فرهیختگان :پیمان ازدواج زن مطلقه ایرانی با مرد افغان با جنایت شکست و مرد افغان دیروز به اتهام جنایت خانوادگی پای میز محاکمه ایستاد.
این مرد در دادگاه گفت که از قتل همسرش پشیمان نیست. رسیدگی به این پرونده از تیر سال 92 به دنبال کشته شدن زن 34 سالهای بهنام مریم در خانهاش در یکی از خیابانهای تهرانسر در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان میداد این زن در غیاب همسرش خفه شده است. پلیس به پرسوجو از همسایهها پرداخت و دریافت مریم و همسر افغانش به نام نصیر از چند ماه پیش به این خانه نقل مکان کرده بودند.
وقتی همسایهها در بازجوییها گفتند چند ساعت قبل صدای درگیری این زوج را شنیدهاند و با در نیمه باز روبهرو شدهاند ردیابی نصیر در دستور کار پلیس قرار گرفت و این مرد ساعتی بعد در محل کارش بازداشت شد. نصیر 36 ساله به جنایت خانوادگی اعتراف کرد و گفت: «همسرم را کشتم چون مستحق مرگ بود.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم به ریاست امین مقدم زهرا و با حضور دو مستشار تشکیل شد مادر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «دخترم بعد از جدایی از همسر اولش و با وجود مخالفتهای شدید من به عقد موقت نصیر در آمد. دخترم سرپرستی پسر 10 سالهاش را هم به شوهر سابقش سپرد. اما یکسال از زندگی او و نصیر نگذشته بود که مرد افغان او را در خانهشان خفه کرد. در این مدت هیچ خبری از نوهام ندارم و نمیدانم کجا رفته و با چه کسی زندگی میکند، اما من از طرف خودم برای نصیر حکم قصاص میخواهم.»
سپس نصیر پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزئیات زندگیاش، گفت: «سالها پیش برای کار و با مجوز به ایران آمدم و مشغول کار شدم. وضع مالی بدی نداشتم که از طریق صاحبکارم با مژگان که زن تنهایی بود، آشنا شدم. من به او پیشنهاد ازدواج دادم و او را صیغه کردم. من و مژگان در خانه اجارهای زندگی میکردیم. چند ماه از زندگی مشترکمان نگذشته بود که به رفتارهای مژگان مشکوک شدم، اما هر بار از او میپرسیدم جواب سر بالا میداد تا اینکه یک روز زودتر از محل کارم به خانه برگشتم و با در نیمهباز روبهرو شدم. من بهسرعت وارد خانه شدم و یک مرد غریبه را دیدم که به سمت من حمله کرد. او مرا هل داد و از خانه خارج شد.»
او ادامه داد: «شوکه شده بودم که سراغ مژگان رفتم و از او پرسیدم اما او فحاشی کرد. سعی کردم او را آرام کنم، حتی پیشنهاد دادم که اگر میخواهد میتواند صیغهمان را فسخ کند، اما حرفهایی به من زد که عصبانی شدم و به سمتش حمله و او را خفه کردم. بعد خانه را ترک کردم و پیش صاحبکارم برگشتم و همان شب بازداشت شدم. من از قتل مژگان پشیمان نیستم، چون او را لایق مرگ میدانستم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان