تا دو هفته پیش شاید میلیون ها ایرانی ابراهیم رئیسی را نمی شناختند و آن ها هم که می شناختند عمدتا به خاطر نقش وی در کمیته ای چهار نفره ای بود که گفته می شد (هرگز رسما تایید نشد) در تابستان سال ۱۳۶۷ حکم اعدام هزاران زندانی سیاسی را صادر و به مورد اجرا گذاشت. آقای رئیسی در آن زمان ۲۸ ساله بود.
البته با رو شدن نوار ۴۰ دقیقه ای سخنان آیت الله منتظری در سال گذشته که او در آن خطاب به این چهار نفر به شدت از اعدام های وسیع ۶۷ انتقاد می کرد، محل چندانی برای انکار باقی نمی گذاشت. وزیر دادگستری آقای روحانی، مصطفی پورمحمدی، یکی از اعضا گروه چهار نفره، در واکنش به افشای نوار گفت که افتخار می کند که حکم خدا را اجرا کرده است.
اما اینکه چرا آقای رئیسی، یک روحانی نه چندان سرشناس ناگهان در صحنه ظاهر و مدعی کسب مقام ریاست جمهوری می شود، تعبیرات گوناگونی داشته است. یکی از دلایل ارائه شده این است که "حکومتِ در عمق" (یعنی گروهی از افراد برجسته سیاسی و نظامی که در واقع گردانندگان اصلی حکومت اند) در صدد است که با وارد کردن وی به صحنه او را برای تصدی نقش احتمالی بعدی، یعنی رهبری کشور آماده کند. این استدلال در حد تئوری بود تا اینکه برای اولین بار توسط یک ارگان رسمی در ایران بطور تلویحی به آن اشاره شد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
عناصر تعیین کننده در پیروزی در این انتخابات ۱- قدرت مالی: در ایران، مانند بسیاری از کشور های دیگر جهان، برای دست یافتن به سمت های انتخابی باید هزینه بالائی پرداخت. به خصوص در مورد انتخابات ریاست جمهوری، کسی که به منابع مالی بیشتری دسترسی داشته باشد و بتواند با دست باز هم خرج تبلیغات خود بکند و هم خرج تبلیغات منفی و تخریب حریف، چند گام جلوتر است. روحانی در ماه های اخیر چندین بار نسبت به این مسئله هشدار داده و گفته: "هر کسی می خواهد می تواند از اموال شخصی خرج کند و طرفدارانش نیز از اموال شخصی برایش خرج کنند اما استفاده از بیت المال ممنوع است."
در انتخابات ۱۳۸۴ که به پیروزی آقای احمدی نژاد منجر شد، هم اکبر هاشمی رفسنجانی و هم مهدی کروبی به صرف غیر قانونی "میلیاردها تومان از بیتالمال" اعتراض شدید داشتند. آقای هاشمی رفسنجانی در جائی می گوید: "ما دخالت سپاه را در انتخابات سال ۸۴ دیده بودیم و به ایشان (آیت الله خامنه ای) هم گفته بودیم و ایشان ادله ما را می دانستند."
علاوه بر حمایت احتمالی سپاه از آقای رئیسی، اگر فعالیت های او در آستان قدس، آنطور که بعضی منتقدانش می گویند، نوعی تبلیغ برای او تلقی شود، می تواند در انتخابات تأثیرگذار باشد.
حسن روحانی، پس از ثبت نام در انتخابات برای خبرنگاران سخنرانی میکند ۲- فاکتور سپاه: نقش سپاه، حداقل از طریق هماهنگ کردن نیروهای بسیجی و خانواده های آنان برای شرکت در انتخابات انکار ناپذیر است. بعد از انتخابات ۱۳۸۴، زمانی که نیروهای انقلابی و رادیکال تصور می کردند که احمدی نژاد در خط آنان است، سردار ذوالقدر جانشین فرمانده وقت سپاه گفت: "در شرایط پیچیده سیاسی... باید پیچیده عمل می شد و نیروهای اصولگرا بحمدالله با طراحی درست و چند لایه توانستند در یک رقابت واقعی و تنگاتنگ، حمایت اکثریت مردم را به خدمتگزاری بیشتر و مؤثرتر به آنها جلب نمایند."
اما تشکیلات سپاه، به عنوان بخشی از نیروهای مسلح، طبق دستور العمل سال گذشته آیت الله خامنه ای، صراحتا از ورود به "دستهبندیهای سیاسی و جناحی انتخابات" و "جانبداری از داوطلبان" منع شده است.
