درگیری لفظی دو پسر نوجوان در فضای مجازی بر سر یک دختر، با خون پایان یافت و دیروز پسر 15ساله به اتهام جنایت در دادگاه ویژه اطفال محاکمه شد. قضات دادگاه این پسر را به پزشکیقانونی معرفی کردند تا پس از اظهارنظر کارشناسان پزشکیقانونی درباره سرنوشت وی تصمیمگیری کنند.
رسیدگی به این پرونده از عصر سوم آبان 95 بهدنبال کشته شدن پسر 17سالهای به نام سلمان در یکی از خیابانهای ورامین در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان میداد این پسر قربانی درگیری با یک پسر نوجوان به نام محمد شده که بلافاصله از محل گریخته است. پلیس با نشانیهایی که از محمد به دست آورد همان شب این پسر 15ساله را در خانه پدرش بازداشت کرد.
پسر نوجوان به جنایت به خاطر درگیری لفظی در فضای مجازی اعتراف کرد و دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است، پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه که به ریاست اصغر عبداللهی و با حضور دو مستشار تشکیل شد، پدر قربانی که خودش به اتهام خرید و فروش مواد مخدر در زندان است و برای شرکت در جلسه دادگاه قتل پسرش به دادگاه اعزام شده بود در جایگاه ویژه ایستاد و برای محمد حکم قصاص خواست.
مادر مقتول نیز درحالی که اشک میریخت، گفت: «شوهرم در زندان بود و خودم از پسرم مراقبت میکردم. سلمان به کلاس زبان رفت اما چون کلاس آنها تشکیل نشده بود همراه دوستش آرمان به محل درگیری رفت و کشته شد. من از خون پسرم گذشت نمیکنم و برای قاتل او درخواست اشدمجازات دارم.»
سپس محمد 15ساله که از کانون اصلاح و تربیت اعزام شده بود در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «از مدتی پیش با پسر 17سالهای به نام آرمان در فضای مجازی درگیری لفظی داشتم. من چندبار برای یک دختر نوجوان پیام گذاشته بودم و آرمان از این بابت ناراحت بود. به همین خاطر با هم در فضای مجازی درگیری لفظی داشتیم تا اینکه با هم قرار گذاشتیم حضوری یکدیگر را ببینیم و با هم صحبت کنیم. من چون ترسیده بودم ماجرا را با یکی از بچههای محلهمان به نام فرشاد درمیان گذاشتم و از او خواستم همراهم به محل قرار بیاید. فرشاد مرا با موتور به محل قرار برد. آنجا آرمان و دوست دیگرش سلمان که من قبلا هیچوقت او را ندیده بودم با من درگیر شدند و به سمت من حمله کردند. من هم برای ترساندن آنها چاقویی را که همراه داشتم، بیرون آوردم اما چاقو ناخواسته به گردن سلمان برخورد کرد.»
وی ادامه داد: «باور کنید من فقط چاقو را در هوا میچرخاندم و اصلا نفهمیدم چطور به گردن سلمان برخورد کرد. وقتی لبه چاقو خونی شد ترسیدم و سوار موتور فرشاد شدم تا فرار کنم.»
متهم نوجوان درپاسخ به سوال قاضی درباره اینکه در آن زمان ماهیت قتل را درک میکرده گفت: «باور کنید من اصلا قصد قتل نداشتم و نمیدانستم ممکن است چاقویی که به سمتشان پرت میکنم به آنها برخورد کند و موجب کشتهشدن یکیشان شود. من حتی نمیدانستم مجازات کسی که دست به قتل بزند اعدام است.»
سپس فرشاد 25ساله که پنج فقره سابقه در پروندهاش دارد به اتهام شرکت در نزاع روبهروی قضات ایستاد و گفت: «محمد بچه محلهمان بود. وقتی با من تماس گرفت و ماجرا را در میان گذاشت قبول نکردم همراهش به محل قرار بروم اما وقتی دوباره تماس گرفت و فهمیدم بهشدت ترسیده قبول کردم با موتور او را به محل قرار برساندم. در آن دعوا آرمان و سلمان هم چاقو همراه داشتند. من که روی موتورم نشسته بودم دیدم که محمد چاقو را به سمت آنها پرتاب کرد و چاقو به گردن سلمان خورد. همان موقع یک ماشین پلیس را در خیابان کناری دیدم. به همین خاطر محمد را به زور سوار موتور کردم تا فرار کنیم. من اصلا در درگیری شرکت نداشتم.» در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و پسر نوجوان را به پزشکیقانونی معرفی کرد تا سن عقلی وی هنگام ارتکاب جرم مشخص و روشن شود. این پسر هنگام ارتکاب جرم حرمت عملی را که مرتکب شده درک میکرده یا نه. با اظهارنظر نهایی کارشناسان پزشکیقانونی و طبق ماده 91 قانون مجازات اسلامی جدید، قضات دادگاه درباره این پرونده اظهارنظر میکنند.