بیشتر طلاق‌ها زیر سر روانشناسان؟

روزنامه جوان : استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران: با گزارش میدانی به این نتیجه رسیده‌ام که مردم به مشاوران پول می‌دهند اما آنها پیشنهاد طلاق می‌دهند!
 
به گزارش روزنامه جوان، پدربزرگ و مادر بزرگ مصداق دعای «‌الهی به پای هم پیر شوید»‌ هستند؛‌هیچ کدام قبل از ازدواج عاشق هم نبوده‌اند. قصه ازدواج‌شان هم هیچ شباهتی به لیلی و مجنون ندارد و برای مطمئن شدن از انتخاب‌شان پیش هیچ مشاوری نرفتند؛ همچنان که در طول 50- 60 سال زندگی مشترک‌شان هر وقت به اختلاف رسیدند به جای باز کردن سفره دل‌شان پیش دهها مشاور و روانشناس و گوش کردن به حرف‌های آنها کمی گذشت و مهربانی را چاشنی زندگی کرده‌اند و نتیجه هم گرفته‌اند.
 
حالا اما زمانه عوض شده و زندگی‌ها مدرن! آنقدر که بسیاری از زوج‌های جوانی که مدت‌ها زمان برای شناخت یکدیگر صرف کرده‌اند و در طول دوران آشنایی بارها پیش مشاور رفته‌اند، هنوز یک سال نیست زیر یک سقف رفته‌اند، بر سر جدایی توافق می‌کنند. افزایش آمار طلاق به خصوص طلاق توافقی به‌رغم فراگیر شدن مشاوره‌های قبل و بعد از ازدواج و حتی مشاوره‌های پیش از طلاق در حالی است که برخی کارشناسان نظیر دکتر ابراهیم فیاض معتقدند علل بیشتر طلاق‌ها زیر سر روانشناسان است!
 
پای درد دل بزرگترها که بنشینی با این جمله مشترک مواجه می‌شوی؛ «‌زمان ما نه این همه مشاور و روانشناس و برنامه‌های تلویزیونی بود و نه این همه مشکل میان زن و شوهرها و طلاق و جدایی».
 
ابراهیم فیاض، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران هم معتقد است روانشناسان از مردم پول می‌گیرند ولی پیشنهاد طلاق می‌دهند. وی در این باره تأکید می‌کند: این را با گزارش میدانی به دست آوردم. به نظر من اگر زنان به زنانگی خود بازگردند، مشکل طلاق حل می‌شود. مشکل این است که الان پزشکی ما وارد کار علوم اجتماعی شده و روانشناسی هم کار جامعه‌شناسی را انجام می‌دهد و همه اینها با هم مخلوط شده است. به باور مسعودی‌فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی اما چنین ادعایی یک نگاه کلی است و باید مبتنی بر شواهد صحبت کرد و علل اقتصادی و فرهنگی در این حوزه بیشتر نقش دارد. با وجود کم نیستند جامعه‌شناسان و روانشناسانی که مانند فیاض معتقدند مشاوره‌های نادرست زندگی بسیاری از زوجین را به طلاق ختم کرده است.
 
مجوز روانشناس برای فریب سنت و مدرنیته خیلی از زوج‌های دارای اختلاف به این بهانه پیش روانشناس می‌روند که از او برای طلاق مجوز بگیرند. در واقع بسیاری از زوج‌ها دنبال فرد ثالثی می‌گردند که تصمیم آنها را برای فرار از مسئولیت زندگی تأیید کند. این فرد می‌تواند والدین یا دوستان و همکاران باشد. در این میان اگر چنین مجوزی از سوی کسی صادر شود که همه مردم وی را به عنوان کارشناس می‌شناسند، بدیهی است کار بسیار آسان‌تر خواهد بود. اما تأیید روانشناس، همزمان کلاس «سنتی و مدرنیته» دارد یعنی توأمان هر دو را راضی می‌کند. مثل پزشک که دستورش لازم‌الاطاعه است و شرع هم کوتاه می‌آید. روانشناس نیز دستورش می‌تواند هم سنتی‌ها (‌پدر و مادر) و هم جامعه و دوستان ( مدرنیته) را بفریبد و راضی کند. پس مردم به روانشناس پول می‌دهند به این شرط که برای طلاق مجوز بدهد.
 
