقیر لفظی مجبور به رابطه جنسی با زنان شده‌اند.
 
چهارده درصد مردان هم روش‌هایی خشن‌تر مثل استفاده از وزن بدن یا اسلحه را به عنوان روش اعمال زور بیان کرده‌اند.
 
دکتر ویر می گوید: "با این که ۱۵۴ نفر ممکن است کمتر از آن باشد که [از یک تحقیق] انتظار می‌رود، باید در نظر داشت که این موضوع بسیار کم گزارش و درباره آن بحث شده و این اولین و تنها تحقیقی است که در این زمینه در بریتانیا انجام شده است."
 
"ماهیت مخفی این نوع خشونت جنسی به این معنی است که یافتن تعداد زیادی داوطلب برای این تحقیق بسیار نامحتمل است، نه به خاطر این که چنین اتفاقی برای مردان نمی‌افتد، بلکه به این دلیل که قربانیان چنان احساس سرافکندگی و آشفتگی می‌کنند که قادر به گزارش کردن آن نیستند."
 
به گفته دکتر ویر رسیدن به آمار مردانی که در بریتانیا مجبور به دخول اجباری می‌شوند بسیار دشوار است اما در تحقیقی که سال ۲۰۱۰ در آمریکا انجام شد، از هر ۲۱ مرد یک نفر گفت در دوران زندگی‌اش مجبور به دخول اجباری شده و در ۷۹ درصد موارد طرف مقابل مونث بوده است.
 
دکتر ویر همچنین می‌گوید اصطلاح "دخول اجباری" به دلیل به وجود آمده که این عمل مشمول تعریف حقوقی "تجاوز" نمی‌شود هر چند که رابطه جنسی بدون رضایت بوده است: "جرم تجاوز فقط در صورتی محقق می شود که قربانی مجبور به پذرش دخول اجباری شده باشد نه اینکه قربانی دخول اجباری انجام داده باشد."
 
مردانی که در این تحقیق شرکت کرده بودند همچنین از قربانی شدن مکرر و آسیب‌های روحی-روانی ناشی از آن صحبت کرده بودند. از این میان فقط دو نفر به سراغ پلیس رفته بودند که به حد ارجاع به دادگاه نرسید.
 
این مردان اکثرا از لفظ "تجاوز" را برای توصیف اتفاقی که برایشان افتاده بود به کار بردند -با این که با تعریف حقوقی آن منطبق نیست- و از واژه رابطه جنسی کمتر از هر واژه دیگری استفاده شد.
 
اکثر مردانی که قربانی شده بودند زنی را که آنها را مجبور به دخول اجباری کرده بود می شناختند: دوست یا آشنا یا در نیمی موارد همسر یا دوست دختر.
 
هشتاد درصد این مردان با اعضای خانواده در این باره حرفی نزده و ۷۴ درصد آنها به دنبال کمک گرفتن از کسی نرفته بودند.
 
دانکان کریگ مدیر عامل خیریه بازماندگان منچستر که به مردان قربانی خشونت جنسی کمک می‌کند این تحقیق را تحولی لقب داد که "دیوار سکوت" را می‌شکند و به مردان این پیام را می‌دهد که کسی هست که صدایشان را بشنود.
 
سال گذشته دایره خدمات کیفری سلطنتی (یک نهاد دولتی که زیر نظر دادستان کل انگلستان و ولز فعالیت می‌کند و به پلیس و دستگاه قضایی مشاوره حقوقی می‌دهد) در گزارش سالانه خود در مورد "خشونت علیه زنان و دختران" برای اولین بار آمار خشونت علیه مردان و پسران را در همان آمار خشونت علیه زنان گنجاند بدون این که آمار جداگانه‌ای ارائه کند.
 
خشونت جنسی علیه زنان (که اکثریت قریب به اتفاق موارد، متجاوز مرد است) یکی از معضلات اجتماعی در تمام دنیا است و اخبار خشونت‌های وحشتناک علیه زنان تقریبا هر روز در میان خبرها دیده می‌شود.
 
خشونت مردان علیه زنان - از جمله خشونت جنسی - بسیار فراگیرتر و گسترده‌تر از موارد عکس است. به گزارش سازمان بهداشت جهانی از هر سه زن در تمام دنیا یکی قربانی خشونت فیزیکی یا جنسی همسر یا آشنایان یا افراد غریبه شده است.
 
بیشتر زنانی که قربانی خشونت جنسی هستند قربانی خشونت خانگی هم هستند. در بیشتر موارد متجاوزان جنسی، شوهران یا دوست پسرها هستند و بعد از آن مردانی از آشنایان یا فامیل.
 
اما در سال‌های اخیر برخی از باورهای رایج در زمینه خشونت جنسی به چالش کشیده شده است: اینکه مردان یا پسران فقط قربانی متجاوزان مرد می‌شوند، مردان به اندازه زنان از خشونت جنسی آسیب نمی‌بینند و زنان نمی‌توانند خشونت جنسی به مردان روا کنند.
 
علاوه بر این برای جنسیت‌زدایی از مفهوم حقوقی تجاوز در برخی کشورها -و همچنین قوانین بین‌المللی- اقداماتی شده یا بحث آن به میان آمده است.
 
خشونت جنسی در بسیاری موارد با خشونت خانگی توام است و بر اساس آماری که در بریتانیا ارائه شده از هر سه قربانی خشونت خانگی دو نفر زن هستند و یک نفر مرد.
 
تحقیقات نشان می‌دهد که مردان با وجود آن که از عوارض خشونت جنسی آسیب می‌بینند اما در اکثر موارد کمتر از زنان به این موضوع اشاره می‌کنند و حتی ممکن است ماهیت آنچه بر آنها رفته را خشونت جنسی یا تجاوز ندانند. در صورتی هم که به سراغ پلیس بروند کمتر از زنان احتمال دارد که به شکایتشان رسیدگی شود.
 
از این رو برخی متخصصان و فعالان معتقدند مواردی که مردان به زور زنان، وادار به رابطه جنسی می‌شوند، بسیار کمتر از حد واقعی گزارش می‌شود.
 
در میان خشونت‌های خانگی، خشونت روانی (توهین و تحقیر) همچنان شایع‌ترین نوع خشونت است و برخی فعالان معتقدند برای مقابله موثرتر با معضل خشونت خانگی و جنسی باید از آن جنسیت‌زدایی کرد. چرخه خشونت خود را بازتولید می‌کند و برای مبارزه با این آسیب اجتماعی باید آن را از مرز جنسیت فراتر برد.
 
برخی محققان فمینیست مثل کتی یانگ معتقدند که فمینیست‌ها در دفاع از مردانی که قربانی خشونت فیزیکی و جنسی شده‌اند کوتاهی کرده‌اند اما در مقابل برخی معتقدند خشونت علیه زنان چنان گسترده و دلخراش است و این زنان از حمایت، عدالت، حقوق مدنی و انسانی و همچنین دسترسی به نهادهای قدرت به اندازه‌ای دور هستند، که باید برای آنها اولویت قائل شد.
+21
رأی دهید
-6

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.