حکم قصاص مرد جوان که برادر معتادش را کشته و جنازه وی را به سطل زباله انداخته بود، در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و شمارش معکوس برای اعدام وی آغاز شد. بامداد ششم اردیبهشت92 به ماموران کلانتری 170 کهریزک خبر رسید جنازه پتوپیچ یک مرد در محل بازیافت زبالهها در شورآباد پیدا شده است. پلیس به محل بازیافت زبالهها رفت و با جنازه مردی ناشناس که دست و پای وی بسته شده و آثار ضرب و جرح روی آن نمایان بود، روبهرو شد. جنازه در حالی با قرار قانونی به پزشکی قانونی فرستاده شد که تلاش برای افشای راز جنایت آغاز شده بود.
افشای هویت قربانی
در حالی که در بررسیهای اولیه مشخص شد قربانی معتاد بوده، پلیس به بررسی در بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار پرداخت و دریافت جنازه متعلق به یک مرد 34 ساله به نام رسول است که بارها به جرم دزدی بازداشت شده بود. با افشای این ماجرا محل سکونت وی در خیابان هاشمی تهران شناسایی شد و پلیس به بازجویی از پدر وی پرداخت. پدر رسول گفت: «پسرم به کراک معتاد بود. 9 ماه پیش همسرش قهر کرد و به خانه پدرش رفت. بعد از آن دیگر پسرم به خانه برنگشت. به همین خاطر اگر پسرم کشته شده باشد هم از قاتل یا قاتلان او هیچ شکایتی ندارم.»
خونسردی پدر قربانی رازگشای جنایت خانوادگی خونسردی مرد سالخورده موجب شد شک پلیس برانگیخته شود. وقتی همسایهها گفتند چند روز پیش فریادهای رسول و دو برادرش را شنیدهاند که سر تقسیم ارثیه با یکدیگر درگیر بودهاند، پدر و دو برادر رسول بازداشت شدند. برادر بزرگ رسول به نام اصغر به قتل اعتراف کرد و گفت: «برادرم بعد از چند ماه به خانه آمد و از پدرم ارثیهاش را خواست اما پدرم به خاطر اعتیاد او مخالفت کرد و با هم درگیر شدند. رسول خانه را ترک کرد و نیمه شب دوباره به خانه برگشت و دعوا شروع شد. من در اوج خشم دستانم را دور گلوی رسول فشار دادم تا آرام شود اما جان داد. همان موقع با کمک پدرم دست و پای رسول را بستیم و جنازه پتوپیچ را داخل کارتن یخچال جاسازی کردیم. سپس آن را با چرخ دستی به خیابان دامپزشکی بردیم و داخل سطل زباله انداختیم.» به دنبال اعترافهای اصغر پدرش نیز بازداشت شد اما منکر دست داشتن در جنایت شد و گفت فقط در حمل جنازه به پسرش کمک کرده است.
متهمان در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در آن جلسه دختر 14 ساله قربانی برای پدربزرگ و عمویش حکم قصاص خواست. سپس اصغر به دفاع پرداخت و گفت: «من به تنهایی برادرم را کشتم. پدرم در این ماجرا دستی نداشت. رسول 10 سال بود که به دام اعتیاد افتاده بود. ما تلاش زیادی کردیم تا او را ترک دهیم اما موفق نشدیم. آن روز برادرم بار دیگر تحت تاثیر مصرف شیشه دچار توهم شده بود و فکر میکرد ما قصد داریم به او آسیب بزنیم. من برای آرام کردن او گردنش را گرفتم اما یکباره صورت برادرم کبود شد. من و پدرم از ترس جنازه را با چرخ دستی به سطل زباله منتقل کردیم.» پدر متهم نیز منکر دست داشتن در جنایت شد.
ایستگاه آخر
در پایان جلسه هیات قضایی اصغر را به قصاص محکوم کرد. پدر وی نیز از دست داشتن در قتل تبرئه و به خاطر مشارکت در حمل جسد به زندان محکوم شد. این حکم در شعبه ششم دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و مهر تایید خورد. به این ترتیب شمارش معکوس برای اعدام اصغر آغاز شد. این مرد اگر نتواند در فرصت باقیمانده رضایت برادرزادهاش را جلب کند بهزودی اعدام میشود.