۹ اعتیاد که ۹۰ درصد ما با آن درگیر هستیم

او: من معتادم.
من: تو که گفتی ۱۵ سال پاک بوده‌ای؟
او: درسته ۱۵ سال پاک بودم.
من: به چی اعتیاد داری؟
او: من معتاد به انجام کارهایی هستم که خودم بهتر از هرکس دیگری می‌دانم نباید آن‌ها را انجام بدهم. می‌دانید من عادت کرده‌ام کارهایم را از ساده‌ترین راه ممکن انجام بدهم حتی اگر غلط باشد! من به منفی‌بافی، ترس و خشم اجازه می‌دهم که به‌راحتی مرا تحت تأثیر قرار بدهند. اما این فقط ظاهر ماجراست بدتر از همه این‌ها این است که من ۱۰ نفر مانند خودم سراغ دارم که می‌دانند چنین اعتیاد هایی دارند اما حاضر نیستند بپذیرند.
 
مکالمه‌ای که خواندید، بخشی از مکالمه من و یکی از دوستانم بود و بسیار به واقعیت نزدیک است. درواقع هرکدام از ما به‌نوعی معتاد هستیم، اکثر ما به مواردی که به آن اشاره خواهد شد اعتیاد داریم.
 
همه ما به افکارمان وابسته هستیم و اگر نتوانیم افکارمان را تغییر دهیم خودمان را هم نمی‌توانیم تغییر دهیم.
 
۱- راحت‌طلبیهیچ موفقیتی بدون کار و تلاش به دست نمی‌آید، و صبر تنها راه تحمل سختی‌هاست. وقتی منتظر می‌مانیم که همه‌چیز خودبه‌خود روبه‌راه شود درواقع تخم ناامیدی را در وجودمان می‌کاریم و این ناامیدی اسباب تسلیم شدن هر چه سریع‌ترمان را فراهم می‌آورد. می‌دانید ایراد تسلیم شدن در چیست؟ در ندانستن!!
 
تسلیم شدن فرصت اینکه ببینید چه در چنته دارید را از شما می‌گیرد! شجاع باشید.
 
روی کارهایی دست بگذارید که هیچ‌کس حتی به آن‌ها فکر نمی‌کند. کارهایی که از آن می‌ترسید. کارهایی که توان شما را به چالش می‌کشد چراکه این دست از فعالیت‌هاست که معرف شماست. این کارها است که فرق بین زندگی کردن و وجود داشتن را نشان می‌دهد. این کارهاست که فاصله بین راه‌بلدی و راه رفتن را نشان می‌دهند و سرانجام این فعالیت‌هاست که فرق بین یک زندگی معمولی و زندگی سرشار از موفقیت و شادی را می‌نمایاند.
 
بله! شجاع باشید.
به یاد داشته باشید که شجاعت همیشه پرسروصدا نیست، بلکه گاهی شجاعت زمزمه آرامی است که می‌گوید: “فردا دوباره تلاش خواهم کرد”.
۲- محدود کردن ذهنما محصول گذشته‌مان هستیم نه زندانی آن. وقتی دست از یادگیری برمی‌دارید درواقع قید پیدا کردن معنای زندگی را زده‌اید. وقتی همواره در حاشیه امنی که برای خود ساخته‌اید ساکنید انتظار موفقیت نداشته باشید. موفقیت حاصل ماجراجویی و تجربه تازه‌هاست توانگری واقعی این است.
 
درعین‌حال که به ارزش‌های اصلی خود پای بندید باید قلب و ذهنتان را به روی تجربه‌ها، احساسات و ایده‌های جدید بگشایید. وقتی مسئله‌ای را از زوایای مختلف بررسی می‌کنید نگاه جامع‌تر و روشن‌تری نسبت به آن می‌یابید. نگاه خود به زندگی را به چالش بکشید و جادوی زندگی را درک کنید.
 
نکته مهم: مادامی‌که نفس می‌کشید، درگیر یک آغاز جدید هستید. مثل دست‌وپابسته‌ها رفتار نکنید. همین لحظه یک شروع جدید است.

۳- مقایسه خود با دیگران و رقابت با آن‌هااگر دست از مقایسه کردن خودتان با دیگران بردارید، می‌توانید به هر چیزی که برایتان مهم است دست بیابید. یادتان باشد اصلاً مجبور نیستید کاری را بکنید که همه انجام می‌دهند.
 
