دختر 15ساله که بعد از به زندان رفتن پدرش، همراه خواهر بزرگش سه ماه در چنگال پسرهای آزارگر گرفتار شده بود، بعد از آزادی پدرش به پلیس شکایت کرد و دیروز از قضات دادگاه برای آزادی خواهر 17سالهاش که همچنان گرفتار است، کمک خواست.
رسیدگی به این پرونده از چهارم بهمن 95 بهدنبال شکایت یک دختر 15 ساله بهنام شقایق در دستور کار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
ملاقات شوم با دختر همسایه
دختر پریشاناحوال که همراه پدرش به اداره پلیس رفته بود، گفت: «از یکسال قبل که پدرم به اتهام حمل مواد مخدر به زندان رفت، من و خواهر 17 سالهام مینا به تنهایی در خانهمان در محله پونک تهران زندگی میکردیم و به سختی زندگیمان را میگذراندیم. دختر همسایهمان که در جریان مشکلات زندگی ما بود بیشتر اوقات به ما سر میزد و گاهی اوقات هم من و خواهرم به خانه آنها میرفتیم. آخرین بار سه ماه قبل بود که به خانه دختر همسایه رفتیم و تا عصر آنجا ماندیم. آن روز برادر او به نام مجید و چند نفر از دوستانش هم به آنجا آمدند و شروع به صحبت با ما کردند. آنها حرفهای عجیبی به زبان آوردند اما من و خواهرم متوجه منظورشان نشدیم. عصر شده بود و میخواستیم خانهشان را ترک کنیم که پسرها مانع خروج ما شدند. آنها به من و خواهرم حمله کردند و ما را کتک زدند و سه ماه ما را در یک خانه زندانی کردند و آزار دادند. آنها ما را در اختیار مردهای غریبه قرار میدادند و در عوض پول میگرفتند.»
فرار شبانه از اسارتگاه پسران آزارگر
دختر نوجوان ادامه داد: «دو هفته پیش وقتی در خانه متروکه در جاده کرج تنها بودم توانستم فرار کنم. اما چون پدرم در زندان بود و جایی برای ماندن نداشتم از ترسم به خانهمان برنگشتم و در خیابانها آواره شدم تا اینکه یک پیرزن مرا به خانهاش دعوت کرد. من چند روز را آنجا ماندم و طی تماس تلفنی با زندان، پدرم را در جریان ماجرا قرار دادم. به محض اینکه پدرم از زندان مرخصی گرفت و بیرون آمد با هم به اداره آگاهی آمدیم.»
به دنبال اظهارات تکاندهنده دختر نوجوان، او به پزشکیقانونی معرفی شد. وقتی پزشکیقانونی ادعای آزار و شکنجه این دختر نوجوان را تایید کرد ردیابی دختر همسایه و برادرش آغاز و مجید 26 ساله در خانهاش در ملارد کرج بازداشت شد.
انکار آزار در جلسه تحقیق
نخستین جلسه تحقیق از پسر جوان دیروز درحالی در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیرعلنی برگزار شد که وی منکر جرمش شد و ادعا کرد دو نفر از دوستانش، دختر نوجوان و خواهرش را به دام انداخته و آنها را آزار دادهاند.
قضات دادگاه دیروز با اطلاعاتی که از مجید گرفتند، دستور بازداشت سایر متهمان را صادر کردند.
گفتوگو با متهم : من خودم زن و بچه دارم
مجید 26ساله که آثار خالکوبی روی صورت و دستهایش نمایان است دیروز در گفتوگو با «فرهیختگان» به تشریح جزئیات زندگیاش پرداخت و ادعا کرد بیگناه است.
شغلت چیست؟
مکانیک ماشین هستم.
وضع مالیات چطور است؟
خوب است و سه خانه در کرج دارم.
خانهها را چطور خریدهای؟
خودم کار کردهام.
متاهلی؟
6 سال است ازدواج کردهام. یک دختر دو ساله دارم و همسرم باردار است.
چرا اینقدر زود ازدواج کردی؟
پدر و مادرم از هم جدا شده بودند و من تنها بودم. به همین خاطر در 20 سالگی زن گرفتم.
شاکی و خواهرش را میشناختی؟
آنها همسایه خواهرم بودند و چون میدانستم پدرشان در زندان است، گاهی از سر دلسوزی به آنها کمک مالی میکردم.
چرا آنها را سه ماه زندانی کردی؟
من آنها را زندانی نکردم. یکی از آنها با دوستم آشنا شده بود به همین خاطر آنها خودشان یک هفته به خانهام آمدند. من زن و بچه دارم.
در آن زمان خودت و همسرت کجا بودید؟
در یک خانه دیگر بودیم.
در روزهای دیگر شقایق و خواهرش را کجا نگهداری میکردی؟
نمیدانم. آنها پیش دوستانم بودند.
پس چرا دستگیر شدهای؟
من دیروز دستگیر شدم و بیگناهم. من هیچ وقت دو خواهر نوجوان را آزار ندادم و در عوض سپردن آنها به کسی هم پولی دریافت نکردم.
سابقه داری؟
دوبار به اتهام سرقت بازداشت شدم. یکبار 18 ماه و یکبار 6 ماه در زندان بودم.
اعتیاد داری؟
شیشه مصرف میکنم. شاکی و خواهرش هم برای مصرف شیشه پیش ما میآمدند.
حالا میدانی خواهر 17 ساله شقایق کجاست؟
من خبری از او ندارم.