چاقی شاید در نهایت یک بیماری مغزی باشد که به صورت یک روند زوال تدریجی در فرایندهای شناختی مختلف مغز بر غذا خوردن فرد نیز تاثیر میگذارند. محققان دانشگاه مککواری در حال حاضر نشان دادهاند که فرایند مهار حافظهی انسان با زیادهروی در عادتهای غذایی ارتباط دارد. اصطلاح مهار حافظه در واقع به توانایی مفیدی برای جلوگیری از یادآوری خاطراتی که دیگر برایمان ضروری یا خوشایند نیستند اطلاق میشود. عملکرد مربوط به یادآوری در مغز به یک منطقهی مغزی به نام هیپوکامپ بستگی دارد.
به طور معمول، خاطرات مربوط به مواد غذایی باید در طول گرسنگی فرد در اولویت اول یادآوری باشند، اما این خاطرات در هنگام سیری فرد به فراموشی سپرده میشوند و به عبارتی، افکار مرتبط با مواد غذایی در هنگامی که غذا خوردن دیگر در اولویت فرد نباشد کنار گذاشته میشوند.
مطالعات قبلی که روی حیوانات صورت گرفته بودند، نشان دادهاند که رژیم غذایی سبک زندگی مغربزمین که معمولا سرشار از چربی و قند و میوه و سبزیجات و فیبر کم هستند باعث اختلال در توانایی مهار حافظه در هیپوکامپ میشوند. در عمل، این بدان معناست که یک رژیم غذایی به سبک غربی، مهار خاطرات شیرین و لذتبخشی را که با دیدن و استشمام بوی مواد غذایی خوشطعم در ذهن فرد میآیند، دشوارتر میکند. این امر ممکن است مقاومت فرد در برابر محرکهای غذایی خوشمزه را حتی اگر فرد کاملا سیر باشد نیز سختتر کند.
محققان مککواری در حال حاضر به شواهدی از وجود این مشکل در انسانها دست یافتهاند. آنها هفتهی اخیر در نشست سالانهی انجمن مطالعات وابسته به رفتارهای غذایی (SSIB) که مهمترین جامعهی تحقیقاتی برای تحقیق در تمام جنبههای رفتاری مرتبط با خوردن و آشامیدن افراد به شمار میرود، گزارش خود را ارایه دادهاند. این مطالعه که از سوی شورای تحقیقات استرالیا پشتیبانی میشد، توسط دانشجوی دکترا توکی آتوکوایفیو (Tuki Attuquayefio) هدایت شده و در آن به بررسی افراد جوان و سالمی پرداختند که برخی از آنها به طور روزمره از یک رژیم غذایی به سبک غربی استفاده میکردند.
شرکتکنندگان در این آزمایش، شماری از آزمونهای یادگیری و حافظه را پشت سر گذاشتند که با هیپوکامپ ارتباط داشتند. آنها همچنین امتیازهایی را برای میزان علاقه و میل خودشان نسبت به خوردن غذاهای سرپایی خوشطعم قبل و بعد از یک وعده ناهار کامل در نظر گرفتند. شرکتکنندگانی که عادت به رژیم غذایی سبک غربی داشتند، در فرایند یادگیری کندتر بوده و در به خاطر آوردن دادهها نسبت به کسانی که یک رژیم غذایی سالم خورده بودند، عملکرد ضعیفتری داشتند. یافتهی مهمتر این بود که این افراد، مقادیر بسیار کمتری از کاهش را در تمایل به خوردن میانوعدههای خوشطعم در زمان سیری نسبت به زمان گرسنگی از خود نشان دادند. توکی آتوکوایفیو در این باره توضیح میدهد:
یافتهی بسیار مهم این است که عملکرد حافظه و رتبهبندی میانوعدههای غذایی با همدیگر ارتباط داشتند. به عبارتی حتی اگر آن افراد با یک وعدهی کامل سیر هم شده بودند، هنوز هم به خوردن تنقلات شیرین و چرب تمایل نشان میدادند. نکتهی جالبتر هم آن بود که این اثر به شدت روی عملکرد آنها در کارهای مرتبط با یادگیری و حافظه تاثیر میگذاشت. این تاثیر نشان می دهد که یک ارتباط بین این دو پدیده از طریق هیپوکامپ وجود دارد.
همانند تحقیقات انجام گرفته روی گونههای حیوانی، افرادی که مقدار بیشتری از چربیها و مواد قندی را مصرف میکنند، ممکن است عملکرد ضعیفتر را در آزمونهای یادگیری و حافظه داشته باشند و دلیلش هم به چگونگی اثرات رژیم غذایی بر هیپوکامپ باز میگردد. محققان دانشگاه مکواری باور دارند که ناتوانی در مهار خاطرات مواد غذایی در یک حالت فیزیولوژیکی در ادامه میتواند تمایل مداوم افراد برای مصرف تنقلات و میانوعدهها را توضیح دهد. برای سایر افراد سالم، لاغر و جوانی که به طور روزمره رژیم غذایی با قند و چربی بالا مصرف میکنند، ممکن است عملکرد هیپوکامپ به خطر افتاده و در ادامه ممکن است کار تنظیم مصرف غذا برای فرد سختتر شده و مسیر چاقی و اضافهوزن را برای اون هموارتر کند.