روزنامه شرق می نویسد : «...ساعت از هشت شب گذشته بود که حضرت امام تشریف آوردند و همه ما از خوشحالی اشک شوق میریختیم و صلوات میفرستادیم؛ اما آیتالله خلخالی که بیش از همه از دیدن امام و سلامت کامل ایشان خوشحال شده و به وجد آمده بود، ناخودآگاه با همان عبا و عمامه شروع کرد به رقصیدن در جلوی امام! و امام هم از کار ایشان بهشدت خندهشان گرفت و همین موضوع، فضای کل مدرسه رفاه را عوض و شاد کرد». عمامه سفید بر سر گذاشته است. انگار که نیمخیز است. تسبیح به دست راست دارد و آن را به جلو آورده است. هنوز نه از آن محاسن تنک خبری هست و نه از آن عینک نیمگرد. کنار مرحوم مصطفی خمینی و یک طلبه دیگر نشسته و برخلاف آن دو، به دوربین خیره شده است. بعدها با همان قامت کوتاه و شکمی برآمده درحالیکه عینک نیمگردی به چشم دارد، در تصاویر متعددی، گاه پشتسر امام و گاه هم در کنار و مقابل او دیده میشود؛ یک جا در نوفللوشاتو، یک جا در مدرسه رفاه درحالیکه امام برای مردم دست تکان میدهد.
دو روز بعد از پیروزی انقلاب، با این حکم امام، تاریخساز میشود: «جناب حجتالاسلام آقای شیخ صادق خلخالی دامتافاضه. به جنابعالی مأموریت داده میشود تا در دادگاهی که برای محاکمه متهمین و زندانیان تشکیل میشود حضور بههم رسانده و پس از تمامیت مقدمات محاکمه با موازین شرعیه حکم شرعی صادر کنید».
محمدصادق صادقیگیوی، معروف به خلخالی با استناد به این حکم، احکام اعدام را عموما در مدرسه رفاه و علوی و زندان قصر صادر کرد و به یگانه حاکم شرع دادگاههای انقلاب معروف شد، به تاریخ بیستوچهارم بهمن ٥٧. شاید کمتر بدانند که آن نماد انقلابیگری و اعدام، به شوخطبعی و بذلهگویی شهره بود، حتی در دادگاهها؛ آن هنگام که با نحوه صدور احکام رو به متهمان و حاضران با آنها شوخی میکرد، با لهجه ترکی ملموسی که اصالتش را به رخ میکشید و کسی جز انقلابیون حاضر به آن بذلهگوییها نمیخندید. همین روحیه را هم تا پایان عمر خود حفظ کرد؛ حتی در سالهای گوشهنشینی در قم. همانقدر که شوخ بود، همانقدر هم پای احکامی که صادر کرده بود، ایستادگی کرد. هرگز لفظ پشیمانی بر زبان نراند و دستآخر گفت: «در روز آخرت، هنگامی که من در مقابل خدا قرار میگیرم، بهخاطر همه اعمالم در دنیا مورد مؤاخذه قرار خواهم گرفت و من مطمئن هستم هیچ سؤالی در مورد اعدامها از من نخواهد شد، حتی یک سؤال». این را به نیویورکتایمز گفت. برای انجام مصاحبه سختگیری نمیکرد. بهویژه در ایام گوشهنشینی.
یکی از آن مصاحبههای معروف، مصاحبه با رادیو بیبیسی است. صادق صبا به قم رفته بود تا با او گفتوگو کند. خلخالی در آن گفتوگو اشارهای میکند به همان شبهای نخستی که آن حکم معروف را از امام گرفت و به فاصله یکی، دو روز، نیمهشب در پشتبام مدرسه رفاه چهار نفر را به جوخه مرگ سپرد.
سرلشکر منوچهر خسروداد، آخرین فرمانده هوانیروز شاهنشاهی ایران، ارتشبد نعمتالله نصیری، سومین رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)، سپهبد مهدی رحیمی، آخرین فرماندار نظامی تهران و سیدرضا ناجی، سرلشکر نیروی زمینی شاهنشاهی ایران، چهار نفری بودند که به اتهام افساد فیالارض و با حکم خلخالی نیمهشب بیستوششم بهمن به جوخه مرگ سپرده شدند. به غیر از نصیری، درباره دیگران این گمان میرفته که مبادا بخواهند طرح کودتایی را پی بریزند.
