نوع استقبال فعالان "حزب الله" - همچون حسین اللهکرم- از فرمان آتش به اختیار آیت الله خامنهای، نشان میدهد که لباسشخصیهای متهم به "اقدامات خودسرانه"، خود را از مخاطبان اصلی این فرمان میدانند.
امروز حسین الله کرم "رئیس شورای هماهنگی حزب الله" در صفحه اینستاگرام خود، بیانیه این شورا را به همراه تصویر بَنِری تهدیدآمیز منتشر کرد که دیروز جمعه، در فضای رسانه ای جنجال آفریده بود.
بَنِر که در محل برگزاری نمازجمعه تهران نصب شده بود، هشدار می داد اگر جلوی ورود زنان به سالن های والیبال برای تماشای مسابقات تیم ملی مردان گرفته نشود، "دانشجویان حزب الله نمازجمعه تهران" بر اساس توصیههای آیت الله خمینی و "امر آتش به اختیار" آیت الله خامنه ای جلوی این ورود را خواهند گرفت.
حسین الله اکرم در متن امروز خود، همچنین اعلام کرده که گروه "دانشجویان حزب الله نمازجمعه تهران" برای اجرای دیدگاههای رهبر سابق و اجرای فرمان آتش به اختیار رهبر فعلی جمهوری اسلامی تشکیل شده است.
دلیل جنجالی شدن بنر نمازجمعه تهران، توصیه ۱۷ خرداد رهبر جمهوری اسلامی در مورد آتش به اختیار عمل کردن "افسران جنگ نرم" در صورت "اختلال" در دستگاه های حکومتی بود. توصیه ای که منتقدان آیت الله خامنه ای آن را به معنای ترویج قانون شکنی یا حتی خشونت دانستند، و مدافعان وی گفتند منظور رهبر، صرفا اقدامات فرهنگی بوده است.
در چنین شرایطی، اعلام موضع امروز چهره شناخته شده انصار حزب الله، به عنوان معروف ترین گروه ضربت "لباس شخصی" ایران، معنی مشخصی داشت: اینکه فارغ از بحثهای تئوریک در مورد "منظور واقعی" آیت الله خامنه ای از "آتش به اختیاری" ، نیروهایی که به کاربرد خشونت در خیابان ها اشتهار دارند، درعمل از آن مفهومی آشنا را برداشت می کنند.
حق نشر عکس .
تا قبل از انتشار پست اینستاگرامی حسین الله کرم، بسیاری از اصولگرایان بَنِر خبرساز نمازجمعه تهران را ساختگی می دانستند (ادامه پست در تصویر مشخص نیست) "لباس شخصی ها" "نیروهای آتش به اختیار" در ادبیات سیاسی متاخر ایران، بیش از هر چیز به عبارت "نیروهای خودسر" شباهت دارد؛ یعنی همانها که در دو دهه اخیر، از سوی نهادهای حکومتی به عنوان عاملان انجام طیفی از اقدامات خشونت آمیز - و از جمله اقدامات "لباس شخصی ها" - معرفی شده اند. اقداماتی که همواره با شعار دفاع از مواضع رهبری انجام شده و با وجود تاثیرات گسترده آنها در فضای داخلی و خارجی، هیچ نهاد حکومتی مسئولیت عملیاتشان را قبول نکرده است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران، در مواردی حتی به انتقاد از عملیات خشونت آمیز این گروه ها پرداخته، اما نوع برخورد او، با مواقعی که اقداماتی را واقعا ضدامنیتی می دانسته (مثلا مقطع اعتراضات انتخاباتی ۱۳۸۸) به وضوح متفاوت بوده است.
به عنوان نمونه، بعد از حمله ۸ آذر ۱۳۹۰ لباس شخصی ها به سفارت بریتانیا، که به قطع روابط دوجانبه و هزینه های سنگین بینالمللی انجامید، ۹ ماه گذشت تا گلایه ای ملایم از آیت الله خامنه ای منتشر شد: "در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث [بریتانیا]، احساسات جوانان درست بود ولی رفتنشان [به داخل سفارتخانه] درست نبود". با این توضیح اضافی که: "من اجتماعات دانشجویی را تأیید می کنم، اما با تندروی در این اجتماعات مخالفم" (۱۷ مرداد ۱۳۹۱).
در چنین فضایی، احتمالا غیرمنتظره نبود که در ۱۲ دی ۱۳۹۴، سفارتخانه عربستان از سوی لباس شخصی ها مورد حمله قرار گرفت که مجددا به قطع روابط دوجانبه و بهره برداری عربستان سعودی در بسیج کردن سایر کشورهای عربی علیه ایران منجر شد.
