مرد جوان که از سه سال قبل به اتهام ربودن دختر نوجوان و آزار او تحتتعقیب بود، روز به دار آویختهشدن همدستش از سوی پلیس بازداشت شد. او در نخستین جلسه تحقیق که در دادگاه کیفری برگزار شد، منکر جرمش شد و خود را بیگناه خواند.
رسیدگی به این پرونده از اواسط پاییز سال 92 به دنبال شکایت یک دختر 15 ساله به نام شیدا در دستور کار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. دختر نوجوان که همراه پدر و مادرش به پلیس آگاهی رفته بود، گفت که از سوی دو مرد پرایدسوار ربوده شده و موردآزار قرار گرفته است.
آزار در پرایدی با شیشههای دودی
دختر نوجوان که هنوز شوکه بود به ماموران پلیس گفت: «ساعت 6 عصر میخواستم به خانه مادربزرگم بروم، به همین خاطر در خیابان خاقانی سوار پراید سفیدی شدم که دو سرنشین داشت. راننده اما به بهانه ترافیک خیابان به سمت بزرگراه امامعلی(ع) رفت و سرنشین جلو که مرد جوانی بود به یکباره به رویم چاقو کشید. شیشههای عقب خودرو دودی بود و کسی مرا نمیدید.» او به صندلی عقب ماشین آمد و بدونتوجه به التماسهایم مرا آزار داد. چون بزرگراه خلوت بود، راننده و سرنشین دیگر جایشان را عوض کردند و این بار راننده به صندلی عقب آمد و مرا آزار داد. مردان بیرحم مرا در حوالی اتوبان آزادگان از ماشین به بیرون پرت کردند و رفتند اما من توانستم شماره پلاک پراید را حفظ کنم.»
آشنایی شوم 2 رفیق در کمپ ترکاعتیاد
بهدنبال اطلاعاتی که دختر نوجوان به پلیس داد صاحب خودرو که یک مجرم پیشینهدار به نام خسرو بود، ردیابی و بازداشت شد. این مرد 28ساله به ربودن شیدا و آزار او با همدستی دوستش فرامرز اعتراف کرد. وی گفت: «من و فرامرز در یک کمپ ترکاعتیاد با هم آشنا شدیم. مدتی بود که در زمینه خرید و فروش مواد مخدر باهم فعالیت میکردیم. آن روز مواد مصرف کرده بودیم و حال طبیعی نداشتیم که دختر نوجوان را بهعنوان مسافر سوار کردیم و او را آزار دادیم.»
با اعترافهای تکاندهنده این مجرم پیشینهدار، تلاش برای ردیابی همدستش آغاز شد اما پلیس ردی از او به دست نیاورد.
بازداشت متهم فراری در روز اجرای حکم اعدام
خسرو که به جنایت سیاه اعتراف کرده بود در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به جرم آدمربایی و تعرض به دختر نوجوان به اعدام محکوم شد. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید و مهرماه امسال اجرا شد. درحالی که همچنان تلاش برای ردیابی دومین متهم این پرونده ادامه داشت در روز اجرای حکم اعدام خسرو، پلیس رد فرامرز را که به خانه پدریاش برگشته بود، یافت و او را بازداشت کرد. این پسر 27 ساله که از سوی شاکی شناسایی شده بود، در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شد تا نخستین جلسه تحقیق از او برگزار شود.
ادعای انتقامجویی رفیق
این مجرم سابقهدار اما منکر جرمش شد و ادعا کرد در ربودن و آزار دختر نوجوان دستی نداشته است. فرامرز گفت: «من با خسرو سر خرید و فروش مواد مخدر و اموال مسروقه اختلافمالی داشتم و او پس از دستگیریاش به دروغ پای مرا به این پرونده کشانده است. او میخواسته از این راه از من انتقام بگیرد.»
او در پاسخ به سوال قاضی بابایی درباره اینکه چطور شاکی تو را پس از سه سال و از میان چندین متهم دیگر شناسایی کرد، پاسخ داد: «من اصلا این دختر را نمیشناسم و او را ندیدهام.» فرامرز همچنین درباره سه سال زندگی مخفیانهاش گفت: «چون با خانوادهام اختلاف داشتم به خانهای در دماوند رفته بودم و در این سالها آنجا زندگی میکردم. وقتی از دوستانم شنیدم که خسرو بازداشت شده است، گمان میکردم پلیس او را به خاطر حمل و نگهداری موادمخدر دستگیر کرده است. من اصلا از ماجرای آزار دختر نوجوان بیاطلاع بودم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی ادامه تحقیقات را به بعد موکول کرد.