مرد جوان که با نقشه از پیش طراحی شده دو دوستش را قربانی سرقت کرده و در اجرای سومین جنایت سریالی خود ناکام مانده بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و در برابر قضات دادگاه سکوت کرد.
سومین قربانی توطئه این مرد که تا سرحد مرگ پیش رفته بود معجزهآسا زنده ماند.
چهارم بهمن ماه 91 یک زن سالخورده به نام فاطمه در خانهاش در اسلامشهر کشته شد.
جنایت با انگیزه سرقت
شواهد نشان میداد این زن قربانی سرقت هشت میلیون تومان پول نقد شده است. پلیس به بررسی ماجرا پرداخت. پسر قربانی در بازجوییها گفت: «از یکی از دوستانم به نام ابراهیم هشت میلیون تومان طلب داشتم. او با من تماس گرفت و گفت میخواهد پولم را پس بدهد.
چون سر کار بودم از ابراهیم خواستم تا پولم را در خانه به مادرم تحویل بدهد. دقایقی بعد با مادرم تماس گرفتم و او گفت پول را تحویل گرفته است اما وقتی عصر به خانه برگشتم با جنازه خونین مادرم روبهرو شدم.» تلاش پلیس برای پیدا کردن ردپایی از عامل این جنایت آغاز شده بود که پلیس به ابراهیم مظنون شد اما پسر قربانی گفت: «ابراهیم دوست صمیمیام است و از شنیدن خبر کشته شدن مادرم بهشدت شوکه شده است. به همین خاطر به او مشکوک نیستم.»
اظهارات مرد نجات یافته رازگشای 2 جنایت خاموش
در حالی که چندین مظنون در رابطه با این پرونده بازداشت شده بودند پلیس به نتیجه مطلوب نرسید تا اینکه چهارم تیرماه 92 پسر 28سالهای به نام هادی که از دوستان ابراهیم بود به طرز مرموزی ناپدید شد. تلاش پلیس برای به دست آمدن سرنخی از پسر گمشده نیز بینتیجه ماند و پنج ماه بعد مرد جوانی به نام سهراب که در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفته و معجرهآسا زنده مانده بود با پلیس تماس گرفت و از دوستش به نام ابراهیم شکایت کرد. وی گفت: «ابراهیم و یکی از دوستانش به قصد سرقت مرا به منطقه خلازیر کشاندند و با قمه زخمی کردند ویک چک 10 میلیون تومانی از من گرفتند. آنها به گمان اینکه مردهام مرا در حاشیه جاده رها کردند تا اینکه چند ساعت بعد یک رهگذر مرا به بیمارستان رساند.»
اظهارات این مرد که از یک قدمی مرگ به زندگی برگشته بود باعث شد تا ابراهیم بازداشت و پرده از راز دو جنایت دیگر برداشته شود.
اعتراف به 2 جنایت
ابراهیم در بازجوییها به کشتن مادر دوستش و هادی اعتراف کرد. وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «وقتی به خانه دوستم رفتم تا طلب هشت میلیونی را به مادرش تحویل دهم وسوسه شدم. من دقایقی بعد بار دیگر مقابل در رفتم. پیرزن با خوشرویی مرا به داخل خانهاش دعوت کرد. همان موقع او را هل دادم که سرش با دیوار برخورد کرد. من با قفل صندوقچهای که پولها را در آن گذاشته بود به سر پیرزن زدم تا جان سپرد. سپس پولها را برداشتم و فرار کردم. من با صحنهسازی باعث شدم دوستم به من مشکوک نشود.»
وی درباره دومین قتل نیز گفت: «مدتی بود با هادی اختلاف حساب داشتم. او خرید و فروش ضایعات میکرد. به همین خاطر همراه یکی از دوستانم به نام حمید او را به شورآباد بردیم. من با چوب به سر هادی زدم و سپس جنازهاش را به داخل چاهی در همان حوالی انداختم.»
به دنبال اطلاعاتی که مرد خشن به پلیس داد بقایای جنازه هادی از عمق چاه پیدا شد و حمید نیز که بازداشت شده بود معاونت در قتل را گردن گرفت.
ابراهیم در مراحل بعدی از تحقیقات و در تشریح زخمی کردن سهراب نیز گفت: «من و دوستم حمید برای سرقت از سهراب نقشه کشیده بودیم. من قصد داشتم سومین نقشه قتل را هم اجرا کنم. طبق نقشه حمید سوار بر نیسان سهراب شد و به سمت خلازیر حرکت کردند. من هم با موتور آنها را تعقیب میکردم. در منطقهای خلوت حمید سهراب را از ماشین پیاده کرد و من با قمه به سرش زدم. ما او را تهدید کردیم تا پولهایش را به ما بدهد. او هم یک قطعه چک 10 میلیون تومانی به ما داد. ما هم چک را نقد و پولها را بین خودمان تقسیم کردیم.»
سکوت در دادگاه
به دنبال اعترافهای تکاندهنده ابراهیم، وی و حمید دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه اولیای دم فاطمه و هادی در جایگاه ویژه ایستادند و برای ابراهیم حکم قصاص خواستند. سپس سهراب روبهروی قضات ایستاد و گفت: «ابراهیم و حمید با قمه به جانم افتادند و من برای رها شدن از دستشان یک چک 10 میلیون تومانی به آنها دادم. اما باز هم ابراهیم به من رحم نکرد و با قمه به زیر گلویم زد. آنها گمان کردند مردهام به همین خاطر مرا رها کردند اما رسیدن یک عابر موجب شد تا زنده بمانم. من در بیمارستان تحت چندین عمل جراحی قرار گرفتم.»
وقتی نوبت دفاع به ابراهیم رسید گفت: «حرفی برای دفاع از خودم ندارم. مقتولان دوستان صمیمیام بودند و من حتی نمیتوانم به چشمان خانواده آنها نگاه کنم. به همین خاطر نمیخواهم حرفی بزنم. قتلها را قبول دارم.»
حمید نیز منکر معاونت در قتل هادی شد و گفت: «من از نقشه ابراهیم برای قتل مطلع نبودم. او به من گفته بود از هادی طلب دارد. به همین خاطر همراه او رفتم اما ابراهیم یکباره با موتور سر رسید و با چوب به سر هادی زد.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.