این بار هم، آیت الله خامنه ای در اظهاراتی در ۳۰ دی گفت که این کار را نپسندیده است: "سفارت عربستان که هیچ، در سفارت انگلیس هم که چند سال پیش، آن اتفاق افتاد، بنده بدم آمد... به ضرر کشور و به ضرر اسلام و به ضرر همه است." با وجود این، وی بلافاصله افزود: "این را بهانه قرار ندهند برای اینکه جوان های انقلابی ما را مورد تهاجم قرار بدهند." آقای خامنه ای به مخالفان این جوان ها هشدار داد: "جریان مؤمن را، جریان انقلابی را، جوانان حزباللهی را متهم نکنید به تندروی؛ اینها همان کسانی هستند که با همه وجود، با همه اخلاص در میدان حاضرند."
در ۲۱ دی ۱۳۹۴، برخی از رسانه های ایران سخنانی را از حسن کردمیهن، روحانی تندرویی که در رسانه های ایران به عنوان هماهنگ کننده حمله به سفارت عربستان معرفی شده بود، منتشر کردند که نوع نگاه لباس شخصیهای مهاجم را بهتر توضیح می داد.
او در یک سخنرانی می گفت به عنوان کسی که شهرت دارد همیشه "مطابق با منویات آقا حرکت کرده است و همیشه حرف آقا را زودتر متوجه میشده" از حمله به سفارت حمایت می کند. این روحانی میافزود: "انتظار نداریم که آقا در این فضای بینالمللی این کار را تأیید کنند ولی تقبیح نکردند"
برای آقای کردمیهن و عده ای دیگر، بعدا بر سر ماجرای سفارت عربستان پرونده ای قضایی تشکیل شد، ولی تاکنون، خبری از صدور حکم بر سر این پرونده منتشر نشده و خود وی نیز، در انتخابات ۱۳۹۶ از فعالان ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف بود. در خصوص حمله سال ۱۳۹۰ به سفارت بریتانیا هم، اساسا تا این لحظه خبری از دادگاهی شدن عاملان حمله در دست نیست.
در نمونه هایی خبرسازتر از اقدامات نیروهای لباس شخصی نیز، رهبر جمهوری اسلامی در مواردی به انتقاد از حملات لباس شخصی ها پرداخته بود که معروف ترین نمونه های آنها، سخنان آیت الله خامنه ای بعد از دو حمله خبر ساز ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران بود. در نخستین مورد، رهبر ایران با محکوم کردن حمله به دانشجویان گفته به خاطر این واقعه "قلبش جریحه دار شده" (خبرگزاری ایرنا، ۲۰ تیر ۱۳۷۸) و در مورد دوم، این حملات را "جنایت" دانست (خبرگزاری فارس، ۹ شهریور ۱۳۸۸).
این اظهارات رسمی، کماکان به برخورد مشخصی با لباس شخصی های مهاجم به دانشجویان منجر نشد. قابل تامل است که پس از حمله ۱۸ تیر ۱۳۷۸، گذشته از زندانی شدن بسیاری از دانشجویان، مقام هایی در حد رئیس پلیس تهران هم زیر فشار افکار عمومی به دادگاه کشیده شدند - هرچند دادگاه نهایتا همه مسئولان پلیس را تبرئه کرد - اما حتی یکی از نیروهای جزء لباس شخصی هم محاکمه نشد.
همان طور که پس از حمله ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، علی رغم جنایت نامیده شدن این حمله توسط آیت الله خامنه ای، لباس شخصی های مهاجم مورد محاکمه قرار نگرفتند، در حالی که باز در مقابل، بسیاری از دانشجویانی که مورد حمله قرار گرفته بودند، دستگیر و به زندان محکوم شدند.
عجیب نیست اگر چنین تجربیات مکرری، نیروهای لباس شخصی را به این جمع بندی برساند که در صورت نقض "قوانین جمهوری اسلامی ایران در خیابان ها"، لزوما با برخورد شدیدی مواجه نخواهند شد.
حق نشر عکس .
"نیروهای آتش به اختیار" در ادبیات سیاسی متاخر ایران، بیش از هر چیز به عبارت "نیروهای خودسر" شباهت دارد؛ یعنی همانها که در دو دهه اخیر، از سوی نهادهای حکومتی به عنوان عاملان انجام طیفی از اقدامات خشونت آمیز - و از جمله اقدامات "لباس شخصی ها" - معرفی شده اند "اقدامات فرهنگی" فارغ از سوابق گذشته نیروهای لباس شخصی ایران، بسیاری از اصولگرایان تاکید دارند که فرمان اخیر "آتش به اختیار" مجوز انجام اقدامات خشونت آمیز نیست، چون در حیطه "فرهنگی" صادر شده است.
