به جز افغانستان (که البته میتوان شرایطش را به برخی از دیگر کشورهای حوزه آسیای میانه و قفقاز نیز گسترش داد)، پاکستان و اعراب کشورهای حاشیه حلیج فارس نیز بازار خوبی برای گردشگری ایران هستند. بر اساس نظرسنجی سال گذشته موسسه پیو (PEW)، در خاورمیانه بیش از همه پاکستانیها هستند که به ایران علاقه دارند. سرود ملی این کشور همچنان به زبان فارسی است و نسل سالخورده این کشور هنوز با زبان فارسی (که تا دهه هفتاد میلادی در مدارس این کشور آموزش داده می شد) آشنا هستند. مقاصد زیارتی ایران اصلیترین جاذبه برای شیعیان پاکستان (که البته بخش قابل توجهی از آنها، هزارههای افغانستانی مهاجر به این کشورند)، جاذبههای ادبی (همچون آرامگاه شاعران) و فرهنگی/تاریخی نیز مورد توجه و علاقه ایشان است. در فضای مجازی میتوان به بحثهایی در وبسایتهای تخصصی سفر دست یافت که نگرانی پاکستانیهای علاقمند از سفر به ایران (به خاطر نگاه منفی ایرانیان) را نشان میدهد.
گردشگران عرب این کشورها هم به طبیعت سرسبز شمال ایران بسیار علاقمندند، هم مایل به استفاده از پیستهای اسکی ایران و هم مشتریان پر و پا قرص درمانگاههای تخصصی ایران هستند. ارزان بودن خدمات در ایران نیز برای این افراد مزید علت است. بر اساس گزارش سال ۲۰۱۳ وبسایت «توربو نیوز»، تمایل گردشگران عرب به بازدید از ایران افزایش یافته است. در کنار شیعیان عراق، شهروندان امارات، بحرین، کویت و عربستان، تا پیش از تنشهای ایران با عربستان (که موضعگیری دیگر کشورهای عربی را نیز در پی داشت) بازار گردشگری ایران را در اختیار داشتند. در این میان دو شهر شیراز و اصفهان، اصلیترین مقاصد مورد علاقه گردشگران عرباند؛ به گونهای که در برخی دورهها ظرفیت هتلهای این دو شهر توسط گردشگران عرب بهطور کامل پر میشود.
اما ایرانیان در بسیاری موارد نسبت به حضور گردشگران عرب، افغانستانی و پاکستانی در کشور حساسیت دارند. هیچ کشوری نتوانسته چرخ صنعت گردشگری را اینگونه بچرخاند. برای مقایسه کافی است بدانیم بر اساس نظرسنجی سال گذشته موسسه پیو (PEW) ترکیه پس از اسرائیل و عربستان، سومین کشوری بود که مردمانش از ایران خوششان نمیآمد. اما وابستگی اقنصاد این کشور به گردشگری باعث شده برخوردهایشان با گردشگران ایرانی بسیار محترمانه باشد؛ به گونهای که بیشتر گردشگران ایرانی از رفتار میزبانان ترک احساس رضایت کامل میکنند. همچنین بسیاری از کشورها هستند که تنها برخی مقاصد را در دسترس گردشگران خارجی قرار میدهند. ایران نیز میتواند همین سیاست را برای گردشگران خارجی در نظر گرفته و برای نمونه تنها بخشهایی از ساحل دریای مازندران را برای گردشگران بینالمللی تعیین کرده و سایر نقاط، صرفاً برای استفاده گردشگران داخلی باشد. در کنار این سیاست، میتوان ویزای گردشگری را تنها برای گروههای خاصی از افراد (از نظر توان اقتصادی و...) صادر کرد.
این نوشته را با خاطرهای به پایان میرسانم. چند سال پیش که مدیر گروه گردشگری یک موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی در ایران بودم، پیشنهاد دادم به جای زبان فرانسه بهعنوان زبان دوم (که در کنار زبان انگلیسی، برای دانشجویان این رشته الزامی است)، عربی آموزش داده شود؛ چرا که گردشگران عرب بیشتری نسبت به فرانسویها وارد ایران میشوند و پتانسیل گردشگران عرب نیز برای ایران بیشتر است. این پیشنهاد با اعتراض گسترده بیشتر دانشجویان و استادان روبرو شد. این در حالی است که بیشتر کشورهای گردشگرپذیر دنیا در حال تبلیغات و بازاریابی برای گردشگران عرب هستند. پاپلی یزدی و سقایی در مقدمه کتاب «گردشگری: ماهیت و مفاهیم» به درستی اشاره میکنند کشوری که گردشگر بخواهد، باید از شعارهای مرگ بر این و آن خودداری کند. این سخن را میتوان بسط داد؛ بدین صورت که کشوری که گردشگر میخواهد، نفرت بر اساس تعصب از این قوم و آن زبان را هم باید کنار بگذارد.
کشوری که گردشگر بخواهد، باید از شعارهای مرگ بر این و آن خودداری کند. این سخن را میتوان بسط داد؛ بدین صورت که کشوری که گردشگر میخواهد، نفرت بر اساس تعصب از این قوم و آن زبان را هم باید کنار بگذارد.