سناریوی دو زن برای کشتن مرد جوان

 با گذشت سه سال از مرگ مرموز مرد جوان که تصورمی شد قربانی مرگ خودخواسته شده است همسر و خواهرزاده این زن، به عنوان عاملان جنایت تحت تعقیب قرارگرفتند.این درحالی است که همسرقربانی ماجرا، چندی پس از قتل شوهرش به همراه فرزند خردسالش از کشور گریخته و به اتریش پناهنده شده است.به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، رسیدگی به این پرونده از 22 خرداد 92 با اعلام خبر مرگ مشکوک مرد جوانی به نام سروش در یکی از بیمارستان‌های غرب تهران آغاز شد. مأموران کلانتری 137 نصر در تماس با بازپرس کشیک اعلام کردند که سروش شب قبل دچار مسمومیت شده و بلافاصله به بیمارستان منتقل شده اما ساعاتی بعد جان سپرده است.

از سویی همسر سروش به بازپرس جنایی گفت: ساعاتی قبل ازمرگ شوهرم برای خرید از خانه خارج شده بودم اما به محض بازگشت با پیکرنیمه جان همسرم روبه‌روشدم. در کنارش هم یک لیوان آبمیوه و چند جعبه خالی قرص قرار داشت. فکر می‌کنم او زمانی که من و دختر سه ساله‌ام در خانه نبوده‌ایم دست به خودکشی زده است.درحالی که زن جوان مدعی بود همسرش خودکشی کرده است، پدر سروش به دادسرا رفت و با صراحت اظهار داشت پسرش به قتل رسیده است. او به بازپرس وقت شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران گفت: پسرم با همسرش مهناز بشدت مشکل داشت. اختلاف‌های آنها خیلی جدی بود و من مطمئن هستم که پسرم به دست عروسم کشته شده است. وگرنه چه دلیلی داشت که او دست به خودکشی بزند. از آنجایی که خانواده عروسم در کشور اتریش هستند احتمال می‌دهم او کشور را ترک کند به همین خاطر می‌خواهم خیلی سریع درباره‌اش تحقیق شود.بررسی‌ها در این باره ادامه داشت اما هیچ رد و سرنخی برای اثبات وقوع قتل توسط همسر مقتول در دست نبود. از سوی دیگر کارشناسان پزشکی قانونی هم چندی بعد اعلام کردند علت مرگ مسمومیت با قرص برنج بوده است.
از سوی دیگر باتوجه به تغییر بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران، نسرین مرادی- دادیار در غیاب بازپرس- رسیدگی به این پرونده را از اواخر مهر امسال آغاز کرد. او پس از بررسی پیامک‌های تلفن همراه مهناز دریافت که زن جوان مدتی قبل از جنایت با دختر خواهرش به نام سارا در ارتباط بوده و نقشه قتل را باهم طراحی کرده‌اند.چرا که سارا در پیامکی اعلام کرده بود که برای قتل سروش بهتر است از قرص برنج استفاده کند. مهنازهم در پاسخ نوشته بود: «قرصی که گفتی را پیدا نکردم می‌تونم قرص دیگری به او بدهم. اون یکی را چطوری به سروش بدهم.»با به دست آمدن این سرنخ، دستور بازداشت مهناز و خواهرزاده‌اش صادر شد اما کارآگاهان دریافتند که مهناز مدتی پس از جنایت، کشور را ترک کرده و به اتریش پناهنده شده است و در حال حاضر به همراه دختر 6 ساله‌اش در کمپ زندگی می‌کند. اما سارا که در این قتل نقش داشت بازداشت شد.او در بازجویی‌ها مدعی شد در جنایت نقشی نداشته و بعد از اینکه خاله‌اش آبمیوه مسموم را به همسرش خورانده از اوخواسته به خانه‌شان برود.باتوجه به اینکه مهناز به کشور اتریش پناهنده شده و کشور ما نیز با اتریش قرارداد استرداد مجرمان را ندارد؛ پلیس بین‌الملل -اینترپل- نمی‌تواند در این خصوص وارد شود.سارا، دیروز پس از پایان جلسه بازجویی درگفت‌و‌گو با خبرنگارجنایی «ایران» به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.
