بحرالمیت (یا دریای مرده) زیر آفتاب سوزان خاورمیانه هر روز کوچکتر میشود. دریاچه شوری که در کمارتفاعترین نقطه کره زمین واقع است، پیش چشم مردمانی که پیرامونش زندگی میکنند خشک میشود اما آب رساندن به دریاچه و حفظ سطح آب فعلی به این سادگیها نیست.
اگر یک نکته در مورد بحرالمیت باشد که همه بدانند، این است که کسی در آن غرق نمیشود. آب آن هشت-نه برابر شورتر از آب اقیانوسهاست. آنقدر غلیظ و پراملاح است که گویی آب نیست، مخلوط شن و روغن زیتون است.
هر گردشگری که اینجا میآید، حتما عکسی از خودش که بدون کمترین تلاشی روی آب خوابیده یا نشسته میگیرد – گاه در حال روزنامه خواندن. اما بحرالمیت فقط جاذبه گردشگری نیست، اکوسیستم بینظیری است که وضعیت محیطزیست را در این گوشه دنیا – جایی که همیشه آب کم است – نشان میدهد.
ممکن است خوانده یا شنیده باشید که بحرالمیت دارد میمیرد. "مرگ دریای مرده" اگرچه تیتر گیرایی است، اما درست نیست. هرچه آب پایین میرود، غلظت و شوری دریاچه بیشتر میشود و نهایتا به جایی میرسد که میزان تبخیر متوقف میشود. بنابراین بحرالمیت احتمالا به مراتب کوچکتر از این که هست میشود، اما بهکل محو نمیشود.
نمک و دیگر املاح معدنی بحرالمیت آنقدر زیاد است که آدم روی آب میماندبا این همه، سرعت پایین رفتن سطح آب نگران کننده است، هر سال حدود یک متر.
در دوران جنگ جهانی اول، چند مهندس بریتانیایی حرف اول اسمشان را روی یک تخته سنگ که لب آب بود حک کردند که مشخص شود آب تا کجاست. درست صد سال از آن موقع گذشته و آن تخته سنگ بسیار بالاتر از سطح آب است. اکنون برای رسیدن به کنار آب، باید از این تختهسنگ و تختهسنگهای دیگر پایین بروید، از جاده رد شوید، از وسط گیاههای بلند و زمینی گلآلود بگذرید، تا به آب برسید. رویهم حدود ۲ کیلومتر راه است.
عقبنشینی مداوم آب طی سالها، برای ساکنان منطقه گران تمام شده. از جمله در مجموعه گردشگری 'عین جدی' که چند کیلومتر آنطرفتر است.
اواخر دهه ۸۰ میلادی که هتل و رستوران و فروشگاه و غیره را میساختند، موج بحرالمیت به دیوار مجموعه میکوبید. آب به مرور آنقدر عقب رفت که ناچار شدند واگنی بخرند و به تراکتور ببندند تا مسافران را به لب آب ببرند. (حدود دو کیلومتر).
سرعت تغییرات "نیر ونگر" مسئول تجاری مجموعه عین جدی را نگران کرده: "ما درباره ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ سال پیش حرف نمیزنیم. وقتی ۱۸ ساله بودم هنوز دریا همینجا بود. چند سال پیش که میخواستیم خانه بسازیم، همسرم گفت رو به دریا بسازیم. گفتم بهتر است رو به کوه بسازیم چون کوه اقلا یک جا ایستاده ولی دریا مدام حرکت میکند."
گردشگران زیادی برای استفاده از خواص درمانی منحصربهفرد آب دریاچه به اینجا سفر میکننداز نگاه زمینشناسان بحرالمیت چیزی نیست جز دریاچهای که رود اردن به آن ختم میشود. رود از یک سو وارد میشود اما از سوی دیگر بیرون نمیرود. همینجا میماند و بخار میشود.
