من با این آقا دیگر نمی توانم زندگی کنم. او نه اخلاق خوبی دارد و نه به اصول زندگی و اخلاقی پایبند است. تازگی ها هم دست بزن پیدا کرده است!
روزنامه خبر ورزشی در گزارشی نوشته است:
این ها حرف های خانمی است که دیگر قصد زندگی با همسر فوتبالیست معروف و البته کمی محبوبش را ندارد و می خواهد از او جدا شود. این خانم که با فرزند دختر خردسالش در دادگاه حاضر شده بود تصمیمش جدی بود و می گفت: «به خدا حاضر نیستم دیگر یک ثانیه با آقای … زندگی کنم!»
وقتی وکیل همسرش را دید از کوره در رفته و با صدای بلند شروع به اعتراض کرد. او که بسیار عصبانی به نظر می رسید می گفت: «این آقا چه فکر می کند؟ فکر می کند چون آدم سرشناسی است هر کاری می تواند انجام دهد؟ تا حالا دو بار به دادگاه نیامده است. فکر می کند به دادگاه نیاید رای به نفع او صادر می شود؟ از این خبرها نیست. این جا دیگر قانون حرف اول و آخر را می زند. اگر نیاید حکم جلبش را می گیرم!»
خانم و آقایی که همراه وی بودند سعی در آرام کردنش داشتند اما فایده ای نداشت. او با گریه خودش را در آغوش خواهرش انداخت: «با چرب زبانی فریبم داد. من نمی دانستم تمام حرف هایش دروغ است.» او در حال صحبت بود که صدایشان زدند و به داخل اتاق رفتند. زمان زیادی طول نکشید تا برگشتند. قاضی برای بار سوم تاریخی را تعیین کرد تا به شکایت خانم موردنظر از همسر فوتبالیستش رسیدگی کند. خانم در حال پایین رفتن از پله ها بود که با وکیل فوتبالیست معروف اتمام حجت کرد: «اگر بخواهد به رفتارش ادامه دهد آبرویش را می برم. به روزنامه ها می گویم. من حاضر نیستم یک دقیقه دیگر هم با او زندگی کنم. مهریه ام را هم می گیرم!»
وکیل خانم مورد نظر وکیل فوتبالیست را صدا زد: «آقای … شما می دانید این ماجرا آنقدر ادامه پیدا کرده به صلاح هیچ کس نیست. موکل من از پزشک قانونی طول درمان گرفته است. او متاسفانه خیانت هم کرده است و تحت هیچ شرایطی دیگر زندگی نمی کند. این موضوع را شما حل کنید.» آقای X با گفتن «سعی خودم را می کنم» از همکارش خدحافظی کرد و به سرعت از پله ها پایین رفت.