اعتیاد به مقایسه کردن خودتان با دیگران چیزی جز سرخوردگی به همراه ندارد در عوض با مقایسه کردن خودتان با خودتان پیشرفت بهتری نصیبتان خواهد شد. شما با هیچ‌کس جز خودتان در رقابت نیستید. سعی کنید آخرین کاری را که قبلا خودتان انجام داده‌اید، شکست دهید. در نظر داشته باشید به‌جای رقابت با دیگران می‌توانید با همکاری آن‌ها روی اهداف مشترکی کارکنید و باهم به هدفی دست‌یابید که هیچ‌کدام به‌تنهایی قادر به رسیدن به آن نیستید.
رشد و یادگیری با همکاری راحت‌تر از رقابت اتفاق می‌افتد.
۴- چشم به راه تأیید دیگرانشما برای خوب بودن به تأیید و اجازه هیچ‌کس نیاز ندارید. این جمله را با خود تکرار کنید و به آن فکر کنید. در ۹۹ درصد مواقع قضاوت و ترک کردن و نپذیرفتنی که از طرف دیگران با آن مواجه می‌شوید متوجه خود شما نیست، بلکه این نوع رفتار حاصل ناامنی‌ها، محدودیت‌ها نیازهای آن‌هاست و مطلقاً نیازی نیست آن‌ها را جدی بگیرید.
ارزش شما به تعریف و نگاه دیگران وابسته نیست، بلکه موضوعی ذاتی است. شما زنده‌اید و به همین دلیل با ارزشید. شما مجازید که فکر کنید و احساس کنید. شما حق‌دارید که برای تأمین نیازهایتان تلاش کنید و چیزی را به خودتان اختصاص دهید. اما به این حقیقت توجه کنید که آنچه هستید با ارزش است.
شما مجازید هرکسی که شمارا مجبور می‌کند احساس دیگری نسبت به خودتان داشته باشید از زندگی‌تان حذف کنید.
۵- با همه‌چیز احساسی و شخصی برخورد کردنکسی باعث شده بیشتر در ترافیک معطل شوید. کسی برای شما نامه نمی‌نویسد. همکارانتان برای ناهار منتظرتان نماندند. دلیل برای ناراحتی زیاد است، اما چه چیزی شمارا ناراحت می‌کند؟ شما همه‌چیز را به خودتان می‌گیرید درحالی‌که ممکن است نیتی پشت این رفتار نباشد. این کار را با خودتان نکنید. طوری رفتار نکنید که انگار همه می‌خواهند به شما آسیب برسانند. رفتار دیگران به خودشان مربوط است، خودتان را درگیر نکنید.
 
به این فکر کنید که زندگی بدون توجه به شایعات و ناراحتی‌ها و رفتارهای مخرب چقدر بهتر خواهد بود. همین امروز این افکار را کنار بگذارید.
۶- با دیگران مهربان‌تر از خودتان هستیدزندگی خیلی زیباتر است وقتی‌که بهترین دوستتان خودتان باشید. به خودتان سخت نگیرید و خودتان را فراموش نکنید. خیالتان راحت باشد هستند کسانی که هم فراموشتان کنند و هم به شما سخت بگیرند لازم نیست شما خودتان را به‌زحمت بی اندازید.
 
توجه به خودتان اصلاً خودخواهانه نیست. اگر نتوانید مراقب خودتان باشید توانایی مراقبت از هیچ‌کس دیگری را نیز نخواهید داشت.
 
چراکه ما نمی‌توانیم چیزی که خودمان نداریم را به دیگران بخشیم. با خودتان مهربان باشید تا بتوانید با دیگران مهربان باشید.

۷- فکر می‌کنید به اندازه کافی ندارید که ببخشیددرست است شما همه‌چیز ندارید، ولی به‌اندازه کافی دارید. از تقسیم آنچه دارید نترسید. بخشندگی شمارا از اینکه برده دارائی‌هایتان باشید حفظ می‌کند. به‌بیان‌دیگر بخشندگی تنها کمک به دیگران نیست بلکه، آزادی را برای شما به ارمغان می‌آورد. اگر نتوانید چیزی را بی‌دریغ به کسی بدهید هیچ‌گاه طعم توانگری واقعی را نخواهید چشید. برای قلب و ذهن هیچ تمرینی بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست.
۸- اعتیاد به فکر زیادگاهی ذهنتان بدون دلیل خاصی درگیر مسائلی می‌شود که حتی امکان اتفاق افتادن آن‌هم وجود ندارد. از گلودرد بمیرید! گواهی‌نامه گمشده‌تان به دست کسی بیافتد و هویت شمارا جعل کند.
 
