تحقیقات اخیر در اقصی نقاط دنیا ثابت کرده است که درصد بسیار کمی از قربانیان کودک آزاری جنسی، واقعه دهشت انگیز زندگی خود را با کسی در میان میگذارند. این بحث تا آن جا پیشرفته که اخیرا سازمانهای بینالمللی حفظ حقوق کودکان، آمار موجود را مثل نوک کوه یخی مهیب میدانند که بخش اعظم آن از دیدهها پنهان است. ولی چرا این قربانیان سکوت میکنند؟
دلایل مربوط به کودکان
برای کودکان تجربه جنسی در سنین پایین بسیار مبهم است. کودکان اطلاعی از کیفیت عمل جنسی ندارند و اگر هم دارند بسیار نامشخص و مبهم است. برای آنها این دنیا ناشناخته است. در عین حال بدلیل واکنشهای بدنی در حین عمل جنسی، آنها احساسات بسیار عجیب و سردرگمی پیدا میکنند.
هر چند که آنها به زودی ماهیت نادرست عمل را درک میکنند ولی مدتها طول میکشد که آن را گزارش کنند. این موضوع وقتی پیچیدهتر و بغرنجتر میگردد که کودک آزاران از روشهای متفاوت تطمیع و تهدید استفاده میکنند.
به همین دلیل مهم، در موارد بسیاری کودکان به دلیل ترس، از هر گونه صحبت یا گزارش سرباز میزنند. کودکان در بسیاری موارد بر این باورند که عدم گزارش بخشی از راه حل مسئله است. از آنجایی که آنها خود را غرق در گناه میدانند، حاضر نیستند با گزارش آن باعث مشکلات بیشتری برای خود و خانوادهشان شوند.
دلیل دیگری که کودکان از گزارش سر باز میزنند این است که نمیدانند چگونه و به چه کسی گزارش کنند. این امر مخصوصا در آزارهای داخل خانواده که تقریبا نیمی از آزارها را شامل میشود، اهمیت صد چندان پیدا میکند.
دلایل مربوط به بزرگسالان و والدین
عموما اطلاع رسانی در مورد آزار جنسی بسیار محدود و همیشه در هالهای از ابهام بوده است. تابوی مسائل جنسی در خانوادها باعث شده والدین بیشتر ترجیح بدهند که از این بحثها اجتناب کنند و کمتر در مورد تبعات آن بحث و بررسی کنند.
بحث امنیت جنسی عموما در چارچوب قوانین اجتماعی دنبال میشود ولی متاسفانه این امر در جامعه ما هنوز دارای محدودیت های فراوان فرهنگی، مذهبی و سیاسی است. در نتیجه به دلیل عدم بحث کافی در جامعه، نه تنها مردم از شدت و ماهیت بسیار خطرناک این مشکل به اندازه کافی اطلاع ندارند بلکه اعتقادات غیر سازندهای هم پیدا میکنند؛ مثلا کودک قربانی یا خانواده او را هم گناهکار میدانند.
بیاطلاعی والدین و دیگر افراد دست اندر کار باعث میشود به کرات فرصتهای طلایی برای گوش فرا دادن به کودکان قربانی از دست برود.
اگر فرد متجاوز در موقعیت اجتماعی بالایی باشد متاسفانه بعضی از خانوادهها بدلیل نبود مراکز حمایتی و ترس از "بدتر شدن ماجرا" از گزارش واقعه منصرف میشوند.
بعضی از خانوادهها هم بر پایه اعتقاد نادرست که گزارش ماجرا، مشکل را پیچیدهتر میکند خود شروع به درمان آن میکنند. این درمانها عموما نادرست و نارسا بوده و باعث وخیمتر شدن وضعیت قربانی میشود.
اگر شخص متجاوز در میان اقوام و فامیل باشد، بعضی خانوادهها بدلیل اینکه طرح موضوع باعث مشکلات عدیده در دیگر خانواده ها میشود از گزارش موضوع صرفنظر میکنند.
دلایل مربوط به قانونگزاران و مدیران جامعه
کودکان آزار دیده دچار حس شدید نا امنی و گناه میشوند. تامین امنیت این کودکان بسیار مهم است چرا که اگر کودکی احساس امنیت نکند زبانی برای شکایت نخواهد داشت.
به همین دلیل، پیگیری آزار جنسی کودکان نیازمند قوانین حمایتی قوی است. نبود یا کمبود حمایتهای قانونی و اجتماعی از کودکان ،حس ناامنی کودکان را بیش از پیش بالا میبرد.
آزاردهندگان جنسی کودکان در بیشتر کشورهای دنیا به عنوان متهم تحت پیگرد جدی قانونی قرار میگیرند. برای این جرم در بیشتر کشورها مجازاتهای سختی در نظر گرفته میشود تا موارد و دفعات جرم را محدود کنند.
به همین دلیل نقش قانون مشخص و موثر در حمایت کودکان و محدودیت کودکآزاران بسیار حیاتی و لازم است.
عدم وجود قانون حمایتی مدلل باعث تعدی روز افزون کودکآزاران به حریم بسیار شکننده کودکان مظلوم میگردد. مدیران جامعه با حمایت و برنامهریزی نیروهای مردمی و دولتی میتوانند مامن و امیدی برای این کودکان و خانوادههایشان فراهم آورند و عامل مهمی در کنترل تعدیهای احتمالی باشند.
همه ما در مقابل این کودکان مسئولیت داریم و تا زمانی که امنیت لازم را فراهم نکنیم تا آنها درباره دردهایشان لب به سخن بگشایند، این کودکان و قربانیان همچنان خاموش خواهند ماند.