پرونده پر پیچوخم جدال خونین دایی و خواهرزاده که با حکم قضایی به ایستگاه قسامه رسیده بود با حضور یکباره دو شاهد وارد مرحله تازهای شد.
رسیدگی به این پرونده از پنجم شهریور 93 به دنبال جدال خانوادگی و سنگپرانی در منطقه آبعلی در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان میداد در جریان این نزاع و سنگپرانی چندین نفر زخمی شدند و پسر 27 سالهای به نام مجید جان سپرده است.
وقتی پلیس به محل درگیری رسید مادر قربانی برادر 43 سالهاش به نام محمد را عامل قتل پسرش معرفی کرد. محمد بازداشت شد و به درگیری با خواهرش بر سر ارثیه ناچیز مادری اعتراف کرد.
این مرد پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «مادرم زندگی فقیرانهای داشت. او در زمان حیاتش وصیت کرده بود بعد از مرگش اثاثیه خانهاش را وقف کنیم. بعد از فوت مادرم به خانه او رفتم تا به وصیتش عمل کنم، اما خواهرم مانع شد. او میگفت فرشهای کهنه را خودش به مادرم بخشیده و حالا فرشها متعلق به اوست. درگیری ما از آنجا شروع شد و شب خواهرم و شوهرش و پسرهایش مقابل خانهمان آمدند و شیشههای خانه را شکستند. من با شنیدن سروصدا بیرون رفتم و دیدم عده زیادی مقابل در خانهمان به تماشا ایستادهاند. خواهرزادهام مجید با برادرم گلاویز شده بودند و تعداد زیادی به سمت یکدیگر سنگ پرتاب میکردند. من هم به طرفین دعوا سنگ پرتاب کردم، اما سنگی که من پرتاب کردم با سرخواهرزادهام برخورد نکرد و نمیدانم او چطور در این دعوا کشته شد.»
پرونده در ایستگاه قسامه
وقتی گفتههای شاهدانی که در دادگاه حضور داشتند تحقیقات را به نتیجه مطلوب نرساند، هیات قضایی پرونده را لوث تشخیص داد و حکم به برگزاری مراسم قسامه داد.
قرار بود 50 نفر از بستگان نسبی اولیای دم دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست امین مقدم زهرا و با حضور دو مستشار حاضر شوند و سوگند بخورند که محمد قاتل خواهرزادهاش است تا محمد به قصاص محکوم شود.
قبل از برگزاری این مراسم اما پدر و مادر قربانی اعلام کردند با گذشت نزدیک به دو سال از این ماجرا دو شاهد را به صورت اتفاقی یافتهاند که میتوانند حقیقت را به هیات قضایی بگویند.
ادعای عجیب شاهدان در دادگاه
به این ترتیب مراسم قسامه برگزار نشد و دو شاهد جوان یک به یک به جایگاه ویژه فراخوانده شدند.
یکی از آنها گفت: «همراه دوستانمان برای تفریح به منطقه آبعلی رفته بودیم. دوستانمان کنار رودخانه نشستند و من و احمد برای خرید سوار ماشین شدیم. در بین راه متوجه درگیری گروهی شدیم. چندین نفر به سمت یکدیگر سنگ پرتاب میکردند. ما به تماشای دعوا نشستیم و من دیدم که متهم با سنگی بزرگ به کمر مقتول کوبید. او وقتی بیحال روی زمین افتاد متهم دومین ضربه را به سرش زد که پسر جوان غرق خون شد. همان موقع مادرش سر او را در آغوش گرفت، اما او در همان لحظه جان سپرد.»
این شاهد درباره اینکه نزدیک دو سال بعد از این ماجرا دوباره به این محل برگشته تا درباره این پرونده شهادت بدهد ادعای عجیبی را مطرح کرد؛ او گفت: «در تعطیلات عید فطر امسال همراه دوستانمان به شمال سفر میکردیم که در بین راه بار دیگر به این منطقه آمدیم. من و دوستم برای خرید به یک سوپرمارکت رفته بودیم که با یک اعلامیه روی شیشه مغازه روبهرو شدیم. وقتی از فروشنده ماجرا را پرسیدیم فهمیدیم صاحب عکس اعلامیه که فوتشده همان پسری است که ما دو سال قبل شاهد کشته شدن او بودیم.»
دومین شاهد نیز حرفهای دوستش را تایید کرد.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان