راز قتل زن 70 ساله که با دست و پا و دهان بسته در خانهاش به قتل رسیده بود، با دستگیری یک کارگر افغان فاش شد.دختر این زن سالخورده که در چند تماس تلفنی با مادرش جوابی از او نشنیده بود، وقتی وارد منزل مادر شد، جسدش را دید که با دست و پا و دهان بسته کف اتاق افتاده است. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ پس از حضور در محل جنایت واقع در خیابان دماوند به تحقیق از دختر زن سالخورده پرداختند و اطلاع پیدا کردند یک رشته گردنبند به ارزش تقریبی 15 میلیون تومان که همیشه بر گردن مقتول بوده بهسرقت رفته است.مأموران پی بردند که قاتل به احتمال زیاد، پس از ضرب و شتم قربانی و شکستن کمدهای دیواری قصد سرقت اموال با ارزش را داشته اما وی از نشان دادن محل نگهداری اموال با ارزش خودداری کرده است، چرا که با راهنمایی دختر قربانی محل نگهداری اوراق بهادار و دیگر طلا و جواهرات مادرش به ارزش تقریبی 100 میلیون تومان شناسایی شد.
کارآگاهان پس از انجام تحقیقات از اهالی مجتمع 4 طبقه مسکونی محل زندگی مقتول دریافتند از چندی پیش جوانی افغان بهنام «احمد» (22 ساله) بهعنوان کارگر خدماتی برای نظافت به خانه پیرزن رفت و آمد داشت.
با شناسایی «احمد»، تحقیقات درباره وی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت اما در ادامه مشخص شد همزمان باوقوع جنایت و کشف جسد، گوشی تلفن همراه احمد نیز خاموش شده و هیچ کس از وی اطلاعی ندارد.اما کارآگاهان با ردیابیهای تخصصی موفق به شناسایی مخفیگاه وی در یک ساختمان نیمهکاره شدند.
«احمد» پس از دستگیری منکر ارتکاب جنایت و سرقت از خانه پیرزن شد اما در ادامه تحقیقات پلیسی، سرانجام پس از 14 روز سکوت، لب به اعتراف گشود و به جنایت و فروش گردنبند 15 میلیون تومانی به مبلغ 650 هزار تومان اعتراف کرد. «از چند ماه پیش، در افغانستان در حال ساخت خانهای بودم به همین دلیل بهتعدادی از دوستان و بستگانم بدهکار شدم. به فکر چارهای برای تأمین مخارج و پرداخت بدهیام بودم که توسط یکی از دوستانم، برای نظافت خانه به این زن معرفی شدم. طی مدتی که به خانهاش رفت و آمد داشتم، از وضعیت مالیاش باخبر شدم.هر بار که برای نظافت به آنجا میرفتم، رشته گردنبند قیمتی را بر گردن پیرزن میدیدم تا اینکه تصمیم به سرقت پول و جواهراتش گرفتم؛ آن روز پس از ورود به خانه، در یک فرصت با روسری دهان و دست و پایش را بستم و او را به داخل یکی از اتاقها کشیدم. بعد هم گردنبندش را برداشتم ولی حاضر به نشان دادن محل نگهداری جواهراتش نشد و من هم او را به باد کتک گرفتم. در یک لحظه از شدت عصبانیت روسری وی را دور گردنش انداختم و محکم فشار دادم که باعث مرگش شد. بهدنبال محل نگهداری پولو جواهرات پیر زن گشتم و برای پیدا کردن آنها، درهای کمد دیواری را شکستم اما هیچ پول و جواهری پیدا نکردم و فقط با سرقت همان یک رشته گردنبند پیرزن از خانه خارج شده و فرار کردم!»
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان