رکنا: پسر جوانی که با همدستی نامزدش طلای زنان سالخورده را سرقت میکرد، مدعی است برای پرداخت اقساط خودرویی که خریده بود، دست به این کار میزد.
چندی قبل زن سالخوردهای به اداره پلیس رفت و از زن و مرد جوانی به اتهام سرقت طلاهایش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: ساعتی قبل برای خرید به بازار رفتم و پس از خرید در حال برگشت به خانهام بودم که خودروی مدل بالایی که زن و مرد جوانی سرنشین آن بودند، کنارم توقف کرد. مرد جوان ابتدا آدرس مسجد محل را سؤال کرد و گفت برای کار خیری به مسجد میرود. پس از اینکه آدرس مسجد را به آنها دادم. مرد جوان نایلون مشکیای را که داخل آن لباس بود، به من نشان داد و گفت قصد دارد به خانواده نیازمندی بدهد. مرد جوان شروع به حرف زد کرد و در ادامه گفت قصد دارد برای نامزدش طلا بخرد. او گفت طلاهای من عیار بالایی دارد و از من خواست تا طلاها را به همسرش نشان دهم. من به مرد جوان که خودروی لوکسی سوار بود، اعتماد کرد و طلاهایم را در اختیار او قرار دادم. مرد و زن جوان لحظاتی بعد طلاهای مرا داخل کیسه لباسها انداختند و کیسه را به من دادند و گفتند لباسها را من به دست افراد نیازمند برسانم و بعد هم با خودرو حرکت کردند و از من دور شدند. من با خیال اینکه طلاهایم داخل نایلون است، به راهم ادامه دادم، اما وقتی به خانه رسیدم، متوجه شدم نایلون سوراخ است و خبری از طلاهای من نیست. با طرح این شکایت، پرونده به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 برای بررسی و شناسایی سارقان در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران که تحقیقات گستردهای را برای شناسایی سارقان آغاز کرده بودند، با چندین شکایت مشابه روبهرو شدند که همگی حکایت از آن داشت زن و مرد جوان شیکپوشی که خودروی مدل بالایی سوار هستند، طلاهای زنان سالخورده را به همین شیوه سرقت میکنند. در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد، مأموران دریافتند دو متهم هنگام سرقت از زن سالخورده از سوی رهگذران دستگیر شدهاند.
دو متهم پس از دستگیری در بازجوییها به 50 فقره سرقت اعتراف کردند.
صبح دیروز یکی از متهمان برای ادامه بازجوییها به دادسرا منتقل شد . مرد جوان در بازجوییها گفت: من از دوران نوجوانی عاشق خودروی مزدا 3 بودم و تصمیم داشتم تمامی پولهایم را پسانداز کنم و خودروی مزدا 3 بخرم. چند سالی در بنگاه املاکی کار کردم تا اینکه با دختر جوانی در فضای مجازی آشنا شدم. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه فهمیدم او هم به خودروی مزدا 3 علاقه زیادی دارد. تصمیم گرفتم مزدا 3 به صورت اقساط بخرم و بعد هم با دختر مورد علاقهام ازدواج کنم. در نهایت یک مزدا 3 به صورت شرایطی خریدم. 30 میلیون تومان به صورت نقدی پرداخت کردم و 50 میلیون تومان هم قرار بود قسطی پرداخت کنم.
درآمدم زیاد نبود و از طرفی هم اقساط خودروام زیاد بود که تصمیم گرفتم همراه نامزدم به سرقت برویم. پس از این، با یکی از دوستان سابقهدارم مشورت کردم و او این شیوه را به من پیشنهاد داد. من و نامزدم لباسهای شیک میپوشیدیم و سوار خودرو مزدا 3 میشدیم و به سراغ زنان سالخورده میرفتیم. برای جلب اعتماد آنها ابتدا آدرس مسجد محل را میپرسیدیم و ادعا میکردیم قصد کمک به نیازمندان را داریم. در ادامه به آنها میگفتم که قصد خرید طلا برای همسرم دارم و به بهانه اینکه طلاهای آنها عیار بالایی دارند از آنها میخواستم طلاهایشان را به همسرم نشان دهند. بدین ترتیب طلاهای آنها را میگرفتیم و در ادامه داخل نایلون سوراخی که لباس کهنه داشت، میگذاشتیم و نایلون را به زن سالخورده میدادیم و اصرار میکردیم لباسها را او به دست افراد نیازمند برساند. زن سالخورده خیال میکرد طلاهایش داخل نایلون است، اما طلاها نصیب ما شده بود.
متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.