چرا برنده‌ نوبل ۳۰ سال در پاکستان نادیده گرفته شد؟

عبدالسلام در خانواده‌ای متوسط در منطقه جهانگ در پنجاب مرکزی در سال ۱۹۲۶ به دنیا آمد و یکی از دانشگاهیان برجسته‌ کشورش شد.
 
در سال ۱۹۸۰ کمی پس از آن که پروفسور عبدالسلام به خاطر سهم‌اش در توسعه‌ نظریه‌ برهم کنش الکتروضعیف در فیزیک ذرات برنده‌ جایزه‌ نوبل شد، به مراسمی در دانشگاه قائد اعظم (QAU) اسلام آباد دعوت شد.کسانی که آن زمان انتظار داشتند این تصمیم آخر و عاقبت خوشی نداشته باشد، اندک بودند.
 
اما این اتفاق افتاد و علت آن بروز نفرت مذهبی متکی به قانون مصوب سال ۱۹۴۷ بود که جماعت احمدیه را - که دکتر عبد السلام پیرو آن بود - کافر اعلام می‌کرد.
 
دولت پاکستان با تغییر نام مرکزی علمی به نام عبدالسلام موافقت کرد
 
پرویز هودبای، فیزیکدان، و تحلیلگر دانشگاهی و امنیتی پاکستانی شناخته شده که در بین سازمان‌دهنگان بود می‌گوید: "این مراسم به افتخار دکتر سلام سازماندهی شده بود، و قرار بود در بخش فیزیک دانشگاه قائد اعظم برگزار شود که توسط دکتر ریاض‌الدین، یکی از دانشجویان سابق او، تأسیس شده بود".
 
دکتر سلام برای حضور در این مراسم وارد اسلام آباد شد، اما به خاطر آشوب‌های خشنی که اعضای دانشجویی جناح سیاسی و دینی قدرتمند حزب جماعت اسلامی راه انداخته بودند نتوانست وارد محوطه‌ دانشگاه قائد اعظم شود.
در سال ۲۰۱۴ سنگ قبر پروفسور سلام را مخدوش کردند و روی کلمه‌ مسلمان را پوشاندند. آقای هودبای به یاد می‌آورد: "وضعیت به شدت متشنج شده بود؛ من به وضوح به خاطر می‌آورم که آنها تهدید می‌کردند اگر دکتر سلام جرأت کند وارد محوطه‌ دانشگاه شود پاهای او را قلم خواهند کرد؛ ما مجبور بودیم برنامه را لغو کنیم."
 
پس از گذشت حدود ۳۷ سال نخست وزیر نواز شریف اخیرا با تصویب طرحی برای تغییر نام همان بخش از دانشگاه قائد اعظم به مرکز فیزیک دکتر عبدالسلام بسیاری را شگفت‌زده کرد.
 
او همچنین ۵ بورسیه‌ سالانه دکتری فیزیک برای دانشجویان پاکستانی متقاضی تحصیل در دانشگاه‌های خارج از کشور را تأیید کرد.
 
بسیاری از این تصمیم استقبال کرده‌اند. روزنامه داون در یادداشت سردبیری خود ابراز امیدواری کرد که "یک اشتباه تاریخی سرانجام در مسیر اصلاح قرار دارد".
 
روزنامه داون اشاره کرد: "این که در این کشور نزدیک به ۴ دهه طول کشیده است تا یک دانشمند شناخته‌ شده‌ جهانی را که یکی از افراد همین کشور است گرامی بدارند، بازتاب غم انگیزی از اولویت‌های مهم این کشور است … چون دکتر سلام پیرو مذهب احمدی بود که اقلیتی تحت فشار و آزار در پاکستان است، و به جای دستاوردهای بسیارش باور مذهبی او معیار داوری درباره او بود".
افراطگرایی مذهبی
عبدالسلام در خانواده‌‌ای متوسط در منطقه‌ جهنگ در پنجاب مرکزی در سال ۱۹۲۶ به دنیا آمد. او در دانشگاه دولتی لاهور به تحصیل ریاضی پرداخت و بورسیه تحصیلی دانشگاه را کمبریج به دست آورد و در آنجا دکترایش را در سال ۱۹۵۱ به اتمام رساند.
حامیان پروفسور سلام استدلال می‌کنند که اعاده‌ حیثیت او بعد از مرگش نشان می‌دهد که پاکستان می‌خواهد به یک کشور 'عادی' تبدیل شود او در بین سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۴ به عنوان مشاور امور علمی رئیس‌جمهور پاکستان مشغول به کار بود و پایه‌گذاری برنامه‌های فضایی و هسته‌ای کشور بسیار مدیون اوست.
 