منفی‌بافی، منفی‌بافی می‌آورد. این افکار مانند جریان شدید آب شمارا از ساحل دور می‌کنند و اگر مراقب نباشید شمارا غرق می‌کنند. خودتان را به مسائل پیچیده مشغول نکنید. جواب‌ها به ذهن‌های آرام راحت‌تر خطور می‌کند. رفتارهایی توأم با آرامش شمارا به بهترین نتیجه می‌رساند. وقتی با ترس و استرس با مسائل روبه‌رو می‌شوید نه‌تنها چیزی حل نمی‌شود بلکه مشکلات چند برابر می‌شوند.
 
وقتی فقط فکر می‌کنید و بازهم فکر می‌کنید شادی را از خودتان دور می‌بینید، آن‌قدر که هیچ‌گاه نمی‌توانید به آن برسید.
۹- به این فکر می‌کنید که اوضاع چطور می‌توانست باشد
قبل از اینکه بتوانید واقعاً امروز را فراموش کنید لازم است که بخشی از وجودتان بمیرد! باید روزی که گذشت را با همه متعلقاتش به گذشته‌ها بسپارید ازجمله چیزی که می‌توانست اتفاق بیافتد، کاری که می‌توانستید بکنید و نکردید و…شما باید بدانید که چیزهایی هست که نمی‌توانید تغییر دهید مثل اتفاقی که افتاده است، نظر مردم در آن لحظه خاص و نتایجی که حاصل انتخاب شما یا دیگران است. وقتی این حقیقت را درک کردید، معنای واقعی بخشیدن خود و دیگران را لمس می‌کنید.
 
خودتان و دیگران را ببخشید در حال زندگی کنید و آزادباشید.
 
حرف آخراگر شما با هرکدام از موارد ذکرشده درگیرید، بدانید که تنها نیستید. هرکدام از ما تلاش می‌کنیم که زندگی بهتری داشته باشیم. درک روشن‌تری داشته باشیم و از اعتیاد های ذکرشده آزادشویم. نکته مهم این است که بدانید ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است، هیچ‌گاه برای قدم برداشتن در مسیر درست دیر نیست، اعتیاد از هر نوعی که باشد حل‌شدنی است.
منبع: سایت دگرش
+78
رأی دهید
-7

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۶
    wasp763 - استکهلم، سوئد

    خیلی عالی بود . مرسی....
    1
    22
    یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    wasp763 - استکهلم، سوئد
    کاش منبع رو مینوشتین
    2
    11
    یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    اریوبرزن - تبریز، ایران
    این خانم در عکس اولی‌ به نظر معتاد و عملی‌ نمیاد! جناب روانی‌ شناس توضیح لدفن! :)
    9
    7
    یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    اریوبرزن - تبریز، ایران
    آخ آخ پس یعنی‌ هممون آره؟ :)
    3
    10
    یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
    [::wasp763 - استکهلم، سوئد::]. سلام دوست خوبم،منبع سایت دگرباش نوشته شده در آخرین سطر! منگر که گوینده کیست! بنگر که گفتارش چیست!!! سلامت باشید.
    5
    10
    یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    liberté - مونترال، کانادا
    [::فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین::]. این چه استدلال مسخره ای هست که منگر که گوینده کیست؟ همینه که اینقدر سرقت ادبی زیاد شده ایران. اتفاقا باید نگریست که چه کسی چه میگوید. هم برای کپی رایت و هم برای اینکه علاقه مندان ممکن است بخواهند آثار بیشتری از نویسنده را بخوانند.
    3
    9
    یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
    [::liberté - مونترال، کانادا::]. با سلام به شما دوست بسیار ارجمندم،باور بفرمایید بهیچ عنوان قصد آزرده کردن کسی را نداشته و ندارم و نخواهم داشت!جسارت نشود دوست تحصیلکرده و آگاهم! غرض این بود اگر مطلبی برای کسی جالب از کار در آمد و توفیقی حاصل شد!چه نیازیست که بدانیم مطلب را چه کسی نوشته و یا از چه کسی دزدیده!؟همین که فیض بردیم کافیست! بازهم بخاطر این قصور !حقیر را عفو بفرمایید!سلامت باشید.
    3
    5
    دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    wasp763 - استکهلم، سوئد
    [::فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین::]. ممنون عزیز ، اما من برای ارتباط با منبع پرسیدم .......
    0
    0
    دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    wasp763 - استکهلم، سوئد
    دوستان عزیز خواستن منبع همیشه معنی بی اعتمادی نمیده ! شاید کسی مثل من خواهانِ ارتباط با منبع باشه ، انقدر زود عصبانی نشید.....
    0
    1
    ‌سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.