روایت دختری که دستانش را در خانه کات می‌کرد

عکس تزئینی است
ایران وایر , آیدا قجر
«با این‌که یک سال از کات کردن‌‌های مداوم من گذشته است، هنوز هم وسوسه می‌شوم. چند وقت پیش تیغ ابرو را که شکسته بود، برداشتم و در کشوی میزم گذاشتم. حتی نگاه هم نکردم که هنوز هست یا نه. ولی همین که فکر می‌کنم هست، اطمینان خاطر پیدا می‌کنم.»
 
«پروانه» ۱۸ سال دارد و آخرین فرزند خانواده‌ای است که می‌گوید او را «جدی» نمی‌گیرند. در کودکی خشونت‌های بسیاری دیده؛ از طرد شدن توسط دوستانش در مدرسه و تنها ماندن تا کتک خوردن در خانه: «به دلیل اهمیت بیش تر خواهرم برای پدر و مادرم.»
 
او روایت می‌کند که چون فرزند محبوب خانواده نبوده، به خاطر شیطنت‌های دیگر خواهرهایش، کتک می‌خورده است. از طرفی، اعتماد به نفس‌ خود را از دست داده بوده و استرس معمولا او را از پا می‌انداخته و همیشه گریه می‌کرده است: «گاهی شاید سه روز مداوم.»
 
پروانه خودش را دختری می‌داند که تن به کلیشه‌های «زنانه» نداده است؛ عاشق «بت‌من» است و اگر در خیابان متلکی بشوند، جواب می‌دهد. همین مساله باعث شده احساس کند مورد توجه پسرها نیست. برای همین هنوز نتوانسته است با هیچ پسری وارد رابطه عاشقانه شود. در عین‌حال، برای افرادی هم که دوست‌شان داشته، نتوانسته است علاقه‌اش را بیان کند.
 
او خودش را دختری «ساده» معرفی می‌کند: «به راحتی همه می‌توانند بر سرم شیره بمالند. برای همین هرکاری که خواستند، با من کردند.»
 
به تازگی گزارشی در سایت «عصر ایران» منتشر شده است که خبر از «خودزنی» دخترها در مدارس می‌دهد. طبق این گزارش، این رفتار میان دخترهای ۱۴ تا ۱۶ ساله شیوع پیدا کرده است. دختران به این شیوه خودزنی که تیغ انداختن روی بدن‎شان است، می گویند «کات زدن».
 
خودزنی رفتار تازه‌ای میان دخترها و چه‌بسا پسرها نیست اما انتشار خبر آن و رسانه ای کردن شیوع این رفتار در جمهوری اسلامی تازگی دارد. این اقدام می‌تواند شیوه‌ای برای بیان احساسات باشد، راهی برای جلب توجه، اعتراض یا مهم‌تر از همه، واکنشی به خشونت‌هایی که آسیب زده است.
 
حالا پروانه بعد از گذشت یک سال از کات کردن‌هایش، نزد مشاور می‌رود و حاضر است به راحتی درباره این رفتارش صحبت کند. وقتی از او دلیل کات کردن‌هایش را پرسیدیم، گفت: «اولش از خاراندن شروع شد. ناخن‌هایم بلند بود و دردی که داشت و احساس کنترلی که خودم بر آن داشتم، خیلی خوب بود. کات کردن ذهنت را از دردهای دیگرت منحرف می‌کند اما کنترل آن با خودت است. این تو هستی که این رفتار و میزان آن را کنترل می‌کنی.»
 
به گفته خودش، هیچ‌وقت احساس نمی‌کرد که کنترلی روی شرایط زندگی‌ خود دارد. از کنترل رفت و آمدهایش که توسط خواهرش می‌شد، تا آزارهای جنسی که در ایران دیده، وزن بالا، طرد شدن‌ توسط دوستانش در مدرسه و این‌که شخصیتش مورد توجه پسرها برای وارد شدن به رابطه عاشقانه نیست، هیچ‌کدام در کنترل و اختیار او نبوده است اما خودآزاری حس کنترل‌گری را به او بازمی‌گرداند.
 
او کات زدن را از دوره‌های دوم و سوم راهنمایی شروع کرد. خواهر تنها دوست صمیمی‌اش دستان خود را تیغ می زد.: «اوایل می‌گفتم اصلا چرا یکی باید بخواهد چنین رفتاری داشته باشد؟ مگر روانی است؟ اما خودم که با خاراندن شروع کردم، حس کنترل‌ را چشیدم. بیش تر در خانه کات می‌کردم؛ آن‌هم نه خیلی عمیق، به اندازه‌ای که بتوانم با کرم پودر روی آن را بپوشانم. همیشه آستین بلند به تن داشتم. بعد از خاراندن با ناخن، با خط‌کش‌های آلومینیومی این کار را می‌کردم و بعدتر هر چیز ریز تیزی که گیر می آوردم. تیغ نمی‌زدم چون می‌ترسیدم خانواده‌ام متوجه کم شدن تیغ‌ها در خانه بشوند.»
وزن بالا و برخورد اطرافیان، از جمله خانواده و پسرها دلیل دیگری بود که اعتماد به نفس پروانه را از بین می‌برد. او روایت می‌کند که از دوره‌ دبستان وزنش بالا بود و احساس می‌کرد چاق است. اگرچه در مدرسه با چاقی خود مشکلی نداشت اما در خانواده اذیت می‌شد: «استرس من باعث می‌شود که بیش تر بخورم اما خانواده‌ام متوجه نیستند و مدام می‌گویند وزنت بالا است و این‌قدر نخور. دوره‌ای بود که ۱۵ کیلوگرم کم کرده بودم و خیلی خودم را دوست داشتم اما با پسری آشنا شدم که مدام می‌گفت وزن تو خیلی زیاد است. روحیه‌ام خراب شد و چاق‌تر شدم. وقتی آزارجنسی دیدم هم همین‌طور شد و کات کردن را دوباره شروع کردم.»
 