او در سال ۱۹۷۴ در اعتراض به تصویب اصلاح قانون اساسی که احمدیه را غیر مسلمان اعلام می‌کرد کشور را ترک کرد، اما با این کار پیوندهایش را با جوامع علمی در پاکستان قطع نکرد.
 
در طول این دوره، موج رو به افزایش افراطگرایی دینی که توسط بخش‌های قدرتمندی در تشکیلات نظامی حمایت می‌شد منجر به ایجاد یک روایت اجتماعی خشن ضد احمدیه شد که هنوز از حرکت باز نایستاده است.
 
این گونه است که او داستانی الهام بخش در پاکستان نیست و هیچ اشاره‌ای به او در کتاب‌های درسی نشده است.
 
تا همین اواخر، هر نوع اشاره‌ای به دکتر سلام به عنوان یک قهرمان همواره واکنش‌های شدیدی از طرف گروهی که بسیاری به آن "متولیان دین" می‌گویند برمی‌انگیخت.
 
پس چرا نخست وزیر نواز شریف اکنون با گرامی داشتن او - با گذشت این همه سال از مرگ او در آکسفورد در سال ۱۹۹۶ در سن ۷۰ سالگی - قمار کرده است؟
 
به نظر می‌رسد که انگیزه‌ی ابتدایی آن با یک برنامه‌ی تلویزیونی نادر برای بزرگداشت بیستمین سالگرد مرگ دکتر سلام در ۲۹ نوامبر ایجاد شده است که به گفته‌ی یک منبع موثق نخست وزیر بر حسب اتفاق مشغول تماشای آن بوده است.
 
کمی پس از این برنامه، او به یکی از شرکت کنندگان در این برنامه برای پیشنهاد نامگذاری مرکز ملی فیزیک به یادبود دکتر سلام تلفن کرده است.
 
اما مهم‌تر از آن، این تصمیم نخست وزیر در پی جنجال مشابه‌ گرفته شده است که به دنبال اخباری از ازدواج ژنرال قمر جاوید باجوا، یکی از چهار نامزد ریاست ارتش پاکستان، با زنی که بستگانی از جمعیت احمدیه دارد ایجاد شده است.
 
گویا انتخاب ژنرال باجوا توسط نخست وزیر به رغم این اعتراضات، و این واقعیت که ارتش به آن اعتراض نکرده است، گروه‌های ضد احمدیه را فعلا خاموش کرده است.
احمدی‌ها که هستند؟
● جنبش احمدیه ریشه در هند شمالی تحت کنترل بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم میلادی دارد.
 
● احمدیه خود را به عنوان یک گروه مسلمان که تعالیم قرآن را دنبال می‌کند معرفی می‌کند.
 
● مسلمانان سنتی و محافظه‌کار آنها را مرتد می‌خوانند چون به این که حضرت محمد آخرین پیامبر فرستاده شده برای هدایت بشر است اعتقاد ندارند.
 
● جمعیت نامش را از میرزا غلام احمد، بنیانگذار آن، گرفته است که در سال ۱۸۳۵ به دنیا آمد و توسط پیروانش همچون منجی و پیامبر تلقی می‌شود.
 
● جمعیت در سال ۱۹۴۷ مقر مذهبی خود را از قادیان هند به ربوه در پاکستان منتقل کرد.
 
● سال ۱۹۷۴ زیر فشار شدید روحانیان، ذوالفقار علی بوتو اولین رییس جمهور منتخب پاکستان اصلاحیه‌ای بر قانون اساسی -که به عنوان متمم دوم شناخته می‌شود - ارایه کرد که احمدیه را غیر مسلمان اعلام کرد.
 
● یک دهه بعد، قانون جدیدی تصویب شد که احمدیه را از اینکه به مکان‌های پرستش خود مسجد بگویند یا از گسترش دادن و انتشار باور خود به "هر شکل، مستقیم یا غیر مستقیم" محروم کرد.
 
● احمدیه که توسط سازمان‌های حقوق بشری به عنوان یکی از جوامعی که در پاکستان مورد بیشترین آزار و اذیت بیرحمانه قرار گرفته است توصیف می‌شود، سال‌هاست که شاهد بدتر شدن مستمر وضعیت حقوق شخصی و سیاسی خود بوده‌اند.
 
پرویز هودبای معتقد است که به نظر می‌رسد که نخست وزیر از این فرصت برای اصلاح اشتباهاتی که پاکستان در حق دکتر سلام انجام داده، استفاده کرده است.
 
