طبیعت درمانی، روشی مبتنی بر درمانهای طبیعی موجود در پیرامون ما همانند نور خورشید، هوا، آب، رژیم غذایی و به طور کلی نیروی شفابخش طبیعت است. این روش درمانی در دهههای اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است.
یکی از تفاوتهای اصلی سبک زندگی انسان امروزی با گذشته فاصله روزافزون او با طبیعت است که علت اصلی آن پدیده شهرنشینی است. از دوران گذشته تا کنون هر گاه فردی دچار بیماری یا افت روحی میشود، تجویز پزشکان به عنوان یکی از روشهای درمانی، انتقال فرد به مکانی آرام و یا ساحلی و دور از هیاهوی شهر بوده است.
محبوبیت مکانهای تفریحی چون پارک، کمپینگ، محدودههای شهری و حتی پیادهروی در فضاهای سبز اطراف شهر برای آزادسازی فکر گواهی است بر این که طبیعت غوغا و التهاب درون را آرام میکند.دانشمندان اخیرا از تجویز ساده پیادهروی و گردش فراتر رفتهو به مطالعه گسترده نیروی شفابخش طبیعت پرداختهاند.
ما در مقایسه با نیاکانمان، از طبیعت فاصله بسیار زیادی گرفتهایم. ۵۰ درصد مردم در فضاهای شهری زندگی میکنند و این رقم تا سال ۲۰۵۰ به ۷۰ درصد افزایش خواهد یافت. ازدیاد شهرنشینی نسبت مستقیمی با افزایش بیمارهای روحی، به ویژه اضطراب و افسردگی دارد.
بر اساس پژوهشهای دو دهه اخیر افرادی که درمناطق روستایی رشد و نمو میکنند واکنشهای استرسی کمتری دارند. حضور در طبیعت و فضای سبز تاثیر مثبتی بر تندرستی و سلامتی دارد. چشماندازها و آواهای طبیعت موجب کاهش استرس در افرادی میشود که در معرض محرکهای منفی قرار دارند.
پژوهشهای گستردهدر زمینه سلامت روحی و فضای سبز ارتباط چشمگیری بین دسترسی به طبیعت و کاهش میزان افسردگی، اضراب و استرس را نشان میدهند.
طبیعت چگونه بر انسان تاثیر میگذارد
دکتر جفری براتمن، یکی از اعضای گروه پژوهشی دانشگاه استنفورد آمریکا در پروژهای تحقیقی روی یک گروه کوچک از داوطلبانی که از سلامت برخوردار بودند، از آنها خواست برای یک پیادهروی به طول ۵ کیلومتر به مناطق نزدیک خلیج سانفرانسیسکو بروند. نیمی از این گروه به موازات خیابانهای پر رفتوآمد و نیمی دیگر در مناطق خوشمنظره و با چشم اندازهای زیبای کوهستانی پیادهروی کردند.
افرادی که در دل طبیعت پیادهروی کرده بودند پس از طی ۵ کیلومتر اضطراب ، دلنگرانی و احساسات منفی کمتری داشتند و عملکرد بهتری در آزمونهای شناختی در مقایسه با افرادی که در خیابانهای پرهیاهو پیادهروی کرده بودند، از خود نشان دادند.
همین محققان در پژوهشهای بعدی از مغز دو گروه افراد سالم که به مدت ۹۰ دقیقه در مناطق شهری و نیز روستایی پیاده روی کرده بودند امآرآی گرفتند تا جریان خون مغز آنها را اندازهگیری کنند. افرادی که در طبیعت پیادهروی کرده بودند فعالیت کمتری در قشر زیرین فرونتال مغز نشان داده بودند. این بخش از مغز کنترل نشخوار فکری را به عهده دارد، مشکلی که افراد مبتلا به افسردگی یا اختلال اضطرابی به آن دچار هستند.
پژوهشگران ژاپنی از مدتها پیش به تحقیق روی جنگل درمانی برای مقابله با ناراحتیهای جسمی و روحی پرداختهاند و کارکرد مغز افرادی را که در معرض طبیعت هستند بررسی میکنند. تحقیقات این پژوهشگران نشان داده است میزان افسردگی در افرادی که ارتباط کمتری با طبیعت دارند بسیار بالاتر و فعالیت قشر اربیتال فرونتال مغز در این افراد کمتر است.
به نظر میرسد در دنیایی که مغز بیش از حد درگیر کار، فکر و نگرانی است، حضور در طبیعت باعث آرامش ذهن میشود و تاثیرات مثبت بسیاری بر عملکرد آن میگذارد. فضاهای سبز ممکن است به سلامت روانی انسانها کمک کند. بنابراین تلاش در حفاظت از طبیعت برای نسلهای آتی یک ضرورت ملی است.