توطئه قتل مادر به‌خاطر ازدواج!

دختر 14 ساله وقتی مادر خود را مانع ازدواجش دید با همدستی پسر مورد علاقه‌اش توطئه قتل او را اجرا کرد. این دو جنایتکار صبح دیروز برای آخرین دفاع در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.این در حالی است که آنها مرتکب جنایتی شدند که سال‌ها پیش دختر و پسر جوانی به‌نام شاهرخ و سمیه نیز برای ازدواج با هم توطئه قتل هولناکی را رقم زدند که بازتاب‌های گسترده‌ای در کشور داشت. در آن جنایت خواهر و برادر دختر نوجوان کشته شدند اما پدر و مادرش جان سالم به‌در بردند.
 
به‌گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، در این جنایت که سوم بهمن سال 91 در محله باغ‌فیض تهران رخ داد، زن جوانی در خانه‌اش کشته شد، به‌دنبال اعلام خبر این جنایت بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان جنایی در محل حادثه حضور یافتند و تحقیق در این باره آغاز شد.

با انتقال جسد شهلا- 35 ساله- به پزشکی قانونی مشخص شد او با کابل برق خفه شده است.
شوهر این زن که خودش هم با ضربات چاقوی قاتل زخمی شده بود به کارآگاهان گفت: هنگام ظهر وقتی وارد خانه شدم و به داخل آشپزخانه رفتم کسی از پشت سرم دهانم را بست و با چاقو ضربه‌ای به کمرم وارد آورد که زمین افتادم در حالی که نیمه بیهوش بودم خودم را به کوچه رساندم و همسایه‌ها را با خبر کردم بعد فهمیدم جوانی که خواستگار دختر 14 ساله‌ام بوده، زنم را هم قبل از من به‌خاطر مخالفت با این ازدواج کشته و بعد هم مرا موقع ورود به آشپزخانه با چاقو زده است.

وی گفت: این پسر چندی قبل به خواستگاری دختر 14 ساله‌ام آمده بود. اما من و همسرم بشدت با ازدواج‌ غیر منطقی‌شان مخالفت کردیم.

کارآگاهان سپس به بازجویی از سحر- دختر نوجوان خانواده پرداختند اما او به کارآگاهان گفت: «فرد ناشناسی به خانه‌مان آمده و بعد از کشتن مادرم به من تجاوز کرده است» اما پس از دستگیری پسر مورد علاقه‌اش مشخص شد ادعای این دختر دروغ بوده است و مأموران پی بردند جوان خواستگار با توصیه و مشارکت دختر نوجوان مادر سحر را کشته تا بتوانند با هم ازدواج کنند. این جوان که در حال انجام خدمت سربازی بود دل به دختر نوجوان بسته و با هم تصمیم به ازدواج داشتند ولی والدین دختر مخالف ازدواج‌شان بودند و به پسر جوان می‌گفتند تو هنوز دوران خدمت سربازی‌ات را می‌گذرانی و شغل و درآمدی برای اداره یک زندگی نداری. از طرف دیگر دخترمان یک نوجوان 14 ساله است و این شور و احساس نمی‌تواند او را به سعادت و خوشبختی برساند. اما سحر که مادرش را بیش از پدر مانع ازدواجش می‌دانست برای رسیدن به پسر مورد علاقه‌اش تصمیم شومی گرفت تا مادر را از سد راهشان بردارد.
به‌همین خاطر پسر جوان را برای از میان برداشتن مادر با خود همراه کرد و این جنایت هولناک رقم خورد. محاکمه این دختر و پسر در دادگاه کیفری تهران به‌جرم همکاری در این جنایت انجام شد.
سرانجام قضات شعبه دوم دادگاه کیفری – اسلامی و زالی – پس از چند جلسه رسیدگی به این پرونده پسر جوان را به قصاص –اعدام- و سحر را به 15 سال زندان محکوم کردند.
 
گفت‌وگو با عامل جنایت
چند ساله‌ای؟
24 سال.
  انگیزه‌ات از قتل مادر دختر مورد علاقه‌ات چه بود؟
چند وقتی بود که من و سحر به‌هم دلبسته بودم و می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم اما مادر او مانع ازدواجمان بود تا اینکه سحر پیشنهاد کرد مادرش را بکشیم تا براحتی ازدواج کنیم.
  زمانی که مرتکب قتل شدی چند سال داشتی؟
18 ساله بودم. آن زمان هنوز سرباز وظیفه بودم و زمانی‌که مرخصی بودم مرتکب قتل شدم.
  چرا مادر سحر مانع ازدواج‌تان بود؟
می‌گفت سحر هنوز سنش کم است و من هم شغل و درآمدی ندارم.
  چقدر درس خوانده‌ای؟
دیپلمه هستم.
  فکر نمی‌کنی مادرش حق داشت و واقعاً سحر هنوز برای ازدواج آمادگی نداشت؟
بله. اما من در آن زمان بسیار جوان بودم و اصلاً نفهمیدم که چرا در یک لحظه قاتل شدم و زندگی چندین نفر را به باد دادم.
  الآن سحر کجاست؟
او هم زندان است.
  حکمت را می‌دانی؟
بله. می‌خواهم قصاص شوم.
  الآن چه احساسی داری؟
سخت پشیمان هستم و هرگز خودم و سحر را نخواهم بخشید.
  آخرین حرفت چیست؟
به همه جوان‌ها توصیه می‌کنم هیچ‌وقت عجله نکنند. من به‌خاطر عجله و شتاب سرنوشتم تباه و سیاه شد. نباید به‌خاطر سحر دستم به خون آلوده می‌شد. باید صبر می‌کردم تا نظر پدر و مادر سحر را جلب می‌کردم. اما افسوس که عجولانه تصمیم گرفتم و زندگی‌هایمان را نابود کردیم.
+15
رأی دهید
-3

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۹
    ایرانی‌ دبش - تهران، ایران

    آدم کشتن در ایران به سادگی‌ یک لیوان آب خوردن شده ،خدایا به مردم عقل و شعور بده
    0
    52
    ‌چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    amirir - تهران، ایران
    آقا ما رفتیم بقالی. به یارو گفتم 1نوشابه خنک بده. آقا یارو یه نوشابه گرم آورد. هیچی ماهم نفهمیدیم نوشابه رو کردیم تو حلقش و انقدر نگه داشتیم تا بمیره. البته در دست دیگمون یک عدد قمه داشتیم گفتیم هرکی بخواد بیاد جلو اینو نجات بده قمه رو بهش فرو میکنیم. هیچی دیگه الان تقریبا پشیمونیم. ایشالا وسط بالای دار خانوادش با پولی که از آپارتمان 70 متری اضافی که بابام داشت میفروشیم میدیم میبخشن. عزیزان نگران نباشید ایشالا به امید خدا آزاد میشیم و به دامن طبیعت باز میگردیم. اگه بابامون بازم آپارتمان اضافی داشت یکی دیگه رو هم میکشیم. کلا ما در کار تنظیم جمعیت هستیم. بقالی کمتر زندگی بهتر.
    0
    12
    ‌چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.