او می‌گوید: "این تصمیم نشان می‌دهد که پاکستان می‌خواهد به یک کشور عادی تبدیل شود، و نواز شریف می‌خواهد تصویر آن را از یک کشور مروج ایدئولوژی‌های افراطی به چیزی تغییر دهد که می‌تواند بر تحجر غلبه پیدا کند و قهرمانانش را از آن خود بداند چه مسلمان باشند و چه نباشند."
 
اما این تغییر اگر فی الواقع تغییری باشد، تنها آغاز ماجراست وعناصری هستند که همین کوشش ضعیف را هم نوعی سنگ اندازی تلقی کرده‌اند.
 
درست همان روزی که نخست وزیر دکتر سلام را گرامی داشت، عده‌ای پلیس به مقر جمعیت احمدی در شهر ربوه حمله کردند. آنها چهار نفر را دستگیر کردند و یک دستگاه چاپ را که به گفته‌ آنها "مطالب نفرت پراکنانه" را چاپ می‌کرده مهر و موم کردند.
 
یک گروه ضد احمدیه هم در وبسایتش ادعا کرده که این حمله بعد از شکایت‌های آنها انجام شده است.
 
به نظر می‌رسد راه عادی‌سازی بدون مانع نخواهد بود.
+19
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۷
    gotenberg - تهران، ایران
    میرزا غلام احمد همان بهاودین ایران است و درست حکایت اهممدیها و بهأیهی‌های ایران خودمان یکیست و هر دو فرقه پیروانش آواره هستنند و هیچ امنیتی دا زادگاهش آن ندارنند به امید آزادی تمام ستمدیدگا نی‌ کا در زادگاه خود قریب و اقلیتنند و به امید آزادی انسان از تحجر و فرما یگی و امیدوارم قبل از هر مرز ،دین،و نژاد اصل انسانیت باشه
    4
    22
    ‌پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۶
    hassan5 - تهران، ایران
    درطول تاریخ درسطح کره زمین ادیان باعث جنگ ونفرت شده اند ولی در هیچ نقطه ای از کره زمین باعث دوستی و رفاقت نشده اند.البته هر ایدئولوژی ای محکوم بفنا بوده وایدئولوژی جدیدی بوجود خواهد آمد.این پروسه (حتی بعد از ظهور مهدی)ادامه خواهد داشت
    2
    20
    ‌پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    Iranemaa - قم، ایران

    چرا مسلمانان نمیتوانند فقط به دین خود بپردازند ؟ آخه به شما چه که دیگران چه اعتقادی دارند . متاسفانه اگر نیک بنگریم این دین از اول اینجوری به وجود آمده و کتاب آسمانی این دین هم با کافر و مرتد خواندن دیگران مروج این کارهاست.
    2
    32
    ‌پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    [::Iranemaa - قم، ایران::] مسیحیان هم با یهودیان یه همچین کارائی رو کردن،با خودشون هم همینطور. مگه تاریخچه نزاع های پروتستان و کاتولیک رو نمیدونی؟ اصلا جنگهای صلیبی با مسلمونا رو با فرمان پاپ اینوسان سوم خود مسیحی ها شروع کردن. یکی از افراد بی سواد و تازه بدوران رسیده این سایت خود توئی که هر چیزی رو بدون اینکه دلیلش رو بدونی ربط میدی به اسلام. اسلام هم اگه به این روز دچار شده بخاطر داشتن فله ای آدمائی مثل توئه که نتونست آدمشون کنه.
    18
    3
    ‌پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    barish USA - هیوستون، ایالات متحده امریکا
    gotenberg/ایران/تهران. دوست عزیز چه میشد اگه قبل از مقایسه فرقه ای از اسلام و دین بهایی کمی هم مطالعه در موردشون و از منابع مطمین انجام میدادی. متاسفانه بزرگترین مشکل ما مسلمونها تعصب و جهالت هستش.تا حالا هیچ مطالعه و تحقیقی در مورد تعداد فرقه های موجود اسلام به خصوص شیعه انجام داده ای؟این سخنان شما همون ادعاهایی است که تا ۳۱۲ سال بعد از حضرت عیسی به دین مسیحی نسبت میدادند و میگفتند که این یک دین جدید نیست و فرقه ای از دین یهودی است ولی حالا میبینی که بزرگترین دین موجود و بیش از نصف مردم جهان به آن مومن هستند.امیدوارم که خداوند همه انسانها رو از شر خرافات و جهالت و تعصبات نجات دهد تا انسانها با وحدت و همدلی در سراسر دنیا در صلح و آرامش زندگی کنند.
    7
    7
    ‌پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.