با این حال نشریه صبح صادق، ارگان دفتر سیاسی سپاه در شماره ۲۱ فروردین خود به این موضوع توجهی نکرده و به وضوح علیه روحانی و به نفع رئیسی موضع گرفته است. این نشریه روحانی را مهره "مطلوب غرب" خوانده و اضافه می کند که "دولتهای غربی و آمریکاییها تمام تلاش خود را به کار خواهند بست که وضعیت فعلی ادامه پیدا کند تا از این طریق بتوانند اهداف خود را دنبال کنند. تنها چیزی که میتواند موجب هراس غربیها، به ویژه آمریکاییها شود، تغییر روند فعلی است. آنها به شدت نگران هستند که ملت ایران با انتخاب فرد و دولت انقلابی در انتخابات پیش رو، همه اهداف و برنامههای آنها را برای مقابله با انقلاب اسلامی با شکست روبهرو کنند."
صبح صادق در مقاله دیگری در همان شماره با عنوان "چه کسانی و با چه اهدافی به دنبال تخریب رئیسی هستند؟" با رد این موضوع که شرکت در این انتخابات می تواند تاثیر منفی برای انتخاب رئیسی به عنوان رهبر آینده داشته باشد می نویسد، عده ای تلاش داشتند "که برای منصرف کردن وی (رئیسی)، موضوع ظرفیت ایشان برای رهبری آینده نظام را مطرح کرده و ورود به عرصه انتخابات آینده را مغایر با این احتمال معرفی کردند." شاید این اولین بار باشد که یک ارگان رسمی حکومت به چنین احتمالی اشاره می کند.
۳- مانور بر روی مسئله اقتصاد: این قلمرو صحنه اصلی درگیری دو جناح خواهد بود. بدون شک عده ای از وعده های آقای روحانی که تصور می کرد با به سر انجام رسیدن برجام سیل سرمایه گذاری خارجی به سمت ایران سرازیر خواهد شد و در داخل هم بازار کار و خرید و فروش جنب و جوشی پیدا خواهد کرد، سر خورده اند. در مقابل، همین امر حربه بُرنده ای در دست آقای رئیسی است که رکود موجود و بیکاری را عمده کند و با کمک گرفتن از اقتصاددانانی که قرار است به دولت او بپیوندند (نام آقایان خوش چهره و نادران بیش از بقیه شنیده می شود) نمای امیدوار کننده ای به رأی دهندگان ارائه کند.
۴- میزان محبوبیت: نظرسنجی های موسسات خارجی از جمله دانشگاه مریلند خبر از افت محبوبیت روحانی می دهد. اما باید توجه داشت که بجز دو بخش از جامعه که تصمیم خود را گرفته اند و بعید است که موضع خود را عوض کنند (محافظه کاران و سنتی ها به روحانی رای نخواهند داد و بالعکس طرفداران تجدد، اکثرا قشر متوسط شهری، به رئیسی) دو نامزد بر روی جذب بخش خاکستری که می تواند تغییر رای دهد متمرکز خواهند شد. یک انگیزه اقتصادی ملموس و قوی می تواند این بخش را جذب کند. باید دید آیا اینکار از عهده تیم رئیسی بر می آید.؟
۵- نقش شبکه های اجتماعی: با نزدیک شدن انتخابات و دو قطبی شدن فضا قطعا باید در انتظار فعال شدن جوانان شهرهای بزرگ در شبکه های اجتماعی عمدتا علیه جناح محافظه کار و به نفع میانه روها بود، اتفاقی که در انتخابات مجلس و خبرگان نیز مشهود بود.
در جمع بندی نهائی، با نگاهی بر نتایج انتخابات خبرگان و مجلس که حدود یک سال از آن می گذرد، می توان نتیجه گرفت که در اکثر شهرهایی که حق انتخاب بین دو جناح وجود داشت، جناح میانه رو پیروز میدان بود. بر آن اساس روحانی از شانس بالاتری برخودار است.
باید دید آیا ظرف یک سال گذشته، شرایط بقدری تغییر کرده که تعداد قابل توجهی از روحانی ناامید شده اند و روز رای گیری در خانه خواهند ماند؟ و آیا تبلیغات گسترده، فعالیت های سپاه و وعده های غیر منتظره اقتصادی می تواند آقای روحانی را از مسند ریاست جمهوری پایین بیاورد؟