واکنش‌های خانواده در مقابل مشکلات پروانه، دلیل دیگری بر افزوده شدن استرس‌های او بوده است. زمانی‌که از طرد شدن‌های مداوم در مدرسه و نداشتن دوستی صمیمی برای مادرش صحبت کرده، جواب شنیده است: «حتما خودت یک کاری کردی و مقصری که این رفتار با تو شده.»
 
وقتی هم درباره کات کردن‌هایش حرف زده بود، یا حرفش را باور نکرده بودند، یا خواهرهایش تهدید کرده بودند که اگر ادامه دهد، این‌بار آن‌ها او را طرد می‌کنند. این واکنش‌ها نه تنها آرامشی برای او در پی نداشته بلکه استرس‌های پروانه را زیادتر کرده بود. حالا هم که او متوجه شده به افسردگی دچار است، با واکنش‌هایی مواجه می‌شود که از خانواده‌ انتظار ندارد: «خواهرم مدام می‌گوید شرایطش از من بدتر است و من افسردگی ندارم. در حالی‌که همین حرف‌ها هم استرس‌هایم را زیادتر می‌کنند.»
 
روان‌پزشکان معتقدند علت چنین رفتاری، اغلب خشونتی است که دانش‌آموزان در خانواده تجربه می‌کنند. خشونت میان پدر و مادر یا علیه خود شخص. چراکه دردی که این رفتار به بدن وارد می‌کند، بر دردی که دختر یا پسر می‌کشد، غلبه می‌کند. این افراد از خشمی رنج می‌برند که ناخودآگاه آن‌ها را می‌آزارد. در کنار خشونت‌های خانوادگی، خشونتی که سیستم آموزشی به دانش‌آموزان وارد می‌کند نیز عامل دیگری است.
 
پروانه روایت می‌کند که در دوران مدرسه، مثل دیگر دختران مجبور به رعایت مذهب بود در حالی‌که خودش را مذهبی نمی‌داند؛ اگرچه خانواده‌اش مذهبی هستند و حجاب برای دیگر خواهرهایش اجباری بوده است. خودش می گوید چرا باید به خدایی اعتقاد داشته باشد که این همه عذاب به او داده است.
 
در عین‌حال، خانواده نیز پذیرش مشکلات او را نداشته‌اند: «الان باید پریودم را هم از پدرم مخفی کنم. یعنی باز هم مساله‌ای است که کنترل آن با من نیست. هیچ‌وقت نتوانستم حتی یک آزار جنسی کوچک را با خانواده‌ام در میان بگذارم. پدر و مادرم هیچ‌وقت درباره مسایل جنسی با من صحبت نکردند و هیچ آگاهی ندادند تا آن‌که از ۱۳ یا ۱۴ سالگی با فیلم «پورن» آشنا شدم. در حالی‌که خانواده‌ام اجازه نمی‌داند حتی یک بوسه ساده در فیلم‌های معمولی را هم ببینم. ورودم به دنیای پورن با بازی‌های بالای ۱۸ سال و رابطه لزبین‌ها شروع شد. آن‌موقع تصوری از بدن مرد نداشتم و برایم حال به هم زن بود.»
 
حالا یک‌سالی می‌شود که پروانه و خانواده‌اش به کانادا مهاجرت کرده‌‌اند. استرس‌های او کم شده ولی از بین نرفته اند. مدتی است که با مشاور در ارتباط قرار گرفته اما برای اطمینان خاطر، یک تیغ در کشوی میزش مخفی کرده است تا اگر باز هم زندگی، روزگار را بر او تنگ کرد، دست به تیغ ببرد.
 
او حالا با مشکل روحی دیگری نیز دست به گریبان است:«من خیلی احساساتی و تودار هستم. مشکل جدید امسالم این است که در ذهنم دو شخصیت دارم؛ یک شخصیت خیلی آرام و بی‌گناه و لطیف در کنار شخصیتی عصبی و خشمگین. این دو شخصیت مدام در ذهنم با هم در جدال هستند. رابطه قدرت میان این دو، تعیین‌کننده واکنش‌های رفتاری من است. ممکن است گاهی کات کنم ولی نه مثل قبل. خیلی کم تر و شاید با ابزاری به غیر از تیغی که کنار گذاشته‌ام.»
 
به گفته روان‌پزشکان، از نشانه‌های خودزنی افراد، پوشیدن شلوار و بلوزهای آستین‌بلند در هوای گرم، وجود اشیای نوک‌تیز در میان لوازم آن ها، اعتماد به نفس پایین، دشواری در مدیریت احساسات و عملکرد ضعیف در خانه و مدرسه است؛ نشانه‌‌هایی که می‌تواند جدای از خودزنی، حکایت از فقدان کنترل فرد بر زندگی خود و خشونت‌هایی که دیده است، باشد.
+31
رأی دهید
-5

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.