در حقیقت آنچه میشود گفت دارد میمیرد، نه بحرالمیت که رود اردن است. بعضی جاهای کرانه باختری رود – که در اشغال اسرائیل است – آب آنقدر کم شده که در فصل خشک میشود مثل جوی آب از رویش پرید.
رود اردن از آبراههای مهم دنیای باستان بود. حتی در دوران مدرن هم رودی بزرگ بود که گاه در فصل بارندگی طغیان میکرد. در سال ۱۸۴۷، دولت آمریکا گروهی مامور بررسی رود اردن کرد. سرپرست گروه افسری بود به نام ویلیام لینچ. از قضا او نخستین کسی بود که حساب کرد و متوجه شد بحرالمیت پایینتر از سطح آبهای آزاد کره زمین است. در خاطرات او از سفر میخوانیم که جاهایی پهنای رود حدود ۳۰ متر بوده.
حتی هشتاد سال پس از سفر لینچ، رود اردن هنوز آنقدر آب داشت که یک مهندس روس یهودی به نام پینچاس روتنبرگ کنار آن یک نیروگاه کوچک آبی بسازد. ساختمان نیروگاه هنوز برجاست، اما وسط صحرایی بیآبوعلف، نه کنار رود.
بدیهی است که جغرافیای منطقه طی این سالها تغییر نکرده. بخش شمالی رود به دریاچه جلیل (یا دریاچه طبریه) میریزد و بخش جنوبی از آن سرازیر شده به بحرالمیت میریزد. آنچه تغییر اساسی کرده آبی است که به این سیستم وارد و از آن خارج میشود. در حقیقت مسئله اصلی در دهههای گذشته سیاست آب کشورهای منطقه بوده.
اسرائیل در بخش جنوبی دریاچه جلیل سد ساخته و عملا مقدار آبی را که وارد اردن میشود، کنترل میکند. دریاچه جلیل – بهعنوان یک منبع آب – برای اسرائیلیها اهمیت استراتژیک دارد، هرچند که این کشور در سالهای اخیر آب شیرینی را که از نمکزدایی آب مدیترانه تولید میکند آرامآرام افزایش داده است.
دولت اسرائیل از دهه پنجاه میلادی – یعنی یک دهه پیش از ساخت سد – از منابع آب دره رود اردن برداشت میکرده که برای کشاورزان اردنی و فلسطینی (در کرانه باختری) مشکلساز بوده چون برای کشاورزی و سیر کردن شکمشان به این آب نیاز دارند.
دولت اسرائیل هم البته مشکلی مشابه دارد – هرچند دستکم پول و فنآوری لازم برای تأمین آب مردمش را دارد. مشکل اسرائیل این است که مهمترین منبع تامین آب رود اردن، یعنی رود یرموک از سوریه میگذرد. از حدود سی سال پیش به این سو، سوریها بیش از چهل سد برای مهار آب یرموک ساختهاند – آبی که پیش از آن به رود اردن میریخت.
برای رسیدن به کنار بحرالمیت باید سوار قطار شدبعضی اردنیها معتقدند سوریه بعضی از این سدها را برای تنبیه اسرائیل و اردن (به خاطر پیمان صلح ۱۹۹۴) ساخته. اما بعضی دیگر میپذیرند که سوریه هم مشکل آب داشته و این سدها را ساخته که ساکنانش بیآب نمانند. دلیل ساختن سدها هرچه باشد، واقعیت آن است که آبی که به رود اردن میریزد کم شده – بگذریم که اردن هم بنا به نیاز خودش سد ساخته.
در سالهای اخیر اسرائیل اجازه داده آب بیشتری از دریاچه جلیل به رود اردن بریزد. در حقیقت قطره را بزرگتر کرده اما همین هم بهتر از هیچ است.
مسئله اصلی این است که جمعیت خاورمیانه و به تبع آن آب مصرفی رو به افزایش است. در منطقهای که توافق سیاسی چندجانبه و فراگیر عملا غیرممکن است، معلوم نیست چطور میشود تدبیری اندیشید که مدیریت آب منصفانهتر، عاقلانهتر و دور از رقابت خصمانه باشد.