ازاینرو مستحق اعدام انقلابی شدند. خلخالی در مصاحبه با رادیو بیبیسی درباره جلسه دادگاه نصیری و خسروداد میگوید: «در سالن آمفیتئاتر، نصیری نشسته بود و خسروداد. خسروداد گفت اینا کی هستند. گفت اینها یه مشت کمونیست هستند میخواهند ما را محاکمه کنند. نصیری تازه در جلسات دادگاه میگفت من تازه فهمیدم در کمیته ضدخرابکاری شکنجهای هم بوده است. دادگاه نصیری سه جلسه بود. نمیشد به اینها رحم کرد. اگر اینها را میبخشیدیم، نمیشد رضایت مردم را به دست آورد». از کودکی تا رفتوآمد به خانه امام نزدیکی خلخالی و امام خمینی به کودکی او و مرحوم مصطفی بازمیگردد. شیخ به سال ١٣٠٥ در روستای گیو، از توابع شهرستان خلخال به دنیا آمد. در نوجوانی وارد حوزه علمیه قم شد و از همینجا ارتباطات و همدرسی و بحثیاش با مرحوم مصطفی خمینی شروع شد. خودش در همان مصاحبه میگوید: «من از بچگی با مصطفی رفاقت داشتم. به خانه امام رفتوآمد داشتم. امام از درشتی و نترسی من خوشش میآمد». خلخالی از جمله چهرههایی بود که پای درس مراجع بزرگ زمان خود از جمله آیتالله بروجردی نشست و بعد هم درس امام را درک کرد. البته در منابع دیگر گفته شده که او پای مباحث محققداماد هم نشسته است. ازاینرو با امام و خانواده او در ارتباط بود.
دختر امام، درباره این رابطه میگوید: «در سال ١٣٤٢، در شبی که مشخص شد فردا میآیند و امام را دستگیر میکنند، جمعیت کثیری از مردم قم آمدند خانه ما. خانه پر شده بود از دوستداران امام که میگفتند ما اینجا میمانیم که آقا را نبرند و کسی هم به آقا بیادبی نکند. آقا داد زدند که «همه بیرون، لازم نیست». همه رفتند. در خانه را بستیم و آمدیم تو که دیدیم آقای خلخالی رفته یک گوشه خوابیده. گفت: «آقا مرا بکشید هم از اینجا نمیروم. میمانم و فردا مگر از روی نعش من عبور کنند و شما را ببرند». آقا اجازه دادند آقای خلخالی در خانه بماند. بعد هم رو کردند به ما و گفتند ما به اینجور آدمهای خالص نیاز داریم». پایکوبی در مدرسه رفاه خلخالی بهخاطر ارتباطاتش با گروه فداییان اسلام در زمان پهلوی زندان و حبس و تبعید شده بود. قبل از آنکه امام بخواهد به کشور برگردد، راهی پاریس شد و امام را در نوفللوشاتو ملاقات کرد و البته پیش از بازگشت امام، به ایران بازگشت. او از جمله چهرههایی است که روز دوازدهم بهمن چشمانتظار دیدن امام در مدرسه رفاه هستند. مرحوم مرتضاییفر، وزیر شعار، روایت جالبی از بیقراری و شعف خلخالی دارد.
ظاهرا در گزارشی که دهه فجر در سال ٨٦ از تلویزیون پخش شده، مرحوم مرتضاییفر در آن برنامه چنین گفته است: «...ساعت از هشت شب گذشته بود که حضرت امام تشریف آوردند و همه ما از خوشحالی اشک شوق میریختیم و صلوات میفرستادیم؛ اما آیتالله خلخالی که بیش از همه از دیدن امام و سلامت کامل ایشان خوشحال شده و به وجد آمده بود، ناخودآگاه با همان عبا و عمامه شروع کرد به رقصیدن در جلوی امام! و امام هم از کار ایشان بهشدت خندهشان گرفت و همین موضوع، فضای کل مدرسه رفاه را عوض و شاد کرد».
