قتل یک دختربچه و کندوکاو در انگیزه‌های اجتماعی آن.

در جامعه ای که مردم از خواب شیرین صبح قبل از طلوع افتاب میزنند و جهت تماشای جان کندن چند جوان گله دزد یا قطه دست انها و یا شلاق خوردن انها با اطفال زیر سن قانونی شور حسینی می افرینند باید انتظار چنین رفتارهای نا هنجاری را داشت. زیرا قح جنایت ریخته میشود. به زودی همین مردم برای دار زدین همین جنایت کار به دست جنایتکاران اونیفورم پوش به میدان می ایند و همین سریال ادامه دار خواهد بود. رفتار پلیس انگلیس را ببیندی که به این نتیجه رسیده اند که اگر پلیس مسلح باشد باعث تروی خشونت میشود. متاسفم برای کشورم که این دین خبیث در ان لانه کرده

گاهی آدم از درد و رنج این جنایت شنیع حرفی برای گفتن نداره مگر ابراز تاسف و همدردی با خانواده و خشمی فروخورده به خشم های قبلی از حکومتی که بستر هر جنایتی را فراهم کرده است 😩😷😢

یکی از تفاوتهای ایران و سایر کشورهای غربی در این است که در ایران یک جنایتکار خود را تنها در مقابل قربانی و حداکثر خانواده اش احساس می کند ولی در کشورهای اروپایی و آمریکایی یک جنایتکار در مقابل جامعه و حکومت منتخب وقت قراردارد و هیچگونه مماشاتی در کار نیست. در ایران قضات نرخهای تعیین شده دارند؛ و افرادی زالو صفت واسطه بین جنایتکار رشوه پرداخت کن و قاضی قرار دارند و به سادگی حق را زیر پا می گذارند. از طرف دیگر بخشودگی مجرمین و تحمل نکردن نتیجه جنایت چنان مجرمین را یاغی می کند که زندان را خانه دومشان می دانند. وقتی قانون نیم بند جمهوری آخوندی هیچ پشتوانه اجرایی نداشته باشد؛ هزار فاجعه بدتر از این هم روزانه اتفاق می افتد. بسیاری از قضات و نیروهای انتظامی دستشان در کاسه مجرمین است. شخصی تعریف می کرد کاراگاهانی که مشغول تجسس در ساختمان بودند که در آن دزدی شده بود؛ به محض دیدن یک علامت از دزدها که به طور سری به آنها نشان می داد که دزدان چه کسانی هستند؛ دست از تحقیقات کشیدند و آنجا را ترک کردند!!! وای بحال مظلومینی که دست شان به هیچ کجا بند نیست.