یک موضوع دیگر هم در پایین رفتن آب بحرالمیت نقش داشته: هم اسرائیل هم اردن حوضچههای عظیم تبخیر دارند که در آن فسفاتهای گرانقیمت را از آب دریاچه استخراج میکنند و بهعنوان کود میفروشند. با این حال مهمترین علت بحران بحرالمیت همان کم شدن حیرتانگیز آب رود اردن است.
در کرانه بحرالمیت در اردن، سراغ خانوادههایی رفتم که از کشاورزی روزگار میگذرانند. محصولشان گوجهفرنگی و موز و هندوانه است و آب مورد نیازشان را از منابع زیرزمینی تأمین میکنند – آبی که از کوههای اطراف سرازیر میشود و زیر زمین میرود.
یکی از کشاورزها سلیم الهویمل نام دارد. او هم مثل نیر که در عین جدی ملاقات کرده بودم، به این سرزمین احساس تعلق میکند: "ما همیشه اینجا میمانیم حتی اگر بحرالمیت بالا بیاید یا زمین زیر پایمان دهن باز کند، همینجا میمانیم."
حرفش به ظاهر اغراقآمیز است اما اینجا واقعا زمین دهن باز میکند – چه در سواحل اسرائیل چه در سواحل اردن.
بقایای نیروگاه آبی که پینچاس روتنبرگ کنار رود اردن ساخته بودگودالهای فرو نشست زمین وقتی بوجود میآیند که رسوب نمکی در زیر مین فرو میریزد، یا آب شیرینی که رسوب نمک را در زیر زمین میشوید و لایههای بالایی آن نشست میکنند. این گودالها گاه عظیمند – به قطر ۱۰۰ متر و عمق ۵۰ متر. گویی زمینلرزهای شدید طی دههها منطقه را تکان میداده.
کشاورزان اردنی ویرانهای را نشانم دادند که پیشتر تولیدی نمک بوده و با نشست زمین، از بین رفته.
رویهم بیش از ۵۵۰۰ گودال پیرامون بحرالمیت ایجاد شده. چهل سال پیش یکی هم نبود. اطراف را که نگاه میکنید، انگار تغییرات زمینشناسی جلوی چشمتان رخ میدهد. جاهایی که دریا عقب نشسته، قشر نمک زیر پا قرچقرچ میکند، انگار روی شیشهخرده راه میروید.
طبیعی است که اگر زمینشناس باشید، اینجا جای جذابی است. دکتر گیدی بائر از مؤسسه ارزیابیهای زمینشناختی اسرائیل میگوید زمینشناسها در پیشبینی اینکه زمین کجا ممکن است نشست کند بهتر شدهاند – اما مشکل حادتر شده است:
"روند افزایش تعداد گودالها خطی نیست، با شتاب رو به افزایش است. هر سال از سال قبل بیشتر میشود. دهه نود هر سال چند ده گودال ایجاد میشد. امسال ۷۰۰ تا."
تشخیص مشکل بحرالمیت سخت نیست، هرچه باشد صد سال است – از زمانی که مهندسان بریتانیایی روی آن تخته سنگ علامت گذاشتند – دارد کوچک میشود. اما یافتن راهحل برای حفظ میزان آب سخت است، چه در عرصه علم چه در عرصه سیاست. از این گذشته برخی زمینشناسان معتقدند سطح آب بحرالمیت طی قرنها نوسان داشته، هم بیشتر از امروز بوده هم کمتر از امروز.
دکتر ایتای گاوریلی از مؤسسه ارزیابیهای زمینشناختی اسرائیل میگوید: "اول باید بپرسید چه را میخواهیم حفظ کنیم؟ آیا میخواهیم سطح آب پایین نرود؟ یا میخواهیم ترکیب شیمیایی بینظیر دریاچه تغییر نکند؟ و با چه هدفی – گردشگری؟ مثلا اگر بخواهیم جریان رود اردن را بیشتر کنیم، باید اسرائیل آب بیشتری نمکزدایی کند، که پول میخواهد و تأثیرات محیطزیستی هم دارد."