احکام اعدام خودش درحالیکه میخندد، به بیبیسی گفته است که شمار احکامی که صادر کرده، از دستش دررفته است. در همان مصاحبه، با اشاره به حکم امام، میگوید: «معلوم میشه من صلاحیت صدور حکم شرعی را دارم. . هیچ جایی امام خمینی اعتراضی به من نکرده است...»
یکی از آن احکام پرسروصدا، حکم اعدام امیرعباس هویداست. عباس میلانی، اپوزیسیون خارج از کشور، درباره نحوه صدور و اجرای حکم او مطالبی را طرح کرده که هم خلخالی و هم غفاری به آن پاسخ دادهاند.
او مدعی است هویدا را هادی غفاری، از حاضران در دادگاه انقلاب، اعدام کرده؛ در همان تنفس بین جلسات دادگاه. غفاری در اینباره در مصاحبهای که با «شرق» داشت، میگوید: «وقتی دادگاه تمام شد، ما بیرون آمدیم. حکم به هویدا اعلام شد و او را بردند. نفهمیدم کجا رفتند. هرکس غیر از این میگوید، مطلع نیست».
خلخالی بعد از آن در مصاحبهای که فیاض زاهد و روزبه میرابراهیمی انجام دادند، درباره اعدام هویدا میگوید: «خب، من اینطور بودم که هویدا و غیرهویدا در نظر ما در دادگاه هیچگونه ارزشی نداشت. هویدا هم اصرار میکرد که به من اجازه بدهید ۲۵ سال تاریخ ایران را بنویسیم و من هم گفتم خب، چرا نمینویسی، بنویس این قلم و این هم کاغذ! » خلخالی حکم اعدام حبیب القائیان، از سرمایهداران بزرگ قبل از انقلاب را هم صادر کرده است. القائیان، معروف به حاج حبیب، از جمله یهودیهای متمولی بود که به اتهام فعالیتهای اقتصادی در اسرائیل، در تاریخ ١٩ اردیبهشت ٥٨، به اعدام محکوم شد.
کلنگ به دست در مزار رضاشاه اعدامها اگر بخشی از زندگی سیاسی خلخالی را نشان میدهند، اما یک تصویر معروف هم از او وجود دارد؛ جایی که کلنک به دست گرفته و در حال فرودآوردن آن بر مزار رضا شاه است. خلخالی در کتاب خاطراتش میگوید ٢٠ روز طول کشید تا مزار رضاشاه را در حرم عبدالعظیم، تخریب کند.
او خود اینگونه روایت میکند: «هر روز، مهندسان و کارشناسان درجه یک، بهعنوان متخصص تخریب از کارخانه سیمان ری میآمدند و چه بگویم، متجاوز از ٢٠ روز طول کشید تا آن دکور شیطانی فرو ریخت و به طور کامل تخریب شد. پس از تخریب، صدای هلهله و شادی از مردم بلند شد و شور و شعف به قدری بود که غیرقابل وصف است... ما نه تنها قبر رضاخان را با خاک یکسان کردیم، بلکه قبر علیرضا پهلوی «برادر محمدرضا شاه» و فضلالله خان زاهدی، عامل کودتای ٢٨ مرداد و منصور، امضاکننده قرارداد کاپیتولاسیون و مصونیت مستشاران نظامی آمریکا و دهها نفر دیگر از سردمداران فساد را نیز نابود کردیم. آنها با نزدیککردن خود و خانواده خود به دربار، طی سالیان دراز، مردم را به انحطاط کشانده بودند». حضور در کردستان در همان سالها، برپاشدن غائلههای کردستان، گنبد و خوزستان، باز هم صدای خلخالی را بلند کرد تا اعلام کند با ضد انقلاب برخورد خواهد کرد. صادق زیباکلام در همین باره روایت جالبی از حضور خلخالی در کردستان دارد.
