محسن که عاشق فرزند پسر بود، وقتی همسرش یک دختر و یک پسر دوقلو به دنیا آورد، آنقدر توجهش را به فرزند پسرش معطوف کرد که شش سال بعد در نهایت پایش به دادگاه خانواده باز شد.
سیما وقتی بیتوجهی شوهرش به فرزند دخترشان را دید، تصمیم گرفت به این زندگی مشترک پایان دهد و در کنار دخترش به تنهایی زندگی کند.
او وقتی در مقابل قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده تهران قرار گرفت در اینباره گفت: هشت سال است که با محسن ازدواج کردهام. او از همان روزهای اول عشق عجیبی به فرزند پسر داشت. تا اینکه بعد از دو سال دو فرزند به دنیا آوردم که یکی از آنها پسر و دیگری دختر بود. با مشخص شدن این موضوع خیلی خوشحال شدم و با خودم گفتم محسن هم عاشق فرزندانش خواهد شد و حتما هردو را دوست خواهد داشت. اما از وقتی دو فرزندم به دنیا آمدند محسن تنها به پسرمان توجه داشت. حتی ذرهای هم به دخترمان توجه نمیکرد. با خودم گفتم حتما به مرور زمان به دخترمان علاقه پیدا میکند. اما الان شش سال گذشته و در این مدت دخترمان دچار افسردگی شده است. از بس که محسن به او توجه نکرده است. هرچه میخواهد بخرد برای پسرش میخرد. پسرش را به مهمانی میبرد و وقتی بین آنها دعوا میشود سر دخترمان فریاد میکشد.
دخترم دیگر از پدرش میترسد و وقتی برادرش را میبیند که اینطور در ناز و نعمت بزرگ میشود حسرت میخورد.
خیلی سعی کردم این کمبودها را برای دخترم جبران کنم. ولی فایدهای نداشت. برای همین تصمیم گرفتم از این مرد جدا شوم تا بتوانم با دخترم زندگی کنم شاید حالش بهتر شود.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: همسرم اغراق میکند و من حرفهایش را قبول ندارم. اتفاقا برعکس؛ او بهخاطر علاقهای که من به پسرمان دارم، مرتب با این پسر بدرفتاری میکند و او را از خود میراند. راستش من هم از این رفتارهای همسرم خسته شدم و میخواهم در کنار پسرم به تنهایی زندگی کنم.
در پایان نیز رسیدگی به این پرونده به جلسه آینده موکول شد.