عبدالله نوری فعال سیاسی اصلاح طلب و وزیر کشور دولت اصلاحات در روزنامه شرق نوشت:
خاطرم هست، پس از فاجعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، جامعه روحانیت مبارز تهران بیانیهای صادر و در آن بیانیه، تعداد تقریبی شهدای میدان ژاله را نیز اعلام کرد. به اتفاق برخی دوستان، از اصفهان به قم آمدیم و در منزل مرحوم آیتالله طاهریخرمآبادی، خدمت شهید بزرگوار، آیتالله دکتر بهشتی رسیدیم. من با ناراحتی به ایشان گفتم چرا در بیانیه شما تعداد شهدا کم ذکر شده؟ ایشان از من پرسیدند پس چه عددی باید مینوشتیم؟ من در جواب گفتم باید ١٠ برابر این تعداد مینوشتید، ایشان در جواب فرمودند، آقای نوری، شهدای میدان ژاله این تعداد هم نبوده است.
سالها بعد که تب و تاب انقلاب فرو نشست، به فکر فرو رفتم که مگر اتهامزدن درباره همه انسانها، غیراخلاقی و حرام نیست؟ مگر اتهامزدن و نسبت ناروا دادن حتی به رژیم پهلوی و اعوان و انصارش مجاز است؟ بر مبنای کدام مستند دینی میتوان نسبت به انسان غیرمؤمن، نسبت خلاف واقع داد؟
چرا ما جهت تخریب رژیم شاه، گاه احساس وظیفه میکردیم که یک شهید را ١٠ برابر کنیم یا آنچه بر زبان و قلممان جاری میشود، بگوییم و بنویسیم و احساس میکردیم چون ما روحانی هستیم یا انقلابی هستیم یا اهل نماز و روزه و به عبارتی ظاهرالصلاح هستیم، خدا هم با ماست و ما مشمول عفو پروردگار خواهیم شد؟ راستی چنانچه در روز حساب و کتاب که «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ خَیراً یَرَهُ - وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرًا یَرَهُ» است، حاکمان و منسوبین رژیم پهلوی در دادگاه عدل الهی دادخواهی کنند که ما درباره کارهای خلافی که انجام دادهایم، آماده عقوبت هستیم؛ اما نوری و نوریها به ما نسبتهای کذب و خلاف واقع دادهاند و به عنوان حقالناس، از ما بخواهند جبران کنیم یا مؤاخذه شویم، چه پاسخی داریم و چه میتوانیم انجام دهیم؟
این داستان اختصاص به دیروز ندارد. امروز هم همه ما در معرض امتحان الهی هستیم و باید سعی کنیم که از جاده انصاف و عدالت خارج نشویم تا در دنیا و آخرت سرفراز باشیم و بر اشتباهات گذشتهمان، حسرت نخوریم.
امید است که از همین رمضان تصمیم بگیریم در چارچوب معیارهای اخلاقی و معنوی و تزکیه روح و طهارت نفس که هدف روزه نیز همین امر است، گام برداریم، انشاءالله.