زیباکلام که در آن مقطع نماینده نخستوزیر در کردستان بوده است، در یادداشتی که به مناسبت درگذشت خلخالی در «شرق» منتشر کرده، نوشته بود او از سوی خلخالی به همکاری با دموکراتها متهم شده بود: «آقای خلخالی گفتند پرونده این را بیاورید... عرق سردی در بدنم جاری شد و زانوانم بیاختیار به لرزش درآمدند. برای یک لحظه فکر کردم که چه تیتر جالبی در روزنامههای فردا خواهد آمد که آیتالله خلخالی نماینده نخستوزیری در کردستان را به جرم همکاری و جاسوسی برای دموکراتها، اعدام کرد... چند لحظه پس از آن، افسر بیسیم وارد اتاق شد و بهسرعت به سمت آقای خلخالی رفته و چیزی در گوش وی گفت و هنوز خم شده بود که خلخالی شتابان از جای برخاسته و از اطاق خارج شد. لحظهای بعد دو هلیکوپتر حامل خلخالی و همراهان به هوا برخاستند و در افق گم شدند... با نخستوزیری تماس گرفتم و با صدایی که از فرط هیجان میلرزید به مهندس مهدی چمران گفتم آخر این مملکت صاحب ندارد. ایشان گفتند که خلخالی نمیبایستی به آنجا میآمد و دستور صریح امام است».
بهشتی گفت بساط این دادگاهها را جمع میکنم طبق روایتهای متعدد، مرحوم بازرگان، دکتر ابراهیم یزدی و شهید بهشتی، از جمله مخالفان روند خلخالی در دادگاهها بودند. فرشاد مؤمنی در مصاحبهای با سایت عصر ایران درباره برکناری خلخالی از سوی بهشتی میگوید: «شهید بهشتی وقتی مسئولیت قوهقضائیه را بر عهده گرفت، یکی از اولین اقداماتش برکناری آقای خلخالی بود و همین باعث شد که خلخالی در مجلس، موضعگیریهای تندی علیه شهید بهشتی داشته باشد».
روزنامه جام جم به نقل از پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران، مخالفت بهشتی با خلخالی را به روایت ابوالقاسم سرحدیزاده، وزیر کار وقت، چنین تعریف میکند: «ایشان رئیس دیوان عالی کشور بودند و طبیعی بود که حوادثی که در دستگاه قضائی و جامعه رخ میداد، به ایشان منتقل میشد. روزی بنده را به دفتر خودشان احضار کردند... با عصبانیت و صدای لرزان نامهای را که در دست داشتند به طرف من پرتاب کردند و گفتند این نامه را بخوان.... ماجرای نامه بهاینترتیب بود که یکی از نگهبانهای پزشکی قانونی برای شهید بهشتی نامه نوشته بود که در یک شب که من در اینجا نگهبان بودم از دادگاهی که مسئولیت آن با مرحوم آقای خلخالی بود چهار نفر اعدامی را برای ما فرستادند که آنجا بماند تا صبح ببرند و دفن کنند.
این چهار جنازه را در سردخانه گذاشتیم نیمههای شب از محل نگهداری جنازهها سروصدایی آمد دیدم یکی از این اعدامیها هنوز نیمهجان است و من بهسرعت با آقای خلخالی تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم و آنها هم شبانه دو، سه نفر را فرستادند، فرد نیمهجان را با تیر زدند و رفتند. بعد از مدتی که از عصبانیت ایشان کاسته شد به من گفتند فلانی! من باید به این اوضاع خاتمه دهم؛ من بساط اینگونه دادگاهها را جمع خواهم کرد و تو هم به سهم خود مسئولی و هرگز نباید اجازه رخداد چنین اتفاقاتی را بدهی». حضور در فیلم کیارستمی خلخالی با آنکه نامش ممکن بود هر زندانی را دچار رعب و وحشت کند، اما چهره کاملا دموکراتیکی از خود را در فیلم «قضیه شکل اول، شکل دوم» کیارستمی به نمایش میگذارد. داستان فیلم در کلاس درسی رخ میدهد که چند یا یکی از دانشآموزان هنگامی که معلم پای تختهسیاه است، سروصدا میکند. معلم بعد از چند بار، از دو ردیف انتهایی کلاس میخواهد یا دانشآموز خاطی را معرفی کنند یا همگی یک هفته به کلاس نیایند.
