به اتهام آدمربایی با همدستی زنی دستگیر شده است، اما اتهامش را قبول ندارد و میگوید قصد داشته شاکی را برای ترک به کمپ ببرد. با شکایت مرد میانسال دستگیر شد و خود را قربانی اختلافات زناشویی شاکی و همسرش میداند.
شاکی هم در این جلسه ادعا کرد مرد جوان از همسرش پول گرفته تا با اجرای این نقشه آدمربایی بتوانند اموال او را تصاحب کنند. در حاشیه جلسه تحقیق، گفتگویی با مهران 36 ساله داشتیم که در ادامه میخوانید.
***معتادی؟ نه ترک کردهام. شش سال هرویین و شیشه کشیدم، اما خسته شدم و ترک کردم. دو سال قبل از طریق یکی از دوستان پدرم در یک کمپ در شرق تهران بستری شدم و تمام 12 گام پاک شدن را طی کردم. در این مدت قرص مصرف میکنم اما دیگر سمت مصرف موادمخدر نرفتم.
متاهلی؟ همسرم وقتی فهمید من اعتیاد دارم به دادگاه رفت و دادخواست طلاق داد.
بعد از ترک سعی نکردی دوباره او را راضی به ادامه زندگی کنی؟ بعد از ترک سراغش رفتم اما دیر شده بود و او با مرد دیگری ازدواج کرده بود. من هم برای همیشه او را فراموش کردم.
چرا آدمربایی کردی؟ این اتهام را قبول ندارم.
شاکی مدعی شده او را ربوده و در کمپ زندانی کردی. او میخواهد از همسرش انتقام بگیرد و مرا قربانی کرده است. چند ماه قبل زنی به کمپ مراجعه و ادعا کرد همسرش به شیشه اعتیاد دارد و دچار توهم میشود. او از مدیر کمپ خواست همسرش را برای ترک به کمپ انتقال دهد. من بعد از ترک در همان کمپ مشغول به کار شدم و معتادان را پذیرش میکردم.
مدیر کمپ از من خواست به آدرس همسر این زن بروم و او را برای ترک به کمپ بیاورم. آدرس را گرفتم و همراه دو نفر از بستگان این زن راهی آنجا شدیم. شاکی مقاومت کرد که دو نفری که همراهم بودند او را کتک زده و سوار خودروی من کردند. او در طول مسیر میگفت معتاد نیست و مدیر یک شرکت بزرگ است. تصور میکردم تحت تاثیر توهم شیشه اینحرفها را میزند. وقتی فهمید همسرش از ما خواسته او را به کمپ ببریم، دیگر مقاومت نکرد و گفت؛ همراهتان میآیم تا ثابت شود معتاد نیستم. حتی به مدیر کمپ زنگ زدم و زمانی که او متوجه شد آشنایان شاکی او را کتک زدهاند، از من خواست شاکی را رها کنم، اما خودش اصرار داشت به کمپ بیاید.
چطور متوجه میشوید فردی معتاد است یا نه؟ در کمپ کیتهای مخصوص داریم و با آن آزمایش میگیریم.
چرا وقتی فهمیدید معتاد نیست آزادش نکردید؟ دو روز طول کشید تا فهمیدیم معتاد نیست. او یک گواهی عدم اعتیاد از ما گرفت و رفت. دو روز بعد ماموران پلیس آگاهی به کمپ آمدند و مرا به اتهام آدمربایی و حبس غیرقانونی دستگیر کردند.
اگر معتاد نبود چرا همسرش میخواست او را به کمپ ببرید؟ در جلسه بازپرسی متوجه شدم شاکی و همسرش با هم اختلاف داشتند. زن میانسال قصد داشت با سند سازی اموال شوهرش را تصاحب کند به همین خاطر نقشه اعتیادش را طراحی کرده بود تا بتواند در غیاب همسرش نقشه خود را اجرا کند. من میخواستم ثواب کنم، اما کباب شدم. از کجا میدانستم همسر شاکی چه نقشهای دارد. شاکی خودش همراه من آمد و در کمپ ماند. هیچ اجباری هم در کار نبود.
حرف آخر.. امیدوارم شاکی رضایت دهد و آزاد شوم. من بی گناه هستم و نمیخواهم به زندان بروم. کاش وارد این بازی نمیشدم.