نکته دیگر این است که حتی اگر رود اردن به همان سطح قبلی برگردد، نمیشود انتظار داشت کشاورزان فلسطینی و اردنی در دو سوی رود بنشینند و در راه علم دست به آب نزنند.
از سوی دیگر، نمیشود دست روی دست گذاشت و هیچ نکرد. سالم عبدالرحمان، از فعالان محیط زیست اردن، میگوید: "موضوع این نیست که باید بحرالمیت را نجات دهیم چون قشنگ است. موضوع این است که وضعیت بحرالمیت نشانه بحران مدیریت منابع آب است. اگر بحرالمیت از این وضع در بیاید، میشود گفت محیطزیست (در این منطقه) دیگر بیمار نیست."
ساختمانهای بسیاری پیرامون بحرالمیت در گودالهایی که بعلت نشست زمین، ناگهان دهن باز میکنند فرو ریختهانداگر برگرداندن آب به رود اردن را کنار بگذاریم، محتملترین گزینه برای احیای بحرالمیت آبرسانی از دریای سرخ است – با لولههایی عظیم در دل بیابان.
چنین طرحهایی البته تازه نیستند. یک موقع مهندسان بریتانیایی میخواستند کانالی بکشند که مدیترانه را از راه بحرالمیت به دریای سرخ وصل کند. میخواستند آبراهی ایجاد کنند که کارایی کانال سوئز را داشته باشد اما اختیارش دست بریتانیاییها باشد. طرح به جایی نرسید، چون بحرالمیت صدها متر پایینتر از سطح دریاست.
حتی با استانداردهای مهندسی امروز هم آبرسانی از دریای سرخ به بحرالمیت مشکلات فنی بسیاری دارد. آب دریای سرخ پیش از ریختن به بحرالمیت باید نمکزدایی شود که ترکیب شیمایی یگانه آن را به هم نریزد. بعد باید تا ارتفاعی قابلملاحظه پمپ شود و با لولههای عظیم از صحرا بگذرد و به مقصد برسد.
آب شیرینی که تولید میشود جز اردن و اسرائیل به کار فلسطینیها هم میآید. از همین رو بانک جهانی از این طرح پشتیبانی میکند و بعید نیست آمریکا هم دستکم برای راه افتادن پروژه کمک مالی کند. اما مشکلات مالی و سیاسی بیش از اینهاست که این طرح به این زودیها اجرا شود – اگر اصلا بشود.
افزایش شمار گودالهای ناشی از نشست زمین موجب شده امنیت کشاورزی منطقه به خطر بیفتدو البته از یاد نباید برد که همکاری کشورها و توافقهای چندجانبه در این گوشه دنیا نادر است. بعید نیست طرفهای ذینفع هیچوقت به نتیجه نرسند. در آن صورت روند فعلی ادامه مییابد و بحرالمیت سالبهسال کوچکتر میشود؛ اما هرگز از بین نمیرود.
علم میگوید بحرالمیت یک جا با محیط اطراف به تعادل میرسد و دیگر کوچک نمیشود. به زبان ساده، میزان آبی که در ترکیب معجونگونه دریاچه است با میزان بخار آب موجود در هوای بالای دریاچه به تعادل میرسد. از این گذشته، بحرالمیت خاصیت هایگروسکوپی یا نمگیری دارد یعنی میتواند مولکولهای آب پیرامونش را جذب کند.
بنابراین شاید بشود گفت این گزارش بیش از آنکه داستان مرگ دریای مرده باشد، روایت امیدبخشی است از طبیعتی مقاوم که حتی وقتی بشر به فکرش نیست، راهی برای حفظ خودش پیدا میکند.