عباس کیارستمی، از چهرههای سیاسی میخواهد که لودادن یا ندادن یک کودک دبستانی را به چالش بکشند. خلخالی در بخشی از این فیلم میگوید: «واداشتن بچه به اعتراف، یک نوع تفتیش عقیده است و تفتیش عقاید برمیگردد به همان مسئله تجسس که خارجیها انگیزاسیون میگویند. من حدس میزنم انسانیت یک بچهای را شما با این عمل مورد ملعبه قرار میدهید که آن بشود آلت بدون اراده شما. به نظر من در بچه اثر بدی میگذارد و بچه را کمکم نسبت به شخصیت خود بیوفا میکند. بچهای که در یک جا علیه رفیق خود اعتراف میکند، ممکن است در یک جای دیگری در مراحل حساسی تصمیم به خیانت هم بگیرد و این رویه غلطی است. با آموزش عالی اسلام جور نیست که کسی را وادار کنیم علیه کسی شهادت بگوید». ترک از ترس خلخالی خلخالی بعد از ماجرای دادگاههای انقلاب یعنی برکناری در اسفند ٥٨، در اسفند ٦٠ به سمت سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر منصوب شد. سردار مهدی ایوبی در گفتوگویی با سایت فرهنگنیوز درباره حضور خلخالی در این سمت میگوید: «حتی حضور آقای خلخالی در این جایگاه، تأثیر روانی بسیاری داشت و تعداد زیادی از معتادان کشور، از ترس شدت عمل آقای خلخالی اعتیادشان را ترک کردند... البته آقای خلخالی تعدادی از نیروهای سپاه و پاسدار را در تهران و برخی از شهرهای دیگر هم تحت امر خود درآورد و از آنها برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر کمک گرفت».
شدت عمل خلخالی، اگرچه با مخالفتهایی از بازرگان گرفته تا شهید بهشتی مواجه شده بود، اما در میان مردم هوادارانی داشت. همینها باعث شد تا سه دوره اول مجلس شورای اسلامی، با رأی بالایی از حوزه انتخابیه قم وارد مجلس شود. او همچنین نماینده دور اول خبرگان رهبری بود. در تمام سالهای دهه ٦٠، تا وقتی امام زنده بود، خلخالی همچنان در بورس بود. بعد از فوت امام و پایانگرفتن دهه ٦٠، کمکم ناملایمات، خود را به خلخالی نشان داد. وقتی تیغ ردصلاحیت چپیهای آن زمان را گرفتار کرد، خلخالی هم گرفتار آمد. بااینحال او ساکت ننشست و در نطقهای پیشازدستور مجلس، بهشدت به این ردصلاحیتها واکنش نشان داد.
خلخالی با نامه امام از ردصلاحیت در آستانه مجلس سوم رهایی یافت و وارد این مجلس شد؛ اما در آستانه انتخابات مجلس چهارم، نام او هم جزء ردصلاحیتشدگان بود. همان زمان او در انتخابات دور دوم خبرگان رهبری هم ردصلاحیت شده بود. صحبتها و رایزنیهای او با رئیسجمهور وقت هم به جایی نرسید. سایت «تاریخ ایرانی» یکی از نطقهای تندوتیز شیخ را اینگونه بازنشر داده است: «...لابد میگویید که یک پروندهای هست، در آن پرونده آقای خلخالی یک شخصی را محکوم به اعدام کرده؛ خب بلی، قاضی خطا میکند. تو که حاکم شرع نبودی بنده شببهشب بیایم از خانه شما مشورت بگیرم و فلان بکنم... من کاری به کار شما ندارم، من حاکم شرع بودم، خودم دوختم و خودم هم پاره کردم، خودم مصادره کردم، خودم اعدام کردم. تشخیص من اصلا دعاوی نبوده منکر و مدعی بوده باشد، من قاضی امام بودم و تازه احقاق حقوق حتی آنهایی که مجرم هم بودند میخواستم بکنم».