80 درصد مشاوران زوجین را به طلاق تشویق می‌کنند علی مظفری که زمانی نایب رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق بود و امروز هم عضو شورای حل اختلاف سردفتران ازدواج و طلاق است آمار عجیبی درباره تشویق مشاوران به طلاق ارائه می‌دهد. به باور وی 80 درصد مشاوران زوجین را به طلاق تشویق می‌کنند. مظفری می‌گوید: اعتقاد ندارم که واقعاً اگر مراکز مشاوره فعال شود، طلاق توافقی کاهش می‌یابد. یکی دیگر از معضلات در مسیر افزایش طلاق توافقی، نبود مشاوران متخصص است. بلااستثنا بالای 80 درصد مشاوران وقتی یک زوج برای یک مشکل عادی که تقریباً بین همه زوج‌ها وجود دارد، مراجعه می‌کنند می‌گویند طلاق بگیرید.
 
به باور وی، هیچ زوجی نیست که در زندگی مشکل نداشته باشند از بی‌پول گرفته تا پولدار، از زوج‌های متدین گرفته تا بی‌دین، مشکلاتی در زندگی دارند و وقتی به مشاور مراجعه می‌کنند، می‌گوید طلاق بگیرید. می‌گویند از نظر علم روانشناسی این مشکلات معنا ندارد و علم روانشناسی این زندگی را نمی‌پذیرد. در حالی که آن روانشناس یا مشاور باید نحوه برخورد با مشکل را ارائه کند اما صورت مسئله را پاک می‌کند و می‌گوید طلاق بگیرید. همین الان اگر یک زوج معمولی برای بیان مشکلات عادی زندگی خود به روانشناس مراجعه کنند، می‌گوید طلاق بگیرید. مظفری معتقد است باید به مشاوران در ارائه مشاوره به خانواده‌های زوجین، یک سیاست واحد تزریق شود.
 
در حال حاضر امکان دارد یک مشاور برای حل مشکل یک زوج، طلاق را تجویز کند و یک مشاور دیگر به همان زوج بگوید بروید و زندگی‌تان را ادامه بدهید، در حالی که می‌توانند به آنها یک سیاست واحد ابلاغ کنند و بگویند آقا یا خانم مشاور اصل بر این است که مشکلات را برطرف کنید یا راه برطرف کردن مشکلات را به زوجین نشان دهید نه اینکه بگویند علم روانشناسی نمی‌پذیرد و باید طلاق بگیرید. این عضو شورای حل اختلاف سردفتران ازدواج و طلاق تصریح می‌کند:‌ دهها نفر را به مشاوره فرستادم و این مسئله را دیدم. همین الآن اگر من و همسرم که طبیعتاً یک‌سری مشکلات عادی در زندگی داریم به مشاوره مراجعه کنیم، قطعاً می‌گویند طلاق بگیرید.
 
توافق 90 درصدی بر سر جدایی آمارها می‌گوید قبل از سال 94 از هر پنج ازدواج یک مورد به طلاق منجر می‌شد اما در سال 94 از هر 4/4 ازدواج یک مورد به طلاق ‌رسید. جالب اینکه در سال 94 در تهران از هر 2/8 ازدواج یک مورد به طلاق منجر شده است؛ به عبارت دیگر یک سوم ازدواج‌های تهران به طلاق منجر شده است، یعنی در سال گذشته در تهران در هر 18 ساعت، یک زوج طلاق گرفتند. در سال گذشته در تهران 30 هزار مورد طلاق داشتیم که حدود 27 هزار مورد آن طلاق توافقی بوده است، یعنی بالغ بر 90 درصد.
 
همه این آمارها نشان می‌دهد زمانه عوض شده و مانند دوران پدر بزرگ و مادربزرگ نیست که زوج‌ها گذشت و مهربانی را چاشنی زندگی کنند و اگر میان زوجی شکراب شد، بزرگ‌تر و ریش سفیدهای خانواده و محله واسطه شوند و آنها را آشتی بدهند. چون زمانه عوض شده و عصر، عصر مدرنیته است این زوج‌ها به سراغ مشاوران و روانشناسان می‌روند تا با مهر تأیید آنها به توافق برسند؛ توافق بر سر جدایی!
+31
رأی دهید
-13

