چهارمین درخواست ازدواج مرد تحصیلکرده

مرد تحصیلکرده که پس از سه سال تنهایی، از بازگشت همسر سوم‌اش به خانه ناامید شده بود راهی دادگاه خانواده شد تا شاید با طرح اجازه ازدواج مجدد، همسرش را به خانه بازگرداند.در یکی از روزهای گرم وشلوغ درمجتمع قضایی ونک، زن و مردی در شعبه 261 دادگاه خانواده نشسته بودند و با هم بحث می‌کردند. موضوع مشخصی در مشاجره آنها وجود نداشت، بلکه هر یک به نوبت دیگری را به نادیده گرفتن حقوق خود در زندگی مشترک متهم می‌کردند. قاضی «محمود سعادت» که انگار به این نوع بحث‌ها عادت داشت، بی‌توجه به مجادله زن و شوهر میانسال سرگرم مطالعه پرونده‌شان با موضوع عدم تمکین زن بود.
دادخواست ازسوی «کامران» مطرح شده بود. او مردی قدبلند وتحصیلکرده یکی از دانشگاه‌های امریکا بود که چند سال پیش به وطن بازگشته و به کار باغداری مشغول شده بود.او 55 ساله بود که چند سال قبل با «غزال»به‌عنوان سومین همسرش ازدواج کرده بود.
نخستین ازدواج کامران به 30 سال پیش باز می‌گشت. آن زمان او تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و در یک شرکت اکتشاف نفت درامریکا مشغول به کار شده بود تا اینکه خانواده‌اش اصرار کردند هر چه زودتر ازدواج کند. از همین رو چند دختر ایرانی را به پسرشان پیشنهاد دادند که یکی از آنها به کامران عشق و علاقه زیادی نشان داد. کامران هم حاضر به ازدواج شد و پس از برپایی جشن مفصلی درکشور، همسرش را به امریکا برد و زندگی مشترک‌شان را شروع کردند. اما چند سال بعد که همسرش موفق به دریافت گذرنامه امریکایی شد با استفاده از قوانین امریکا طلاق گرفت و اعتراف کرد که فقط برای دریافت مجوز اقامت در امریکا با او ازدواج کرده است. درچنین شرایطی، کامران سرخورده و تنها به ایران بازگشت و با سرمایه‌اش چند هکتار باغ در حوالی تهران خرید. صاحب باغ مردی بود که دخترش امور حسابداری‌اش را انجام می‌داد و قرار شد که این دختر اسناد مالکیت باغ را سال آینده به کامران تحویل دهد.
چند ماه بعد مرد دل شکسته با دختر جوانی در یک میهمانی آشنا شد که تحصیلکرده رشته کشاورزی بود. کامران از او در امور باغداری کمک خواست تا اینکه رابطه کاری آنها منجر به یک رابطه عاشقانه و ازدواج شد. اما یک سال نشده زن جوان بهانه گرفت و مهریه 114 سکه ای‌اش را به اجرا گذاشت. در همان دادگاه بود که کامران خبردار شد همسرش پیش از این با سه مرد ازدواج کرده و از آنها طلاق گرفته است. بنابراین مهریه‌اش را داد و پس از طلاق دوباره به امریکا رفت تا همه چیز را فراموش کند.
مهندس اکتشاف نفت، چند سال پیش به ایران بازگشت تا در دوره بازنشستگی به امور باغ چندهکتاری‌اش بپردازد که با «غزال» روبه‌رو شد. دختر مرد باغدار که حالا 35 ساله شده بود، همچنان مجرد مانده و تنها قدری چاق‌تر شده بود. مدتی بعد، رفت وآمدهای کامران با خانواده غزال بیشتر شد تا اینکه پدر غزال پیشنهاد ازدواج به او داد. کامران هم که قصد بازگشت به امریکا را نداشت تصمیم گرفت برای سومین بار در 50 سالگی ازدواج کند. اما این آخر داستان نبود و او در همان دو سال اول ازدواجش پی برد همسرش از نوعی بیماری روحی رنج می‌برد و دارو مصرف می‌کند. با این حال سعی کرد ضمن همراهی با غزال، زندگی‌اش را به هر ترتیبی شده حفظ کند. اما زن جوان به هر بهانه‌ای عصبانی می‌شد و زود از کوره در می‌رفت. در نخستین دعوای سختی که بین آنها درگرفت پدر غزال پادرمیانی کرد و از او خواست سه دانگ از منزل مسکونی‌اش در تهران را به نام همسرش سند بزند تا غزال به زندگی مشترک دلخوش باشد. با این حال اختلاف میان آنها ادامه پیدا کرد و غزال به بهانه‌های تازه‌ای ناسازگاری می‌کرد. او حتی مبلغ مهریه‌اش را هم نقداً از کامران دریافت کرده بود ولی باز هم نسبت به شوهرش بدبین بود. تا اینکه از سه سال پیش غزال زندگی مشترکش را ترک کرد و شکایت عدم تمکین کامران هم نتوانست او را به خانه برگرداند. در آخرین پرونده میان زن و شوهر میانسال کامران که از بازگشت همسرش ناامید شده بود دادخواست ازدواج مجدد به دادگاه ارائه کرد تا شاید همسرش از ترس هوو کوتاه بیاید...
وقتی که قاضی سعادت سرش را  از روی پرونده کامران و غزال به سمت آنها برگرداند، زن و شوهر همچنان مشغول بحث بودند. بنابراین خودکارش را روی میز زد و گفت: «کافی است دیگر!» و از زن پرسید:«با توجه به اینکه بارها منزل مشترک را ترک کرده اید، همسرتان تقاضای ازدواج مجدد داده است. چه توضیحی در این باره دارید؟»
غزال گفت:«او اصلاً مرا درک نمی‌کند و به خواسته هایم توجهی ندارد.»
کامران حرف او را قطع کرد و گفت:«اصلاً تو در خانه هستی که من بتوانم درکت کنم؟ من که مهریه ات را پیش از این نقداً پرداخته‌ام و دیگر حقی به گردن من نداری. اما بهتر است رفتارت را در زندگی مشترک عوض کنی.»زن جواب داد:«تو خودت در خانه می‌مانی؟ دائماً که در باغت هستی. من دیگر 40 ساله شده‌ام و نمی‌توانم بچه دار شوم. دلم به شوهرم خوش است...»
 قاضی که دید بحث آنها نتیجه و هدف مشخصی ندارد زن و شوهر را به آرامش و گذشت دعوت کرد و به زن تأکید کرد که هر زنی موظف به تمکین از شوهر است. مگر آنکه برای ترک منزل دلایل محکمه پسند داشته باشد. سپس توصیه کرد به مشاوران متخصص امور خانواده مراجعه کنند و صدور رأی را به روزهای بعد موکول کرد.
+18
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.