خلخالی به دلیل ندادن آزمون اجتهاد در دور دوم خبرگان ردصلاحیت شده بود که درباره آن، در همان نطق چنین میگوید: «...چه کسی صلاحیت ندارد، آن هم تازه اجتهاد مطلق را امتحان کردند نه اینکه اجتهاد متجزی را همه اهل علم میدانند. الان فرق بین متجزی و مطلق را میدانند و شما آمدید در اینجا یک عدهای را به این بهانههای واهی رد کردید و من در اینجا این حجتم را تمام میکنم. این مجلس خونبهای مسلمین است نباید در آینده کار به جایی برسد که انجمن حجتیه حلبیها که صبحبهصبح به دیدن آنها میروند که نمیخواهم در اینجا پردهداری بکنم آنها بیایند در اینجا حاکم مجلس بشوند...». حمایتهای پسر از پدر خلخالی بعد از ردصلاحیت از هر دو مجلس، در همان قم کنج عزلت گزید. با وجود آنکه عضوی از مجمع روحانیون مبارز شده بود -تشکلی که در رده دومخردادیها و حامیان خاتمی تعریف شده بود- اما دوم خردادیها به او کاری نداشتند. با آنکه از خاتمی هم حمایت کرده بود. خلخالی حتی ازجمله حامیان مرحوم آیتالله منتظری بود، بااینحال هیچکدام اینها باعث نشده بود تا نظر اصلاحطلبان درباره او تغییری کند. همین شکاف در میان اعضای خانواده او دیده میشود.
خلخالی سه فرزند دارد. مهدی، محمد و فاطمه. فاطمه صادقی از جمله فعالان حقوق زنان است که در دانشگاه هم کرسی تدریس دارد و البته از جمله زنان پیشرو محسوب میشود که نظریاتش با پدرش در تقابل است. مهدی صادقی، فرزند ارشدش، مدافع سرسخت پدر است. او بعد از مرگ پدرش به کیهان گفته بود: «او در مدت تصدی مسئولیت حاکم شرع از جانب امام، هیچکس را به صورت مخفی محاکمه نکرد. تمام محاکمات ایشان علنی بود و پروندههای آن نیز موجود است. آیتالله خلخالی اصرار داشت در دادگاه متهمانی که مجرمبودن آنان از نظر همگان روشن بود، تمامی شهود و مدارک لازم برای رسیدن به حکم عادلانه وجود داشته باشد... وی به دلیل «توصیهناپذیری» در دوران تصدی سمت حاکم شرع درخصوص برخی متهمان دادگاهها، بسیاری از دوستان خود را از دست داد.
آیتالله خلخالی حتی در محاکمه کسانی که قبلا از سوی وجدان عمومی جامعه محکوم شده بودند و مردم به هیچروی حاضر نبودند آنان یک روز بیشتر زنده بمانند، جانب عدالت را فروگذار نمیکرد و این امر بعضا اعتراض خانوادههای شهیدان را نسبت به تأخیر در حکم اعدام کسانی که فرزندان آنان را به شهادت رساندهاند، برمیانگیخت... ».
او بار دیگر به سایت انتخاب میگوید: «درخصوص اعدامها بارها شاهد بحث با آقای خلخالی بودم... ایشان میگفت اگر شما جوی خون شهدای ١٥ خرداد در قم در چهارراه شاه و نیز کشتههای این قیام در تهران و تیرباران زندانیان سیاسی و کشتار و سرکوبهای دیگر را میدیدید، از من بیشتر اعدام میکردید. آیا باید عوامل قتلعامها را آزاد میکردیم؟».
شیخ محمدصادق صادقیگیویخلخالی، به تاریخ پنجم آذر ٨٢ در ٧٧سالگی در حالی درگذشت که بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب آن روز سعی کردند از کنار مرگ او عبور کنند. محمد خاتمی و مهدی کروبی بااینحال در مراسم ختم او حاضر شدند؛ درحالیکه در تمام سالهای منسوب به دوم خرداد جریانهای متبوعشان سعی کرده بودند خلخالی را از دامان خود بزدایند؛ عزلتی که خلخالی خودش هم در پایان عمرش از آن گلایهمند بود، وقتی به روزنامه اعتماد گفت:« چرا من نمیتوانم با همه سوابقم اکنون خوب ابراز وجود کنم؟ چرا به گوشهای از قم خزیدهام؟ به این علت که دارم میبینم یکعده تازه کار هستند که وارد کار و عمل شدهاند درحالیکه سابقا عملی (مبارزهای) از آنها سر نزده است...».
+19
رأی دهید
-140
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۶
koros_nl - امستردام، هلند
این پسر بزرگ خلخالی که عاشق پدرش است , چرا نام فامیلشو عوض کرده ؟!! ننگ نام پدر را داشته یا میخواسته ریا نشه ؟!!
