قتل پس از آشتی با همسر

«بازگشت دوباره به زندگی‌ای که سال‌ها پیش از هم پاشیده بود و درگیری‌های مداوم با شریک مالی‌ام از من یک آدم‌کش ساخت و موجب شد دست به قتل همسرم بزنم.» اینها بخشی از حرف‌های احمد 47ساله است که دیروز در دادگاه مطرح کرد.

احمد دوم اسفند 90 وقتی که 43 ساله بود، همسر 37 ساله‌اش به نام مریم را در خانه‌شان در حوالی باغ فیض تهران خفه کرد. او که خودش با پلیس تماس گرفته بود، بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.

احمد پیش‌تر در شعبه 113دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاده و به قصاص محکوم شده بود، اما توانست رضایت خانواده همسرش را جلب کند و از اعدام رهایی یابد.

این مرد دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربان‌زاده و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: «با توجه به رضایت بدون قید و شرط اولیای‌دم طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی و از جنبه عمومی جرم برای احمد تقاضای کیفر دارم.»

سپس احمد در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «10سال با مریم زندگی کردم اما اختلاف‌های همیشگی موجب شد از هم جدا شویم. مریم و دو پسرم که آن زمان 9 و 5 ساله بودند با هم در خانه‌ام زندگی می‌کردند و من برای کار به بندرعباس رفته بودم. بعد از چند ماه به خاطر آرامش دو پسرم با مریم آشتی و او را عقد کردم. می‌خواستم وقتی برای دیدن فرزندانم به تهران می‌آیم به خانه خودم بروم. اما آخرین‌بار که به دیدن فرزندانم آمده بودم مریم رفتارهای مشکوکی از خودش نشان داد. از طرفی با شریک مالی‌ام در بندرعباس اختلاف داشتم و چون 460 میلیون تومانی را که به او داده بودم به من پس نمی‌داد، اعصابم به هم ریخته بود.»

 او ادامه داد: «قرار بود صبح دوم اسفند 90 با هواپیما به بندرعباس برگردم اما صبح وقتی از خواب بیدار شدم بسته مشکوکی را در چمدانم دیدم. وقتی آن را بررسی کردم متوجه شدم مواد روان‌گردان شیشه است. مریم شیشه را داخل چمدانم جاسازی کرده بود تا در فرودگاه گرفتار شوم. از این ماجرا شوکه شده و فهمیده بودم مریم مصلحتی با من آشتی کرده است. سر همین موضوع با همسرم درگیر شدم و در اوج خشم او را خفه کردم.»

او گفت: «من تا یک قدمی چوبه‌دار پیش رفته بودم که پدر و مادر همسرم به خاطر نوه‌هایشان اعلام رضایت کردند و بدون دریافت دیه مرا بخشیدند. آنها کار بزرگی در حق من انجام دادند و من برای همیشه مدیون آنها هستم. در مدت پنج سالی که در زندانم در دارالقرآن آموزش دیده‌ام و نگاهم به زندگی تغییر کرده است. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر سر زندگی برگردم و گذشته‌ام را جبران کنم.»

 در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
+16
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۲
    agha_ehsan - تهران، ایران
    اگه واقعیت داشته باشه عجب زن شیطانی بوده
    2
    17
    یکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.