انکار آزار زن جوان در پراید

دو پسر جوان که متهم بودند زنی جوان را ربوده و در پراید او را آزار داده‌اند، دیروز پای میز محاکمه ایستادند و منکر ربودن و آزار زن جوان شدند.

رسیدگی به این پرونده از صبح بیست و یکم خرداد 93 به دنبال شکایت یک زن جوان به نام خاطره در دستور کار پلیس قرار گرفت. خاطره 28 ساله گفت: «مهندس صنایع هستم و ساعت 6 صبح در میدان پروین برای رفتن به محل کارم در خیابان استخر سوار یک پراید شدم که دو سرنشین داشت.

در میان راه راننده به سمت اتوبان زین‌الدین رفت و چون به او اعتراض کردم، گفت اتوبان شلوغ است و به ناچار به این مسیر پیچیده است. می‌خواستم از ماشین پیاده شوم که راننده و سرنشین دیگر که لباس سربازی به تن داشت درها را قفل کردند. پسری که لباس سربازی به تن داشت به صندلی عقب آمد و با تهدید چاقو سرم را زیر صندلی برد. او و راننده در حوالی جاده تلو مرا آزار دادند و سپس از ماشین بیرون انداختند.»

 به دنبال شکایت این زن، ردیابی دو پسر جوان آغاز شد و با شماره پلاکی که زن جوان در اختیار پلیس قرار داده بود، یک روز بعد راننده 25 ساله به نام محمدباقر و دوست 22 ساله‌اش به نام فرهود از سوی ماموران کلانتری 146 حکیمیه بازداشت شدند.

آنها که منکر ربودن زن جوان بودند در تحقیقات بعدی به جرم‌شان اعتراف کردند. محمد گفت: «من و دوستم می‌خواستیم برای سفر، به شمال برویم. چون فرهود سرباز بود ساعت 6 صبح به مقابل پادگان رفتم و او را سوار ماشین کردم. اما وقتی زن جوان را دیدم که منتظر تاکسی ایستاده وسوسه شدم. فکر آزار او به ذهنم رسید. به همین خاطر او را ربودیم و آزار دادیم.»

فرهود نیز جرمش را گردن گرفت. در این بین زن جوان اعلام رضایت کرد و دو پسر جوان با وثیقه سنگین آزاد شدند.

آنها دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار و در غیاب شاکی پرونده پای میز محاکمه ایستادند.

 در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: «با توجه به شکایت بدون قید و شرط شاکی از جنبه عمومی جرم برای دو متهم تقاضای کیفر دارم.»

سپس محمد پشت تریبون دفاع ایستاد و منکر آدم‌ربایی و آزار زن جوان شد. او گفت: «باور کنید من تحت فشار به این کار اعتراف کردم.»

او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من و محمد می‌خواستیم به شمال سفر کنیم، اما چون پول کافی نداشتیم تصمیم گرفتیم چند ساعتی مسافرکشی کنیم. زن جوان را دربستی سوار ماشین کردیم، اما وقتی به مقصد رسیدیم او کرایه‌اش را نداد.

من هم او را تهدید کردم اگر کرایه 15 هزار تومانی را نپردازد اجازه نمی‌دهم از ماشین پیاده شود. او با ما درگیر شد و 15 هزار تومان به‌عنوان کرایه به من داد، اما تهدید کرد کار ما را تلافی می‌کند. او به دروغ ادعای آزار و اذیت را مطرح کرده و ما را به دردسر انداخته است.»

فرهود نیز خودش را بی‌گناه خواند و گفت: «محمد وقتی بازداشت شد به شیشه معتاد بود. او برای خلاص شدن از اداره آگاهی به دروغ گفت که به زن جوان تجاوز کرده است.»

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به انکار متهمان و همچنین رضایت شاکی پرونده و عدول او از ادعای آزار و اذیت، دو پسر جوان را به جرم آزار و اذیت غیر از زنا به شلاق محکوم کرد.
 