95
174
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۲
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۵
مرغ آمین - تهران، ایران
این کفتار انسانهای بیگناهی را در ایران به قتل رساند مخصوصا کردها . سالها قبل در برنامه اقای بهارلو در صدای امریکا یک خانم کرد آمده بود و اعدام دو برادر دانشجو ی بی گناه خود را اینگونه تعریف می کرد که خلخالی یرت برادر او و دوستان او را به سه جرم یک سنی بودن دو کرد بودن سه دانشجو بودن اعدام کرد . و صحنه اعدام کردها توسط خلخالی توسط یک عکاس ایرانی ثبت و در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید . و این عکاس ایرانی حتی یک جایزه بین المللی هم گرفت . بابا جان شما ترکها انقدر جنایت در حق اقوام اصیل ایران بخصوص کردها انجام دادید که لازم نیست که من بگویم . خود انها شما ترکها را بهتر از ما فارس می شناسند ! این شما ترکها هستید به کرد ، ترک پشت کوهی و شلوار گشاد پوش به لر هالو ، به رشتی بی غیرت ، به فارس سگ و افغانی و . گفتید . شما همه جا اعراب را مسخره می کنید و اما در برابر ما فارس ها از انها سواستفاده می کنید . دموکراسی که الگو ان مصطفی کمال ، ابوالفضل ایلچی ، اردوغان و الهام علیف است بدتر از دموکراسی خمینیسم نباشد بهتر نیست !.
159
88
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۲
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۶
انگوری انگوری - لندن، انگلستان
خلخالی یا خرخالی، بر پدر و مادرش لعنت، شیر نا پاک خورده بود ، حـ... بود، خرخالی یک عقدهایِ تشنه قدرت بود ، توف به قبرش ، لعنت بر او !
64
119
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۰
kshamillan - مونترال ، کانادا
کل این مقاله در یک کلمه خلخالی تنها نبوده هیچ کسی را سرخود اعلام نکرده همه به دستور و نامه کتبی اقای خمینی بوده از همون اول انقلاب همه اعدام ها همه تخریب های در ایران به دستور شخص اول مملکت و مشاوره احمد خمینی انجام شده حالا هی میخوان بگن این خلخالی همه کاره بوده نخیر تلخه برای بعضی ها اما حقیقت همیشه تلخه اقای خمینی ایشون رو صد در صد تضمین کردن
29
94
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
اقا بع بع - شهرکرد، ایران
یعنی کثافتی بود در نوع خود بینظیر . اخر عمری در مدفوع خود محشورو معشور بود .
25
108
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۹
رضا پالونی - چرات آلاشت قاهره، مصر
این فاطمه صادقی دخترش همونی نبود که یک دوره تو مجلس بود واتفاقا از دو خردادیها هم بود نمی دونم شاید هم من اشتباه میکنم
6
29
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۴
پروردگار - تهران، ایران
خلخالی یه مصاحبه نیسم ساعته داره با حسین مهری از لحن صحبت کردنش تو سن هفتاد سالگی کاملن مشخصه این آدم خل و چل بوده از جوانی و اون احمقی که این آدم خل و چل رو مسلط بر جان و مال و ناموس مردم کرده گناهکار است
15
82
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۲
kasra persia - لندن، انگلستان
[::koros_nl - امستردام، هلند::]. دوست عزیز " خلخالی" لقب این ملعون بود به آخر این نوشته اسم کامل این جلاد نوشته شده.
11
47
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۲
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۵
Gharibeh-Ashena - هانوفر، آلمان
[::koros_nl - امستردام، هلند::]. این فرزند اسم فامیل را عوض نکرده. خلخالی همانطور که در بالا توضیح داده شده صادقی گیوی بوده که به خلخالی معروف بود. یکی از ددمنش ترین و منفورترین مهره های انقلاب.
