شهروند: پسر نوجوان زمانی که در تلگرام با دختر ١٣ساله قرار گذاشت، هرگز تصورش را هم نمیکرد که در دام پدر این دختر گرفتار شود. این پسر زمانی که برای بار دوم سر قرار رفت، از سوی پدر دوست تلگرامیاش ربوده و شکنجه شد. چند روز پیش زن جوانی با مراجعه به پلیس از یک آدمربایی خطرناک خبر داد و به ماموران گفت که پسر نوجوانش از سوی یک مرد شکنجه شده است. این زن زمانی که در مقابل بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی قرار گرفت، درباره این موضوع گفت: «ظهر بود که پسر ١٤سالهام به نام سامان از خانه بیرون رفت. چند ساعتی گذشت اما او برنگشت. هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم، گوشی را جواب نمیداد. برای همین نگرانش شدم و به داخل کوچه رفتم تا شاید پسرم را ببینم. از چند نفر از دوستانش که در کوچه بودند سراغ او را گرفتم، ولی کسی خبری از سامان نداشت. تا اینکه ناگهان خودرویی مقابل سطل زباله کوچه توقف کرد و راننده آنکه مردی میانسال بود پسری را کنار این سطل انداخت. بعد از آن بلافاصله فرار کرد. به کنار سطل زباله رفتم و از دیدن آن صحنه بهشدت شوکه شدم. آن پسر سامان بود که بیهوش شده و روی بدنش آثار کبودی و خون وجود داشت. بلافاصله پسرم را به بیمارستان رساندیم. بعد از اقدامات درمانی وقتی حال پسرم کمی بهتر شد، از او در اینباره سوال کردم، ولی سعی داشت موضوعی را از من پنهان کند تا اینکه درنهایت راز یک آدمربایی را فاش کرد. او گفت که از طریق تلگرام با دختری نوجوان آشنا شده و وقتی سر قرار رفته به جای آن دختر، پدرش او را ربوده و شکنجه داده است.» در ادامه پسر نوجوان نیز درباره جزییات ماجرا به بازپرس گفت: «چند وقت پیش بود که با نازنین در تلگرام آشنا شدم. نازنین ١٣ساله بود و ما همگروهی بودیم. برای همین ارتباطمان بیشتر شد تا اینکه تصمیم گرفتیم با هم قرار بگذاریم و از نزدیک همدیگر را ببینیم. برای همین با او در پارکی قرار گذاشتم. نخستین قرارمان در پارک بود و با هم صحبت کردیم، اما فردای آن روز نازنین با من تماس گرفت و اصرار کرد که دوباره با هم قرار بگذاریم. من هم قبول کردم و با او قرار گذاشتم. وقتی سر قرار رسیدم به جای نازنین پدرش را دیدم. او ناگهان مرا کتک زد و با زور به خانهشان برد. در آنجا نازنین وحشتزده ما را نگاه میکرد. پدر نازنین با کمربند به جانم افتاد و آنقدر کتکم زد که بیحال روی زمین افتادم. پس از آن برگهای را به من داد و از من اعتراف گرفت. او گفت باید بنویسم که من با دخترش رابطه داشتهام و برایش مزاحمت ایجاد میکنم. در آخر هم مجبورم کرد که بنویسم هرگز شکایتی در اینباره مطرح نخواهم کرد. بعد از آن موبایلم را گرفت و شماره دخترش را از گوشیام پاک کرد. پدر نازنین دوباره آنقدر کتکم زد که بیهوش شدم. ٣ ساعت در آنجا زندانی بودم و شکنجه میشدم تا اینکه پدر نازنین مرا سوار خودرو و در نزدیکی خانهمان رهایم کرد. مادرم هم آنجا بود و مرا به بیمارستان رساند، در غیر اینصورت شاید زنده نمیماندم.» با اعلام این شکایت، به دستور آرش سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات در اینباره آغاز شد و دستگیری متهم در دستور کار ماموران قرار گرفت. درنهایت این مرد ٤٠ساله دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی در بازجوییها به ماموران گفت: «قبول دارم این پسر را کتک زدهام. ولی قصدم این بود که کاری کنم تا او دیگر مزاحم دخترم نشود. روز اولی که آنها با هم قرار گذاشتند، هردویشان را در پارک دیدم. برای همین از دخترم خواستم او را سر قرار بکشاند تا بترسانمش. خیلی عصبانی بودم و میخواستم کاری کنم این پسر دیگر به سراغ دخترم نیاید. فقط میخواستم او را بترسانم. قصد دیگری نداشتم.» با اعترافات این مرد متهم در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات در اینباره ادامه دارد.
+25
رأی دهید
-0
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
مرتیکه!احمق،روانی،عقده ای،جانور.
14
56
سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۶
Sedaghat25 - پامبیچ-فلوریدا، ایالات متحده امریکا
مردک عوضی غارنشین عصر حجری.......
2
11
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران
عجب مرد احمقی که گفته بنویس شکایت ندارم !!! آدم میمونه بخنده یا به حال و روز پسره گریه کنه .
0
2
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.