اولین قاضی رنگینپوست دادگاه کیفری مرکزی انگلستان و ولز (اولد بیلی) گفته است که در سالهای نخست حضورش در عرصه قضایی، اغلب با شاهد دادگاه یا فرد متهم اشتباه گرفته میشد.
آنوجا راویندرا دییر در دهه ۱۹۸۰ میلادی فعالیت خود را در عرصه قضایی به عنوان وکیل مدافع شروع کرد و در ماه فوریه (کمتر از سه ماه پیش) یکی از قضات دادگاه کیفری مرکزی انگلستان و ولز شد.
این زن ۴۹ ساله گفته است که در ابتدای کار، بیشتر مراجعهکنندگان نمیخواستند که یک زن جوان اسکاتلندی با اصالت آسیایی نماینده حقوقی آنها باشد.
خانم دییر علاوه بر این که اولین قاضی غیرسفیدپوست این دادگاه به شمار میرود، جوانترین آنها هم هست.
او گفت: "دختر من، هیچ تصوری ندارد که به خاطر زن بودن یا سفیدپوست نبودنش، با او طور دیگری رفتار شود، در حالی که در نسل من، ما با چنین محدودیتهایی روبهرو بودیم."
"وقتی آدمها با ما رفتار تبعیضآمیزی نداشتند، تعجب میکردیم. الان نه! ولی زمانی بود که وقتی به یک میکده میرفتم، انتظار نداشتم با من همانطوری رفتار شود که با یک مرد سفیدپوست اهل آکسبریج رفتار میشد."
"بلندپرواز نباش"
قاضی دییر میگوید که در دوران مدرسه دیگران او را ترغیب میکردند که مسیر دیگری را برای آینده شغلی خود در پیش بگیرد: "من زرنگترین شاگرد کلاس نبودم."
"نارساخوان هم هستم، برای همین، خواندن و نوشتن برایم سخت بود."
افراد نارساخوان دچار خوانشپریشی هستند و اغلب در خواندن روان و درک مطالب دچار مشکل میشوند. این محدودیت اغلب به عنوان یک معلولیت و ناتوانی آموزشی در نظر گرفته میشود، اما خوانشپریشی هیچ رابطهای با سطح هوش و توانایی شناختی افراد ندارد.
خانم دییر اضافه کرد: "وقتی در دهه ۱۹۷۰ در اسکاتلند به مدرسه میرفتم، زنان خیلی تشویق نمیشدند که بلندپرواز باشند."
"وقتی برای اولینبار به یکی از معلمهایم گفتم که میخواهم وقتی بزرگ شدم به دانشگاه بروم، به من گفت که باید کمی انتظاراتم را پایین بیاورم و پیشنهاد کرد که به جای دانشگاه به آرایشگری فکر کنم."
او میگوید که وقتی کارش را به عنوان وکیل شروع کرد، بیشتر وکلای مدافع، مرد، سفیدپوست و از فارغالتحصیلان مدارس شناختهشده و معروف بریتانیا بودند و به افرادی در حرفه وکالت هم "وصل میشدند".
"به همه اینها اضافه کنید درخواست کسانی را که نمیخواستند یک زن جوان اسکاتلندی با اصالت آسیایی، نماینده آنها در دادگاه باشد."
هویت اشتباهی
قاضی دییر میگوید که یکبار مجبور شده است کلاه گیس و شنل (ویژه دادگاه) خود را به ماموران امنیتی نشان دهد تا اجازه دهند بتواند وارد دادگاه شود: "به این عادت کردم که به دادگاه بروم و آدمها از من بپرسند 'شاهدی؟ -نه -متهمی؟ -نه ' و بعد از این که میگفتم وکیل مدافع هستم، با تعجب نگاهم کنند."
"اغلب از من میپرسند که آیا سقفی شیشهای (برای پیشرفت حرفهای زنان) وجود دارد؟ به نظرم بعضی وقتها دو سقف شیشهای وجود دارد و بعضی وقتها هیچ سقفی نیست."
"یک سقف شیشهای در ذهن ماست و مربوط به این است که از نظر خودمان، به چه چیزهایی میتوانیم دست پیدا کنیم. براساس همین انتظارات، ممکن است خودمان برای خودمان یک سقف شیشهای درست کنیم. این اتفاق بارها برای من رخ داده است."