عامل قتل عام خانوادگی در دادگاه

پسر جوان که متهم است با به آتش کشیدن خانه پدری‌اش مرگ تلخ پدر و برادر و خواهر خردسالش را رقم زده، دیروز در حالی با گذشت هفت سال از جنایت پای میز محاکمه ایستاد که ادعا کرد قصد قتل نداشته و مرگ اعضای خانواده‌اش یک اتفاق تلخ بوده است. شانزدهم فروردین 88، طبقه چهارم یک آپارتمان در فاز 3 مارلیک کرج آتش گرفت. آتش‌نشانان وقتی به خانه مورد نظر رفتند با پیکر نیمه‌جان زن میانسال و پسر 18ساله‌اش اشکان و جنازه‌های سوخته پدر 47ساله خانواده و پسر 12 و دختر 8 ساله‌اش روبه رو شدند. زن میانسال و پسر 19 ساله به بیمارستان منتقل شدند و پس از درمان تحت بازجویی قرار گرفتند.
اعتراف به جنایت
وقتی همسایه‌ها در تحقیقات پلیسی گفتند از چند روز قبل صدای درگیری اعضای این خانواده را با یکدیگر شنیده‌اند اشکان لب به اعتراف گشود و به جنایت آتشین اعتراف کرد. او گفت: «ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه یک نامه به دست‌مان رسید. در این نامه که فرستنده‌ای ناشناس داشت، نوشته شده بود برادر 12 ساله‌ام امیرحسین برادرمان نیست و مادرمان به پدرمان خیانت کرده است. پدرم از دیدن این نامه شوکه شد. او به مادرم بدبین شده بود و آنها مدام با هم درگیر بودند.» او ادامه داد: «چند روز از این ماجرا نگذشته بود که یک روز که همراه دوستم مقابل در خانه ایستاده بودم، دو مرد از یک پژو 405 پیاده شدند و سراغ من آمدند. آنها عکس مرد غریبه‌ای را به من نشان دادند و مدعی شدند این مرد با مادرم در ارتباط است. وقتی ماجرا را به پدر و مادرم گفتم اوضاع بدتر شد. پدرم تهدید کرده بود همه ما را می‌کشد تا از این زندگی خلاص شود. همه ما در اضطراب بودیم و من حال و روز خوبی نداشتم. یک روز نیمه شب از خواب بیدار شدم. گالن بنزینی را که در گوشه حمام بود، برداشتم و در تمام خانه پاشیدم و همه جا را به آتش کشیدم. خودم هم دچار سوختگی شدم اما واقعا هنوز علت این کار را نمی‌دانم و چیز زیادی از ماجرا به خاطر ندارم.» به دنبال اظهارات این پسر، مادر وی نیز به اتهام معاونت در جنایت بازداشت ولی در تحقیقات دادسرا تبرئه و آزاد شد.
سناریوی جدید در دادگاه
اشکان که حالا 26ساله است دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست اصغر عبداللهی و با حضور دو مستشار در حالی پای میز محاکمه ایستاد که مادرش اعلام گذشت کرد، اما یکی از عموهایش برای وی اشد مجازات خواست.

سپس اشکان در جایگاه ویژه ایستاد و سناریوی جدیدی را مطرح کرد. وی گفت: «مدتی بود به افسردگی مبتلا شده بودم. یک گالن بنزین خریدم و در راه‌پله‌های ساختمان گذاشتم و رویش را با پتو پوشاندم. چون نیمه‌شب خوابم نمی‌برد بی‌دلیل به راهرو رفتم و پتو را آتش زدم. من قبلا هم سابقه آتش‌افروزی داشتم. اما همان موقع آتش شعله گرفت و پدر و مادرم بیدار شدند. پدرم می‌خواست گالن شعله‌ور را به حمام خانه بیندازد که پایش لیز خورد و زمین افتاد و بنزین روی خواهر و برادر کوچکم که خواب بودند، پاشیده شد.»  وی ادامه داد: «مادرم معلم بود. من گمان می‌کردم او با همکارانش در ارتباط است. به همین خاطر فکر و خیال رهایم نمی‌کرد. اینکه در دادسرا گفته بودم نامه مرموزی به دست‌مان رسیده بود که زندگی‌مان را تغییر داده بود نتیجه توهمات و خیالات من بود. من هیچ‌ انگیزه‌ای برای کشتن اعضای خانواده‌ام نداشتم و نمی‌دانم چرا نیمه شب پتو را به آتش کشیدم. من وقتی به خودم آمدم که در بیمارستان بستری بودم.»
 ادعای افسردگی متهم
 سپس وکیل متهم به دفاع پرداخت و گفت: «بررسی‌ها نشان می‌دهد اشکان به افسردگی شدید مبتلا بوده و پدر و مادرش به این موضوع توجهی نداشته‌اند و عمل وی نیز نتیجه ابتلای او به بیماری بوده است.»  در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
+14
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.