چرا در این جنایت با خاله‌ات همدست شدی؟
 من و خاله‌ام در یک سال به دنیا آمدیم و همین موضوع باعث شده بود که رابطه خیلی خوبی باهم داشته باشیم. حتی مدتی قبل یک آپارتمان را شریکی خریدیم. حدود 8 سال قبل خاله‌ام با سروش ازدواج کرد، اوایل زندگی خوبی داشتند اما بعد از مدتی سروش به خاله‌ام شک کرد. می‌گفت: مهناز ارتباط پنهانی با افراد مختلف دارد و می‌خواست او را طلاق بدهد. خاله‌ام از این موضوع ناراحت بود و می‌گفت اگر سروش طلاقش بدهد بچه‌اش را می‌گیرد و بیچاره می‌شود. به همین دلیل نمی‌خواست جدا شود.
پیشنهاد قتل را چه کسی داد؟
خودش می‌گفت سروش باید از بین برود تا بتواند با بچه‌اش زندگی کند.
چه زمانی تصمیم گرفت سروش را بکشد؟
یک هفته قبل از قتل مهناز با من تماس گرفت و نقشه‌ای را که در سر داشت با من در میان گذاشت. او می‌خواست سروش را به قتل برساند و از من پرسید برای کشتن او چه قرصی استفاده کند.
و تو هم اسم قرص را گفتی؟
بله. ولی مهناز گفت که قرص مورد نظر را پیدا نکرده است و قرص دیگری را به جای آن خریده است. من حرفی از قرص برنج نزدم و او خودش تصمیم گرفت که این کار را انجام دهد.
چرا از تو اسم قرص پرسید؟
گفتم من و مهناز رابطه خیلی خوبی باهم داشتیم. از طرفی من کارمند یک بیمارستان هستم. اوهم به تصور اینکه من در بیمارستان کار می‌کنم و اطلاعاتی در این خصوص دارم از من این سؤال را کرد.
تحصیلاتت مرتبط با پزشکی و پیراپزشکی است؟
نه، اصلاً. چون چندین بار مادرم دست به خودکشی زده بود و از این قرص‌ها استفاده کرده بود، من نام قرص را بلد بودم و هیچ ربطی به کارم نداشت.
در این مدت با مهناز تماس نگرفته‌ای؟
خودم نه اما مادرم و دایی‌ام با او تماس گرفته‌اند، اما مهناز گفته که قتلی مرتکب نشده و قتل را به گردن من انداخته. درحالی که هیچ علت و انگیزه‌ای وجود ندارد که من بخواهم شوهر خاله‌ام را به قتل برسانم و او باز هم دارد دروغ می‌گوید.
طبق تحقیقاتی که صورت گرفته، به نظر می‌آید که در زمان جنایت در محل حادثه حضور داشتی؟
نه، من بعد از اینکه سروش آبمیوه مسموم را خورده بود به خانه خاله‌ام رفتم.
اگر در این جنایت نقشی نداشتی چرا بعد از آن حرفی به پلیس نزدی؟
ترسیده بودم، از طرفی تصورش را نمی‌کردم که پایم به این شدت گیر باشد. من فکر می‌کردم که نام یک قرص را گفته‌ام و اتهامی گریبانگیرم نیست. از طرفی چند ماه پس از این قتل ازدواج کردم و نمی‌خواستم زندگی‌ام از هم پاشیده شود.زن جوان درحالی که به گریه افتاده بود گفت: هیچ وقت فکرش راهم نمی‌کردم که سرنوشتم به اینجا ختم می‌شود.حالا هم نمی‌دانم چه آینده‌ای در انتظارم است.اما باورکنید من بیگناهم.! خاله‌ام شوهرش را کشته و رفته و پای من گیراست.
+30
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.