8
69
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۳
Pezhman - وین، اتریش
لعنت به روحش
12
87
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۲
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Dara20 - تهران، ایران
سگ به گور هر دوتاشون گًل کاری کنه
14
76
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۹
لعنت بر ذات پلید - ملبورن، استرالیا
مسعود خلخالی کیوی که در برلین زندگی میکنه وزن آلمانی اش را چند سالی است طلاق داده وطبق عادت همیشگی اش در آلمان شرابخواری میکند وعیاشی . درضمنی که سالی چند بار هم به ایران نزد خانواده پدر ومادری اش میرود وروزگار به لطف نام پدرش بر وفق مراد است . دختر وپسرش نیز از همسر آلمانی اش به نام ماریا ودنیل است که از عیاشی دست همه را از پشت بسته اند
9
28
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۹
لعنت بر ذات پلید - ملبورن، استرالیا
چرا اطلاعات غلط در اختیار مردم قرار میدهید ؟! خلخالی هشت توله دارد . مسعود که از أوایل انقلاب در برلین زندگی میکند . مهدی که از اول انقلاب در سفارت ایران در آلمان مشغول به کار بوده . مریم خلخالی که از دانشگاه تهران دکتری ادبیات گرفته ودر همانجا نیز به تدریس مشغول است ودر خیابان نوزدهم ولنجک زندگی می کند وشوهرش دکتر حسینی نیز استاد دانشگاه واز بستگان نزدیک رفسنجانی است .فریده و منیژه ومحمد فرزندان دیگر وی است
9
24
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
باباجان - لندن، انگلستان
[::مرغ آمین - تهران، ایران::]. در یک کامنت چهار بار ما فارسها ما فارسها گفتی، اولا شما فارس نیستی یک اصالت فروشی از اذری ها هستی دوما بابا بگذایم شما فارس باش و دست از سر کچل ما بردار و لازم نیست برای کردها اشک تمساح بریزی تا دیروز کرد نامرد می گفتید حالا پشت بحساب این نامرد ها پناه گرفتید! داستان تو مثل داستان پیر مرد خرفتی که بعد از حمله سپاه روم در شهر جا مانده بود، به گفتند همه فرار کردند تو چرا ماندی نترسیدی، گفت نه من حضرت عیسی هستم مردگان را زنده می کنم، گفتند خوب ، بهتر این سیاه پوست را بکش و زنده کن تا ببینیم، پیر خرفت دید سوتی داده گفت نه آن دختر خوشگل بغل سردار را بدهید بکشم و زنده کنم ، سپاه دید نه این چرند می گوید گفتند بابا تو راست می گویی خود عیسی هستی ! بع. سردار هم گفت بهتر هست سر خود او را بزنید تا خودش را نجات دهد !
17
21
یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۸
sahandd11 - کلن، آلمان
در جنایات مسئولان ج ا هیچ شکی وجود ندارد.اما اعدام تروریست های کرد به دست خلخالی تنها نقطه مثبت اوست. هر کی هم جای او بود با تروریست وحشی تر از داعش کرد ؛ می کرد.
9
14
دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
aashena - اتاوا، کانادا
بیست روز طول کشیده تا قبر مرحوم رضا شاه را خراب کنند فکر کنید چند سال طول میکشد تا قبر ملعون خمینی را خراب کنند
8
11
دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۱:۴۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۲
paksan - ایران، ایران
این کار خداست . شیطان اگر میخواست چهره انسانی داشته باشه یک از نزدیکترین چهره ها و شخصیت ها همین خلخالی هستش حالا چرا اینا فک میکنند با یه ابا و عمامه همه چیز حل میشه؟ این همه میگن 15 خرداد جویهای خون راه افتاده . آخه شما برید سرچ کنید ببینید چند نفر در این ماجرا کشته شدند و چند نفر اعدام. اصلا قابل مقایسه نیست. داستان کشتار مردم توسط شاه مثل داستان کشتار فلسطینی ها توسط اسرائیل هستش ...توجه کنید الان بشار اسد به تنهایی به اندازه 10 برابر اسرائیل فلسطینی کشته .جنگ ایران و عراق به اندازه یک سوم جمعیت فلسطینی ها مسلمان به کشتن داد نمیدونم چرا ما باید بریم واسه موضوع دیگه ای اشک بریزیم...دیگه داعش و طالبان و شیعه های عراقی و پاکستانی ها رو نمیگم. احمق بودن که شاخ و دم نمیخواد ...قبول کنید ما احمق هستیم
5
11
دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۴:۵۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.