پسر جوان که متهم است در جنایتی هولناک پدر، مادر و پدربزرگش را در خانهشان در تهران به طرز فجیعی کشته، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و سناریوی جدیدی را مطرح کرد. او ادعا کرد پدرش دست به جنایت خانوادگی زده و او بهناچار و در دفاع از خودش پدرش را کشته است.
رسیدگی به این پرونده از هشتم آذر 93 به دنبال حضور پسر 28 سالهای به نام میلاد و دوستش اشکان در کلانتری 141 کن در دستور کار پلیس قرار گرفت. اشکان گفت: «میلاد دوست صمیمیام و دانشجوی رشته مهندسی اکتشافات نفتی است. او ساعت پنج صبح با من تماس گرفت و در حالی که دستپاچه بود مرا به خانه پدریاش دعوت کرد. چون به او گفتم نمیتوانم به خانه او بروم میلاد مقابل در خانهمان آمد و گفت: «پدر، مادر و پدربزرگش را کشته است. او را راضی کردم با هم به کلانتری بیاییم.»
کشف جنازههای خونین
به دنبال اظهارات این مرد میلاد نیز حرفهای او را تایید کرد و تسلیم پلیس شد. ماموران وقتی به محل جنایت در خانهای در خیابان کوهسار رفتند با جنازههای خونین روبهرو شدند. میلاد در بازجوییها گفت: «پدر و مادرم با من اختلاف داشتند و من که شیشه مصرف میکردم از این وضع خسته شده بودم، به همین خاطر چند قرص خوابآور در آبمیوه ریختم و پاکت آبمیوه مسموم را در یخچال گذاشتم و خانه را ترک کردم. نیمهشب وقتی بازگشتم آنها همگی بیهوش شده بودند. کار در آشپزخانه را به دست گرفتم و اول مادر، سپس پدربزرگ و بعد پدرم را سر بریدم. من جنازه پدرم را در صندوق عقب ماشین گذاشتم تا آن را در جایی مناسب آتش بزنم، اما برای حمل جنازههای مادر و پدربزرگم با اشکان تماس گرفتم و دنبال او رفتم، اما او مرا به کلانتری برد.»
درخواست حکم قصاص
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر و میلاد در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربانزاده و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در جلسه رسیدگی به این پرونده خواهر، دایی و خاله میلاد که اولیای دم هستند برای میلاد حکم قصاص خواستند. سپس پسر جوان در جایگاه ویژه ایستاد و سناریوی تازهای را مطرح کرد. وی گفت: «من مادر و پدربزرگم را نکشتم و در اداره اگاهی تحت فشار روانی به قتل اعتراف کردم.»
طرح سناریوی جدید
وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «ساعت یک نیمه شب بود و در حال پیامک فرستادن برای دختر مورد علاقهام سحر بودم که یکباره صدای فریاد شنیدم. وقتی به پذیرایی خانه رفتم، پدرم را دیدم که چاقو در دست بالای سر مادرم ایستاده بود. خودم را به پدرم رساندم و آنجا بود که متوجه شدم او پدربزرگم را هم کشته است. سعی کردم چاقو را از او بگیرم، اما به سمت من حمله کرد. من هم کارد آشپزخانه را برداشتم و بیش از 30 ضربه چاقو به پدرم زدم. من همان موقع با اشکان تماس گرفتم و از او کمک خواستم، اما او به دیدنم نیامد. من هم در حالی که جنازه پدرم را در صندوق عقب ماشین گذاشته بودم مقابل خانه اشکان رفتم و ماجرا را برایش گفتم.» وی ادامه داد: «چون در خانه شیشه مصرف میکردم، میخواستم همراه اشکان به خانه برگردم و وسایل مصرف شیشه را جمع کنم و سپس به کلانتری بروم، اما در بین راه اشکان ماشین را متوقف کرد و به کلانتری رفت و من هم دنبال او داخل کلانتری رفتم.» وی به سوال هیات قضایی درباره اینکه پدرت چه انگیزهای از قتل مادر و پدربزرگت داشته است، پاسخ داد: «پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند. چند روز قبل عمویم به خانهمان آمد و آنها را با هم آشتی داد، اما مادرم مقابل عمویم حرفهایی به پدرم زد که غرور او را جریحهدار کرد. من میدانم به همین خاطر پدرم مادر و پدر او را که میهمان خانهمان بود، کشت.»
شاهدان در دادگاه
سپس اشکان بهعنوان شاهد روبهروی هیات قضایی ایستاد و گفت: «وقتی با میلاد روبهرو شدم، او هراسان بود و اشک میریخت. میلاد به من گفت وقتی پدر و مادرش با هم درگیر شدهاند مادرش پدرش را کشته و میلاد هم در هواخواهی از پدرش دست به جنایت زده است، اما چند دقیقه بعد حرف تازهای زد و گفت پدرش، مادر و پدربزرگش را کشته و قصد کشتن او را هم داشته که میلاد در دفاع از خودش دست به قتل زده است.» در آن بین هیات قضایی از سحر که دختر مورد علاقه میلاد بود و دقایقی قبل از این ماجرا میلاد مشغول ارسال پیامک به وی بود خواست تا بهعنوان شاهد در جایگاه ویژه بایستد. این دختر گفت: «من و میلاد در حال گپ زدن پیامکی با هم بودیم که او یکباره دیگر جواب پیامکهایم را نداد. من نگران شدم و صبح روز بعد متوجه ماجرا شدم. در مدت 6 ماهی که میلاد را میشناختم هیچ تغییر رفتاری در او ندیده بودم و هرگز از خانوادهاش پیش من بدگویی نکرده بود.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.