 فرهود : 100میلیون پرداختیم تا رضایت گرفتیم
چقدر درس خوانده‌ای؟
دیپلم دارم.
شغلت چه بود؟
سرباز بودم.
چرا می‌خواستی با لباس سربازی به سفر شمال بروی؟
وقت نکرده بودم لباسم را عوض کنم.
چطور رضایت شاکی را جلب کردی؟
پدرم و پدر محمدباقر هر روز با التماس مقابل خانه زن جوان می‌رفتند تا توانستند با پرداخت 100 میلیون تومان رضایت او را جلب کنند.
بعد از آزادی می‌خواهی چه کار کنی؟
سربازی‌ام را تمام می‌کنم و سر کار می‌روم. در مدت 6 ماهی که در زندان بودم تنبیه شده‌ام.
 
محمدباقر :نمی‌خواهم برای یک ساعت به زندان برگردم
چقدر درس خوانده‌ای؟
فوق دیپلم حقوق دارم.
چند خواهر و برادر داری؟
تک فرزندم و خواهر و برادر ندارم.
شغلت چه بود؟
پیک موتوری بودم و ماشین را برای سفر شمال از یکی از دوستانم قرض گرفته بودم.
چراتصمیم گرفتی با ماشین دوستت مسافرکشی کنی؟
من و فرهود هیچ پولی برای سفر نداشتیم. فقط لازم بود 50 هزار تومان به دست بیاوریم تا بتوانیم به شمال برویم.
می‌خواستید خرج سفر شمال را چطور جور کنید؟
ما در شمال میهمان دوستان‌مان بودیم و فقط می‌خواستیم خودمان را به آنجا برسانیم.
چرا قبلا به آزار زن جوان اعتراف کرده بودی؟
از ترس.
به چه موادی اعتیاد داری؟
چند ماهی بود که شیشه مصرف می‌کردم، اما در زندان ترک کردم.
آثار خط روی دست‌هایت به خاطر چیست؟
در زندان چاقو خوردم.
چرا؟
می‌خواستند آزارم بدهند. نمی‌خواهم درباره‌اش حرفی بزنم. به همین خاطر نمی‌خواهم حتی برای یک ساعت هم به زندان برگردم.
چرا مقاومت نکردی؟
زورم نمی‌رسید به همین خاطر چاقو خوردم.
چه مدت در زندان بودی؟
6 ماه.
چطور توانستی رضایت شاکی را جلب کنی؟
پدرم رضایت او را جلب کرد، اما من از خجالتم حتی از پدرم نپرسیدم که چه مبلغی به زن جوان پرداخت کرده است.
اگر زن جوان را آزار ندادی چرا شرمنده هستی؟
همین که چند ماه در زندان بودم، آبروی خانواده‌ام پیش همه فامیل و همسایه‌ها رفت.
+29
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۴
    kiyanzx1 - استکهلم، سوئد
    خب .. سگ مجبورى مگه !
    1
    18
    ‌چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۰
    senator x - تهران، ایران
    ضعف قانون وکمبود تاکسی و بیکاری وحشتناک و در نتیجه عدم جلوگیری اداره راهنمائی از مسافرکشهای,این مصائب را پیش ده هابار در روز پیش میآورد و فریاد رسی نیست.درنتیجه خود زنها و دخترها دراین شهر بی قانون باید از خود دفاع کنند.بدخترخانها و زنان جوان چند پیشنهاد دارم.اول سعی کنند در کلاسهای رزمی حتما دفاع شخصی را آموزش ببیند.دوم در کیف خود همیشه (شوکر)قوی یا اسپری فلفل همراه داشته باشند.ولی بنظرمن بهترینش همان آموزش دفاع شخصی هست.یادم هست درخبرها خواندم,درلندن یک پیرزن 90ساله دو دزد را که برای قاپ زدن کیف باو حمله کرده بودند باهمین آموزش رزمی از پا درآورده بود و باعث تعجب مردم وپلیس شده بود
    0
    11
    ‌چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    kasra persia - لندن، انگلستان
    داستان خیلی عجیب و غریب به نظر میاد
    0
    4
    ‌چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.