اشک‌های مادر یک جنایتکار در دادگاه
+11
رأی دهید
-1
کارگر جوان قنادی که در جریان نزاع خیابانی پسری را با چاقو کشته بود، دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شامگاه سی و یکم فروردین پارسال مأموران پلیس شهر ری از نزاع خونین در یکی از خیابان‌ها باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل حادثه پی بردند پسر جوانی به‌نام ناصر – 23 ساله – با چاقو کشته شده است. در ادامه تحقیقات پلیسی شاهین – 23 ساله – به اتهام قتل شناسایی و دستگیر شد و در بازجویی لب به اعتراف گشود.عامل قتل، صبح دیروز از زندان به شعبه دهم دادگاه کیفری انتقال یافت تا محاکمه شود. در آغاز جلسه دادگاه اولیای دم (پدر و مادر مقتول) خواستار قصاص قاتل فرزندشان شدند. سپس متهم به پا خاست تا به سؤالات قضات پاسخ دهد.
شغلت چه بود؟
کارگر قنادی بودم.
چقدر درس خوانده‌ای؟
تا دوم دبیرستان.
سابقه کیفری داری؟
بله 5 فقره سابقه کیفری دارم.
به چه اتهاماتی دستگیر و محاکمه شده بودی؟
سرقت و نزاع خیابانی.
چرا بچه‌محله‌ات را کشتی؟
شب حادثه من و برادرم و دو تا از دوستانمان پس از خوردن مشروب سر خیابان ایستاده بودیم و با هم جر و بحث می‌کردیم که مقتول از خانه‌شان بیرون آمد و به ما تذکر داد. ما هم درگیر شدیم و من هم با چاقو ضربه‌ای به سینه‌اش زدم و از محل گریختم. حالا هم پشیمانم و از خانواده‌اش تقاضای بخشش دارم.پس از اظهارات متهم مادرش با چشمان اشکبار به قضات گفت: من به تنهایی چند سال است که بار زندگی را به دوش می‌کشم و از طریق دستفروشی امرار معاش می‌کنیم. اما این پسر بلای جانم شده بود. او را بارها به خاطر مصرف شیشه به کمپ بردم که ترک کند اما باز هم به خاطر دوستان ناباب معتاد شد و حالا با این مصیبتی که به سرم آمده نمی‌دانم چه کنم.پس از پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رأی خود را صادر کنند.
شغلت چه بود؟
کارگر قنادی بودم.
چقدر درس خوانده‌ای؟
تا دوم دبیرستان.
سابقه کیفری داری؟
بله 5 فقره سابقه کیفری دارم.
به چه اتهاماتی دستگیر و محاکمه شده بودی؟
سرقت و نزاع خیابانی.
چرا بچه‌محله‌ات را کشتی؟
شب حادثه من و برادرم و دو تا از دوستانمان پس از خوردن مشروب سر خیابان ایستاده بودیم و با هم جر و بحث می‌کردیم که مقتول از خانه‌شان بیرون آمد و به ما تذکر داد. ما هم درگیر شدیم و من هم با چاقو ضربه‌ای به سینه‌اش زدم و از محل گریختم. حالا هم پشیمانم و از خانواده‌اش تقاضای بخشش دارم.پس از اظهارات متهم مادرش با چشمان اشکبار به قضات گفت: من به تنهایی چند سال است که بار زندگی را به دوش می‌کشم و از طریق دستفروشی امرار معاش می‌کنیم. اما این پسر بلای جانم شده بود. او را بارها به خاطر مصرف شیشه به کمپ بردم که ترک کند اما باز هم به خاطر دوستان ناباب معتاد شد و حالا با این مصیبتی که به سرم آمده نمی‌دانم چه کنم.پس از پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رأی خود را صادر کنند.