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۴
    روانشناس مشاور - تهران، ایران
    اینجانب به عنوان یک روانشناس هرگز زوجی راکه جهت مشاوره به من مراجعه کرده باشند به سوی طلاق وجدائی سوق نداده ام! زیرا به دوراز عقل-خرد ووجدان است مشکلی را که با صحبت کردن وراهنمائی شدن قابل برطرف شدن باشد با طلاق ومتارکه حل وفصل کنیم! یک روانشناس اگاه وباتجربه وظیفه دارد ابتدا جداگانه باهریک ازطرفین مراجعه کننده صحبت کند وحرفهای وی رابشنود ودرعین حال سعی نماید او رابا واقعیتهای موجوددرزندگی وجامعه اش روبروکند(بستگی به مورد مشاوره) وسپس با جمع بندی نهائی وصحبت باهردوطرف درحضوریکدیگر جهت بررسی نهائی مشکل وارائه راه حل نهائی(که معمولا همان اصلاح رفتارطرفین وگذشت متقابل ورسیدن به تعامل منطقی است)می باشد. ما روانشناسان سعی می کنیم به مراجعین مان روشها ومهارتهای روبروشدن با مشکلاتشان وغلبه کردن برانهارابیاموزیم لیکن نقش اساسی واصلی برای نیل به این هدف راتنها خودانها می توانند ایفا کنندونه شخصی دیگرواگر تصمیم مشترک انهاجدائی ومتارکه باشد این راه حلی است که خود زوجین برای زندگی خویش برگزیده اند ونه انتخاب روانشناس برای انها!!
    8
    11
    جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    روانشناس مشاور - تهران، ایران
    ادامه کامنت قبل-ازصمیم قلب امیدوارم زندگی هیچ زوجی به طلاق ومتارکه ختم نشود زیرا بجز واردکردن لطمات واسیبهای فراوان روحی وروانی برطرفین وفرزندانشان هیچ دستاورددیگری نخواهد داشت لیکن صحیح نیست تبعات تصمیم گیریهای نادرست یک زوج ودخالتهای فراوان وبی مورد اطرافیان انها وازهمه مهم ترعدم بلوغ فکری زوجین برای بررسی ویافتن راه حل برای مشکلاتشان -به گردن روانشناسان ومشاوران انداخته شود!! امیدوارم سرانجام روزی در جامعه مافرارسد که دختران وپسران جامعه ما قبل ازتشکیل زندگی مشترک وبنا نهادن بنیان خانواده به فکر مراجعه به مشاور وروانشناس بیفتند!!! تا ما روانشناسان بتوانیم دران مقطع باارائه مشاوره صحیح واصولی ومهارتهای شناخت قبل ازازدواج به انها-ازبروز بسیاری از جدائی های خواسته وناخواسته در جامعه جلوگیری کنیم!!!
    9
    12
    جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    kasra persia - لندن، انگلستان
    عشقهایی کز پی رنگی بود ،،،،عشق نبود، عاقبت ننگی بود.
    1
    13
    جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۱
    هومن1 - آلست، بلژیک
    طلاق به خاطر ازدواجه ازدواج نباشه طلاقی هم نیست -فوق تخصص روانکاوی هومن1 :)
    1
    11
    جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    natasha1 - نیویورک، ایالات متحده امریکا
    این زمان زمان مادر بزرگها و پدر بزرگهای ما نیست که با مراجعه به ریش سفیدان اختلافات خانوادگی را حل کرد و یا نسخه هزار سال قبل را پیچد . مشکل در این است که شاید خود را درست نمی شناسیم چه رسد به طرف مقابل . انگار جرات نمی کنیم خود خودمان باشیم . بدون ارایش و ساده روبروی هم بنشینیم و نه در دنیای مجازی بلکه روبرو با هم حرف بزنیم. جامعه ای که دختر ها وپسر ها در آن جدا از هم بزرگ می شوند ایا امکانی صحیح برای شناخت جنس دیگررا دارد؟ جامعه ای که تعیین می کند ادمها چه گونه خود را بفریبند ایا اساس انتخاب صحیح هست؟خب ادمها وقتی خودشان نیستند و در حال خود نبودن انتخاب می کنند و اینقدر از هم دورهستند طبیعتا انتخاب هم غلط است واصرار اطرافیان به ادامه غلط تر. در ضمن اگر امروز هنوزبا شتر و کجاوه می رویم سر کار و تنگ غروب با تاریکی هوا وسط بادیه فانوس روشن می کنیم و روی زخمهایمان برگ درخت می چسبانیم و خوراکمان شیر شتر است می توانیم به را ه حل های ۱۳۹۰سال قبل فکر کنیم . اشکال ما این است که جامعه شناسی ما در چاهی به عمق ۱۰۰۰ متر مدفون شده وجرات حرف زدن ندارد.
    3
    11
    جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.