پسر جوانی که با همدستی مادروخواهرش، نیمههای شب پدرش را با ضربات چاقو کشته و جسدش را در بیابانهای ورامین رها کرده بود، صبح دیروز با رأی قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران و باتوجه به رضایت اولیای دم، به 10 سال حبس محکوم شد. قضات دادگاه مادراو راهم به جرم همدستی درقتل شوهر، به 10 سال حبس محکوم کردند. اما دختر جوان خانواده از اتهام مشارکت در قتل تبرئه شد. 31 شهریور سال 92 وقتی جسد مرد میانسالی در محله «رمزآباد» ورامین پیدا شد پلیس خود را در برابر یک جنایت مرموز دید.
در جریان تحقیقات پلیسی مشخص شد قربانی جنایت، راننده شرکت واحد اتوبوسرانی و ساکن اسلامشهر بوده است. به همین خاطر کارآگاهان در نخستین گام همسرش عصمت را تحت بازجویی قراردادند، اما این زن از همان ابتدا با حالتی آشفته و نگران به تناقضگویی پرداخت و همین کافی بود تا راز جنایت خانوادگی فاش شود. سرانجام با اعترافهای هولناک این زن، پسر ودخترش هم به اتهام مشارکت درقتل پدرشان بازداشت شدند. سال گذشته محاکمه مادر و دو فرزندش دردادگاه کیفری تهران انجام شد اما به خاطر تناقض گویی هایشان این محاکمه بدون صدور رأی متوقف شد تا تحقیقات بیشتری انجام شود.
در نخستین جلسه دادگاه، عصمت به قاضی اصغر عبداللهی-ریاست دادگاه-و مستشارانش گفت: یکسالی بود که شوهرم رفتار مرموزی داشت. تا اینکه دخترم پیامکهای پدرش را زیر نظر گرفت و همگی به او ظنین شدیم. ابتدا باور نمیکردم شوهرم ابراهیم، رابطه پنهانی داشته باشد تا اینکه مخفیانه گوشیاش را نگاه کردم و پیامکهای عاشقانهاش را دیدم. وقتی به شوهرم گفتم که چرا با زن دیگری رابطه پنهانی دارد مرا به باد کتک گرفت تا اینکه موضوع خیانتش را با پسرم محسن و دخترم مژگان در میان گذاشتم. حتی چند بار به همسر بدرفتارم پیشنهاد طلاق دادم اما حاضر نشد از هم جدا شویم. تا اینکه با کمک پسرم و دخترم نقشه کشیدیم او را به قتل برسانیم. صبح روز واقعه وقتی ابراهیم از خواب بیدار شد پسرم مرا که در خواب بودم بیدار کرد و گفت این بهترین فرصت است، که پدرم را بکشیم. به همین خاطر در فرصتی مناسب پسرم از پشت سر به پدرش حمله کرد و من هم به کمکش رفتم و با چاقویی که در دست داشتم دو یا سه ضربه به شوهرم زدم. بعد چاقو را به محسن دادم، پسرم هم چند ضربه زد. دخترم هم به کمکمان آمد وقتی ازمرگش مطمئن شدیم، جسدش را لای پتو در صندلی عقب ماشیناش گذاشتیم به بیابانهای رمزآباد در ورامین بردیم و همانجا رهایش کردیم.» با اعترافات این زن، دختر و پسرش نیز بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
محسن هم در بازجویی به قتل پدرش با همدستی مادر اعتراف کرد و گفت: «خواهرم تنها برای انتقال جسد پدرم به ما کمک کرد و در زمان قتل فقط وحشتزده نظارهگر بود.» با گذشت یک سال از این محاکمه ناتمام سرانجام هفته گذشته مادر، پسر و دختربرای دومین بار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک تهران پای میزمحاکمه ایستادند. اما محسن در این جلسه اعترافات قبلی خود را پس گرفت و گفت: در زمان ارتکاب جنایت، ضربات چاقو را خودم تنهایی به پدرم زدم. آن زمان برای اینکه به قصاص محکوم نشوم از مادرم خواستم که او هم قتل را به گردن بگیرد تا جرم من سبکتر شود.»عصمت نیز در آخرین دفاعیاتش گفت: «من خواب بودم که با صدای فریاد شوهرم بیدار شدم. همان موقع به پسرم التماس کردم که پدرش را رها کند اما بیفایده بود. باورکنید محسن پدرش را کشت و من و دخترم بیگناه هستیم. در مراحل بازپرسی هم تنها به خاطر اینکه پسرم به قصاص محکوم نشود به دروغ گفتم که من نقشه قتل همسرم را کشیدم و با چاقواو را کشتم.» مژگان - دختر خانواده - هم به قضات گفت: «مدتها بود که رفتار پدرم تغییر کرده بود و مرتب مادرم را کتک میزد. من و محسن از این موضوع خیلی ناراحت بودیم تا اینکه متوجه شدم پدرم از طریق پیامک با یک زن در ارتباط است. صبح روز حادثه خواب بودم که با صدای فریاد پدرم بیدار شدم و دیدم برادرم با چاقو به جانش افتاده است. پس از قتل پدرم با کمک برادرم و مادرم جسدش را داخل خودرو گذاشتیم و آن را در بیابانهای اطراف ورامین انداختیم.»
قضات شعبه چهارم صبح دیروز پسر جوان و مادرش را به خاطر گذشت اولیای دم ازقصاص، به 10 سال حبس محکوم کردند دختر مقتول نیز از اتهامش تبرئه شد.