۹ روز اسارت و شکنجه

پنج مرد که با نقشه از پیش طراحی‌شده خودشان را مامور وزارت اطلاعات معرفی کردند و پیرمرد ثروتمند را ربودند و وی را 9 روز در اسارتگاه‌شان شکنجه کردند، دیروز پای میز محاکمه ایستادند.
متهمان از پیرمرد برگه‌های سفید امضا گرفته و 205 میلیون تومان از حسابش برداشت کرده بودند که دستگیر شدند.
رسیدگی به این پرونده از یازدهم اسفند 94 به دنبال شکایت یک مرد 65ساله به نام سالار در دستور کار پلیس قرار گرفت. پیرمرد گفت که 9 روز پیش در دوم اسفند ربوده و در اسارتگاه مستاجر خشن و همدستانش گرفتار شده است.
سالار گفت: «آپارتمانم را به یک مرد جوان به نام آرش اجاره داده بودم و قرار بود ماهانه دو و نیم میلیون تومان به‌عنوان اجاره بپردازد اما فقط اولین ماه اجاره خانه را پرداخت. تذکر‌های من هم برای پرداخت اجاره‌خانه‌اش بی‌فایده بود. او 11 ماه اجاره‌اش را نپرداخته بود که از او شکایت کردم و پرونده‌ای در شورای حل اختلاف تحت‌رسیدگی قرار گرفت اما مستاجرم از اینکه از او شکایت کرده بودم، عصبانی بود و چند بار با هم درگیر شده بودیم.»
 تماس مشکوک
دوم اسفند یک مرد ناشناس با من تماس گرفت و ادعا کرد از کلانتری تماس گرفته است. او گفت: «باید فورا به کیوسک پلیس مقابل پارک قیطریه بروم و نامه‌ای را دریافت کنم تا پرونده‌ام در شورای حل اختلاف زودتر به نتیجه برسد. من مقابل پارک رفتم اما کسی آنجا نبود. همان موقع یک پژو مقابل پایم توقف کرد و دو مرد جوان که کت و شلوار بر تن داشتند خودشان را مامور وزارت اطلاعات معرفی کردند، آنها مرا سوار ماشین کردند. همان موقع آرش را درآن حوالی دیدم و به او مشکوک شدم. راننده و دو مرد جوان به سمت اتوبان آزادگان حرکت کردند. آنها در مسیر خلوت سرم را زیر صندلی بردند و چون مقاومت کردم یکی از آنها شوکر به من زد و دیگری سرنگی به من تزریق کرد که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم خودم را در اتاقکی متروکه دیدم. آنها چشم‌ها و دست و پایم را بسته بودند و درباره اموالم از من سوال می‌کردند.»
 9 روز شکنجه
او در تشریح 9 روز شکنجه‌اش گفت: «مردان ناشناس دست و پایم را با چسب به صندلی بسته بودند و به من آب و غذا نمی‌دادند. آنها بارها مرا شکنجه کردند تا درباره اموالم به آنها اطلاعات بدهم، بعد از چند روز هم چندین ساعت مرا در صندوق عقب یک ماشین حبس کردند و مدام به من ماده بیهوشی تزریق می‌کردند. آنها با شکنجه مجبورم کردند چندین برگه سفید را امضا کنم و کارت‌های عابربانک و رمزهایش را از من گرفتند. بعد از 9 روز به من گفتند به خاطر مسائل امنیتی نباید در ایران بمانم. آنها مجبورم کردند با یکی از بستگانم تماس بگیرم و از او بخواهم برایم بلیت دبی را رزرو کند. آنها گفتند پس از آزادی باید برای زندگی به دبی بروم. مردان خشن روز آخر یک ماشین برایم گرفتند تا به خانه بروم و وسایلم را جمع کنم. آنجا بود که فهمیدم در شهرستان فومن هستم و آدم‌ربایان مرا به شمال کشور منتقل کرده‌اند. بعد از اینکه به خانه‌ام برگشتم متوجه شدم از حساب‌های بانکی‌ام مبلغ 205میلیون تومان برداشت شده است.»
 متهمان در دادگاه
 به دنبال شکایت پیرمرد ثروتمند تحقیقات پلیس آغاز شد و مستاجر وی و چهار همدستش بازداشت شدند. آنها که به آدم‌ربایی و تهدید و سرقت اعتراف کرده بودند دیروز درحالی در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند که یکی از آنها که بازداشت بود از زندان به دادگاه اعزام نشده بود. در این جلسه شاکی به تشریح ماجرا پرداخت و از مستاجرش و همدستان وی شکایت کرد.