نمی توان قضاوت کرد که آیا نیروهایی همچون فعالان موسوم به حزب الله، که از فرمان اخیر آتش به اختیار استقبال کرده اند، در آینده به تکرار اقدامات خبرساز گذشته خود در خیابان ها خواهند پرداخت یا خیر؟
اما به نظر می رسد که "اقدامات فرهنگی" رایج در میان این نیروها نیز، وقتی به شیوه آتش به اختیار صورت می گیرند، لزوما با برداشت عمومی از فعالیتهای فرهنگی سازگار نیستند.
به عنوان نمونه، نمی توان فراموش کرد که اساسا شروع گروه انصار حزب الله در خیابان ها در دهه ۱۳۷۰، به بهانه دغدغه های فرهنگی بود؛ هرچند در عمل، به مقابله خشونت آمیز با برخی سینماها، نشریات و کتابفروشیها انجامید.
به همین ترتیب، احتمالا بسیاری از فعالان این طیف، اقداماتی از جنس تجمع در مقابل یک ورزشگاه برای بازداشتن زنها از تماشای بازی های تیم ملی والیبال را نوعی فعالیت فرهنگی تعریف خواهند کرد. اما مشکل بتوان تصور کرد که این نوع تجمع، معنایی جز تهدید زنانی داشته باشد که به طور "قانونی" در یک ورزشگاه حضور دارند.
از سوی دیگر، بسیاری از اقدامات "غیرخیابانی" طیفی که امثال آقای الله کرم آنها را نمایندگی می کنند هم، از زاویه ای مشخص به اقدامات خیابانی آنها شباهت دارند: از این زاویه که در قالب "اِعمال خشونت با برخورداری از مصونیت" هستند.
مثلا شخص آقای اللهکرم، در آذرماه سال پیش یک خانم زندانی را، بر مبنای "اعترافاتی" که به می گفت در زندان از او گرفته شده به داشتن رابطه با ۵ وزیر دولت حسن روحانی متهم کرد. پس از آن وکیل آن زندانی اعلام کرد که از آقای الله کرم شکایت می کند، ولی تاکنون خبری منتشر نشده که حکایت از محاکمه این فعال حزب الله داشته باشد.
همان طور که پیش از آن، یالثارات ارگان رسمی انصار حزب الله، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور ایران را "همپالگی" برخی فعالان حقوق زنان معرفی کرده بود که آنها را با لفظ جنسی بسیار توهین آمیزی خطاب میکرد. اما در پی واکنش معاون حسن روحانی به توهین جنسی یالثارات، سایت این نشریه در یک قدرتنمایی آشکار به انتشار مجدد همان مطلب پرداخت و شکایت قضایی از آن هم به نتیجه مشخصی نرسید.
نمونه های مشابه چنین اقداماتی، به کرات در سوابق بسیاری از "فعالان فرهنگی" طیفی که خود را "حزب الله" مینامند وجود داشته است.
آنها عملا سال هاست با تاکید بر اینکه از دستگاه های رسمی حساب نمی برند، به مخالفان فکری خود حمله می کنند و در نهایت نیز، گویی اطمینان دارند که به اندازه شهروندان عادی ایران در معرض برخورد قضایی و غیرقضایی قرار ندارند.
چنین فعالانی، قاعدتا از هرگونه تاکید مضاعف بر آتش به اختیاری در عرصه "فرهنگی" استقبال خواهند کرد.
هرچند در نهایت، این نکته نیز قابل توجه است که رویکرد این طیف را، لزوما نمی توان به همه طیف های جریان اصولگرا تعمیم داد.
به عنوان نمونه، به دنبال انتشار تصویر بنر خبرساز "دانشجویان حزب الله نمازجمعه تهران" در جمعه گذشته، بسیاری از فعالان اصولگرا آن را ساختگی و توطئه ای برای "بدنام" کردن جریان خود دانستند. ادعایی که اگرچه موضع گیری امروز حسین الله کرم نادرستی آن را اثبات کرد، "بینسطور" قابل توجهی داشت:
اینکه بسیاری از فعالان جریان اصولگرا نیز، اقداماتی از جنس آنچه "دانشجویان حزب الله نمازجمعه تهران" در موردش هشدار داده اند را، موجب بدنامی جریان خود می دانند.