مزایده لباس های زنانه برای دریافت مهریه

 در راهروی مجتمع قضایی ونک، روی تابلوی اعلانات یک برگه آگهی نصب شده بود که نشان می‌داد صدها دست لباس زنانه به مزایده گذاشته شده تا با فروش آنها مهریه زنی پرداخت شود. مهریه این زن 1366 سکه طلا بود که می‌خواست با فروش لباس‌های متعلق به شوهرش بخشی از حق قانونی‌اش را دریافت کند.
 
برگه مزایده‌ای که روی تابلو چسبانده شده بود مربوط به دادخواست مطالبه مهریه «دنیا»- 30 ساله- بود که علیه شوهر 28 ساله‌اش «شریف» در دادگاه به جریان انداخته بود. آنها چند روز قبل به شعبه 273 دادگاه خانواده آمده بودند و زن پایش را در یک کفش کرده بود که مهریه‌اش را می‌خواهد. و مرد جوان که صاحب یک فروشگاه بزرگ اجاره‌ای پوشاک بود اعلام کرد توانایی پرداخت مهریه سنگین همسرش را ندارد. به همین خاطر زن انبار لباس‌های وارداتی متعلق به شوهرش را به دادگاه معرفی کرد و مدیر اجرای احکام هم دستور توقیف صدها دست لباس زنانه این فروشگاه را به نفع زن صادر کرد.
سه سال پیش دنیا و شریف در یک مانتوفروشی با هم آشنا شدند. در یکی از روزهای سرد زمستان زن جوان از یک خودرو گرانقیمت پیاده شد و مستقیم به فروشگاه پوشاک رفت. اما پس از انتخاب یک مانتوی گرانقیمت متوجه شد که حسابش موجودی کافی ندارد، با این حال شریف به‌عنوان مسئول فروش نایلون خرید را تحویل دنیا داد و خواهش کرد در فرصت مناسب باقی پول را به کارتش واریز کند. چند روز بعد پیامکی روی صفحه گوشی شریف ظاهر شد که نشان می‌داد مبلغ باقی مانده به حسابش واریز شده و همین موضوع باعث آشنایی بیشتر آنها شد. با ارسال پیامک‌های متعدد رابطه شریف و دنیا عمیق‌تر شد و آنها خیلی زود به هم علاقه‌مند شدند.
از نگاه شریف، «دنیا» زن زیبا و مهربانی بود که وضع مالی خوبی داشت و می‌توانست در آینده از او حمایت کند و تنها مشکلی که ذهن شریف را مشغول می‌کرد اختلاف سنی‌شان بود. اما دنیا می‌گفت؛ «سن فقط یک عدد است و عشق به سن و سال ربطی ندارد». چند ماه بعد که مرد جوان همراه خانواده‌اش به خواستگاری دختر مورد علاقه‌اش رفتند خبردار شد که دنیا قبلاً ازدواج کرده و یک سال بعد هم از شوهرش طلاق گرفته است. با این حال به پدر و مادرش اعلام کرد که از خواسته‌اش منصرف نمی‌شود و حتی حاضر است مهریه زیادی برای همسرآینده‌اش در نظر بگیرد. یک ماه بعد از آن مراسم عقد دنیا و شریف با مهریه 1366 سکه طلا به نشانه سال تولد عروس خانم برگزار شد و آنها پس از برگزاری جشن مفصلی زندگی مشترکشان را شروع کردند.
شریف درآمد زیادی نداشت، اما همسرش را دوست داشت و سعی می‌کرد با محبت کردن تلخی زندگی گذشته و طلاق را از ذهن دنیا بیرون کند.
در مقابل نوعروس انتظار داشت شریف برایش هدیه‌های گرانقیمت بخرد و او را در مسافرت‌های خارجی همراهی کند.
هنوز یک سال از زندگی مشترکشان نگذشته بود که فشار هزینه‌های زندگی باعث شد شریف ساعات کارش را هم زیادتر کند و حتی روزهای تعطیل هم در فروشگاه حاضر شود.
اما باز هم از پس هزینه‌های زندگی با دنیا بر نمی‌آمد. تا اینکه در زمستان سال گذشته به پیشنهاد یکی از دوستانش از خانواده‌اش پول قرض گرفت و صدها دست لباس تابستانی از خارج وارد کرد تا در فرصت مناسب آنها را بفروشد وپولی به جیب بزند. ولی اختلاف‌هایی که با همسرش داشت مثل یک ســــــــــــــــریال ادامه دار ماجرای هر روز آنها بود. سرانجام دنیا، با اوج‌گیری اختلاف هایشان، شوهرش را از خانه بیرون انداخت و با مراجعه به دادگاه مهریه‌اش را به اجرا گذاشت.
 دنیا در شعبه 273 دادگاه خانواده، رو به قاضی «محمدرضا نیک­ صفت» گفت:«من احتیاجی به مهریه‌ام ندارم و وضع مالی‌ام خوب است. اما باید به شوهرم بفهمانم که زندگی مشترک خرج دارد و هیچ بهانه‌ای برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت خانواده پذیرفته نیست...»
با این حال شریف هم به قاضی گفت: «من از همان روزهای اول آشنایی به همسرم گفته بودم که مالک مغازه نیستم و با وجود تحصیلات دانشگاهی، درآمد زیادی ندارم. با این حال فکر می‌کردم عشق و علاقه در زندگی مشترک از همه چیز مهم‌تر است. اما خیلی زود فهمیدم که این زن اهل زندگی نیست و پُزدادن به فامیل و آشنا برایش از همه چیز مهمتر است. وضع مالی‌اش هم به خاطر دریافت مهریه از شوهر اولش است که تاجر بود و...»
 قاضی چند دقیقه‌ای به حرف‌های زن و شوهر جوان گوش داد و به مرد گفت:«به هر حال مهریه دینی است که بر گردن شوهر است و هر وقت که زن آن را مطالبه کند باید پرداخت شود.» سپس از زن خواست که اموال متعلق به شوهرش را معرفی کند تا بر اساس آن رأی مناسب را در روزهای بعد صادر کند. اما دنیا نتوانست جز انبار لباس‌های وارداتی شریف اموال دیگری را به دادگاه معرفی کند.
همین شد که کارشناسان اموال او را شناسایی کردند و مدیر اجرای احکام مجتمع قضایی در آگهی اموال توقیف شده نوشت: 10 عدد کیف زنانه، 24 جفت کفش، 11 کت تک زنانه، 34 عدد تونیک زنانه، 57 عدد شومیز، 81 عدد شلوار جین و... بر اساس متن آگهی تمام این لباس‌ها حتی به قیمت پایه 30 میلیون تومان هم نمی‌رسیدند. با این حال شریف باید تلاش می‌کرد با اعسار در پرداخت مهریه 1366 سکه‌ای آن را تقسیط کند و اگر قاضی موافقت نماید باید تا 55 سال مهریه همسرش را پرداخت کند تا بدهی‌اش تسویه شود!
+8
رأی دهید
-8

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.