 سپس آرش که با وثیقه آزاد است، در جایگاه ویژه ایستاد و منکر آدم‌ربایی و سرقت شد. این متهم 40 ساله گفت: «قبول دارم چندین میلیون تومان به سالار بدهکار بودم اما هیچ‌کسی به خاطر چندین میلیون تومان بدهی دست به آدم‌ربایی نمی‌زند. من اصلا از ربودن پیرمرد بی‌اطلاع بودم.»
 انگشت اتهام به سوی مستاجر خشن
 سپس متهم ردیف دوم روبه‌روی قضات ایستاد. اکبر 27ساله گفت: «آرش را از سال‌ها قبل می‌شناختم. او می‌گفت که کارمند وزارت اطلاعات است. چون مدتی در پلیس +10 کار می‌کردم و بی‌کار شده بودم از آرش کمک خواستم. او هم به من گفت پیرمردی را می‌شناسد که به اتهام جاسوسی چند ماه است تحت تعقیب وزارت اطلاعات قرار دارد. او به من وعده داد اگر پیرمرد را دستگیر کنیم و به وزارت اطلاعات تحویل بدهیم استخدام می‌شوم و پاداش خوبی دریافت می‌کنم. به همین خاطر قبول کردم در ماجرای دستگیری پیرمرد کمک کنم. من و دو مرد جوان دیگر با ماشین پیرمرد را تعقیب کردیم و من برگه‌ای را به او نشان دادم و گفتم که حکم جلبش را دارم. او هم سوار ماشین شد و همراه ما آمد. ما او را به باغی در شهریار بردیم و سه روز از او نگهداری کردیم. بعد هم او را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و به فومن منتقل کردیم. ما همگی فریب حرف‌های آرش را خوردیم و بعد از 9 روز که به ماجرا پی بردیم پیرمرد را آزاد کردیم و برایش ماشین گرفتیم تا به خانه‌اش برگردد.»
دفاعیات امدادگر داوطلب در دادگاه
متهم بعدی هومن 30 ساله بود که به دفاع پرداخت. وی گفت: «من به واسطه یکی از آشنایانم با آرش آشنا شدم. او گفته بود وزارت اطلاعات دو سال است روی پرونده پیرمرد کار می‌کند. چون قبلا داوطلبانه دوره‌های امدادگری گذرانده بودم آرش از من خواست تا به پیرمرد آمپول مسکن تزریق کنم. من هم به او مسکن تزریق کردم تا آرام بخوابد. در سه روزی که در باغ شهریار بودیم خودمان هم آب و غذا برای خوردن نداشتیم. به همین خاطر چون می‌دانستم ارسلان به دیابت مبتلاست به او سرم تزریق می‌کردم. شوکر و اسلحه را هم یکی از دوستان آرش به ما داده بود.» در این بین ارسلان برخاست و گفت: «بعد از اینکه شکایت را مطرح کردم بازپرس مرا برای آزمایش به پزشکی‌قانونی فرستاد و در خونم مقدار زیادی مواد مخدر پیدا شد. این نشان می‌دهد که این مرد در 9 روز به من مواد مخدر تزریق کرده است.» چهارمین متهم نیز گفت: «من ساکن شمال کشور هستم و آرش هر وقت به خانه‌ام می‌آمد همراهش بی‌سیم و اسلحه داشت. او می‌گفت کارمند وزارت اطلاعات است. به همین خاطر همیشه برایش احترام قائل بودم. او گفت که پول زیادی دارد که می‌خواهد سکه بخرد. من هم 205 میلیون تومان برایش سکه خریدم. اما از ماجرا بی‌اطلاع بودم.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
+20
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۴
    شاه و شیخ - قم، ایران
    همین دیروز بود که یکی‌ از کاسه لیسان حرم شاهی‌ خطاب به پاچه "خوار همایونی" نوشت: " این همه ساواک ساواک نگویید که بعد از انقلاب بیشتر پرسنل ساواک جذب ساواما شدند" ضمن تایید حرف ایشان این دقیقاً همان چیزی است که ما بارها گفته و میگوییم که این گونه بگیر ببند‌ها و دیگر معضلات چه قانونی و چه غیر قانونی همه و همه ریشه در سیستم حکومت شاهی‌ داشته و دارد.
    23
    12
    ‌سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    دوستدار - استهکلم، سوئد
    [::شاه و شیخ - قم، ایران::] هر وقت خواستید اسم زمان شاه را بیاوری حتما" دهانت . را با اب و صابون خوب بشور . به چه معلوم ارش مامور وزارت اطلاعات نبوده باشد. با این رفتارهای که ارش داشته و ان کاغذ حکم جلب پیرمرد و پاپوش درست کردن و تهدید پیرمرد به اینکه به خارج از کشور مهاجرت کند همه اینها از رفتارهای مامورین اطلاعات رژیم اخوندیست .
    8
    18
    ‌سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.