گروگانگیری ۵۰۰ میلیونی در خانه خبرنگار

خبرنگار نشریه ورزشی وقتی از سر دلسوزی آپارتمانش را در اختیار یک ‌آشنا قرار می‌داد تصور نمی‌کرد خانه‌اش محل گروگانگیری خواهد شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد جوان شهرستانی با سر و صورت خون‌آلود به کلانتری ولنجک رفت و از یک زن و دو مرد به خاطر گروگانگیری و اخاذی 500 میلیون تومانی شکایت کرد.
وی با صدایی لرزان درباره جزئیات ماجرا به مأموران گفت: برای گرفتن طلب 500 میلیون تومانی‌ام از یک زن، از سمنان به تهران آمدم و پس از هماهنگی با فرزانه – زن بدهکار – به ملاقاتش در میدان آزادی رفتم. فرزانه که در خودرو نشسته و منتظرم بود از من خواست سوار خودرواش شوم و برای تنظیم قرارداد و پرداخت بدهی‌اش به دفترخانه برویم. اما در میانه راه «فرزانه» به من گفت به جای بدهی‌اش یکی از خودروهایش که 500 میلیون تومان می‌ارزید را به نامم می‌کند. بعد هم به بهانه برداشتن مدارک خودرو گفت باید به سمت خانه‌اش در جنت‌آباد برویم.
وقتی به آن خانه رسیدیم از من خواست در راهرو ساختمان منتظر بمانم تا مدارک را بیاورد. اما ناگهان دو مرد قوی‌ هیکل که با فرزانه همدست بودند دست و پا و دهانم را بستند بعد هم با تهدید به قتل وادارم کردند یک چک 500 میلیون تومانی امضا کنم و به آنها بدهم. پس از آنکه کتک مفصلی به من زدند مرا در حوالی میدان آزادی رها کردند.
به دنبال این شکایت، مأموران به شناسایی صاحبخانه‌ای که زورگیری در خانه‌اش صورت گرفته بود، پرداختند و روشن شد این خانه متعلق به خبرنگار یک نشریه است که زمان حادثه در تهران نبوده است.بنابراین بازپرس صفریان که رسیدگی به این پرونده را در دستور کار داشت این خبرنگار را به دادسرا فراخواند و او که باور نداشت خانه‌اش محل زورگیری بوده است به بازپرس گفت: هنوز هم نمی‌توانم باور کنم که از اعتمادم سوءاستفاده شده است.
من فرزانه را نمی‌شناسم ولی فرزاد را به واسطه شغلم چندین بار در استادیوم آزادی دیده بودم و او شماره تلفنم را گرفته بود تا اخبار ورزشی را از طریق من دنبال کند. فرزاد می‌گفت در تبریز زندگی می‌کند و گهگاهی که بازی مهمی انجام می‌شود به خاطر علاقه‌اش به فوتبال به استادیوم می‌آید. با من هم تماس می‌گرفت تا همدیگر را ببینیم.
اواخر تیر ماه بود که فرزاد با من تماس گرفت و ادعا کرد که همسرش بیمار است و برای مداوا باید به تهران بیاید و دنبال مسافرخانه می‌گردد تا دو روز در تهران بمانند. من هم دلم به حالش سوخت و از سر دلسوزی به او پیشنهاد دادم این دو شب را در خانه من بماند. از آنجا که به همراه خواهرم عازم سفر بودیم آپارتمانم را در اختیارش قرار دادم تا خود و همسر بیمارش اسیر مسافرخانه نشوند.
او در مدت حضورش در خانه چندین بار با من تماس گرفت و از لطفی که به او کرده بودم تشکر کرد. حتی روز آخر اقامتشان در خانه نیز طی تماس تلفنی گفت کارشان به خوبی انجام شده و همسرش تحت درمان قرار گرفته است و همراه همسر و برادرزنش به شهرشان برمی‌گردند.
بدین ترتیب با اظهارات صاحبخانه مأموران پلیس به ردیابی شماره تماس سه زن و مرد فراری پرداختند تا هر چه سریع‌تر آنها را شناسایی کنند.
+19
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.