عبدی با تاکید بر اینکه در شرایط کنونی شانس روحانی برای پیروزی در انتخابات بیش از سایر کاندیداهای انتخاباتی بوده معتقد است قالیباف و رئیسی که بدون حرفشنوی از جمنا مستقل به انتخابات ورود کردهاند به نفع هم کنار نمیروند.
عبدی با تاکید بر اینکه در شرایط کنونی شانس روحانی برای پیروزی در انتخابات بیش از سایر کاندیداهای انتخاباتی بوده معتقد است قالیباف و رئیسی که بدون حرفشنوی از جمنا مستقل به انتخابات ورود کردهاند به نفع هم کنار نمیروند.
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب و استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی «انتخاب» در ارزیابی فضای انتخابات ریاست جمهوری و شانس هر کدام از کاندیداهای انتخاباتی برای پیشی گرفتن از دیگری اظهار کرد: در شرایط کنونی شانس آقای روحانی برای پیروزی در انتخابات بیش از سایر کاندیداهای انتخاباتی است و طبعا شانس بعدی با فاصله متعلق به آقای قالیباف است.
وی در مورد هدف محمد هاشمی و جهانگیری از حضور در عرصه انتخابات افزود: آمدن این دو نفر به عرصه انتخابات از زاویه احتیاطی صورت گرفته است نه رقابت با آقای روحانی ضمناینکه حضور آنها در میدان رقابت انتخاباتی در شرایط خاصی مفید است و پس از آن نیز بعید به نظر میرسد که آقای جهانگیری به حضور خود ادامه دهد.
عبدی در پاسخ به این پرسش که با توجه به حضور مستقل رئیسی و همچنین سخنان اطرافیان قالیباف مبنی بر کاندیداتوری مستقل وی از جمنا، آیا این دو در طول انتخابات با هم کنار آمده و در صورتی که جمنا یا بزرگان اصولگرا از این دو بخواهند به نفع دیگری کنار میروند، آیا با چنین درخواستی موافقت می کنند، تصریح کرد: این دو نفر اصولا فراتر و برتر از جمنا هستند و طبیعی است که مستقل به این عرصه ورود پیدا کنند و از سایر اصولگرایان حرفشنوی نداشته باشند ولی ساختار انتخابات به گونهای است که برای جلو زدن از یکدیگر طرفداران آنها مجبور هستند که علیه دیگری تبلیغ کنند و نمیتوان همزمان برای دو نفر تبلیغ کرد چراکه این امر بسیار مصنوعی نمود پیدا میکند بنابراین طبیعی است که وقتی علیه هم تبلیغ کنند جنگ مغلوبه میشود و هیچکدام به نفع دیگری کنار نخواهد رفت ضمناینکه کنار رفتن هم دردشان را درمان نخواهد کرد بنابراین تنها راه ممکن برای این دو نفر کنارهگیری رئیسی به نفع قالیباف است که در شرایط موجود تصور نمیکنم این اتفاق رخ بدهد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در رابطه با سخنان صفار هرندی در مورد کناره گیری احمدی نژاد قبل از اعلام نتایج شورای نگهبان و تنها فرصت او برای بازگشت، گفت: اقای احمدینژاد رد صلاحیت میشود، اقای بقایی که جای خود دارد. توصیه آقای هرندی به آقای احمدینژاد مشکلی را حل نمیکند چراکه وی اگر نمیدانست که رد صلاحیت میشود حاکی از نداشتن درک، تحلیل و تدبیرش است که همه این ویژگیها را باید در سال ۸۴ میداشت تا صلاحیتش تایید شود و اگر میداند که رد میشود پس با علم به این موضوع آمده است و دوست دارد که اتفاق موردنظر آقای هرندی رخ بدهد، ولی این سوال را اقای هرندی باید پاسخ دهند که چه زمانی باید هر رئیس جمهوری از قطار پیاده شود؟ آیا نباید برای این فرایند تقسیم بر دو فکری صورت بگیرد؟