تبهکاران با زاغزنی مرد جواهرفروش را ربودند اما در اجرای دسیسه طلایی شان به بنبست خوردند.
4مرد مهاجم با گروگان گرفتن یک طلافروش در خیابان ستارخان تهران تنها توانستند موبایل و 5/1 میلیون تومان پول وی را به سرقت ببرند و در اجرای نقشه سرقت از گاوصندوق طلافروشی ناکام ماندند.
ساعت 10/5 شب بیست و ششم اسفند ماه سال گذشته مردی طلافروشیاش در غرب تهران را ترک کرد و قصد رفتن به سمت خودرویش را داشت که ناگهان 4 مرد تبهکار با زدن اسپری گاز اشکآور و تهدید، وی را داخل خودروی خودش انداخته و او را به گروگان گرفتند.
2 ساعت پس از این گروگانگیری هولناک درحالی که هیچ کس نمیدانست چه بر سر مرد طلافروش آمده وی درحالی که دست و پایش بسته و چشمهایش پوشانده شده بود در خودرویش در گوشهای از خیابان رها شد و سرانجام با تقلای بسیار توانست خود را به پلیس برساند.
گفتوگو با مرد طلافروش
این مرد طلافروش که هنوز آثار شکنجه در سر و صورتش دیده میشود در رابطه با سرنوشت چند ساعته خود در دام تبهکاران به خبرنگار شوک گفت: ساعت 9/5 شب بود که در مغازه را بستم و به سمت خودرویم رفتم، هنوز 3 یا 4 متری با خودرویم فاصله داشتم که 2 جوان 28 ساله از جلو و عقب به سمت من آمدند و ناغافل با زدن اسپری گاز اشکآور و شوکر به من حمله کردند. شوکه شده بودم در همین هنگام 2 مرد از سوی دیگر به سمتم آمدند و در یک حرکت سوئیچ خودرویم را از دستم گرفتند و مرا سوار خودرویم کردند. هنوز نمیدانستم چه شده است که آنها دست و پا و چشمهایم را بستند و در مدت کوتاهی مرا به یک خانه بردند. نمیدانم کجا بود ولی مسیر طولانیای نرفته بودم. آدمربایان مدعی میشدند که مسلح هم هستند و اگر رمز گاوصندوق را ندهم مرا میکشند حتی گفتند دو هفته قبل یکی از طلافروشها را در جواهرفروشیاش در همسایگیمان به خاطر مقاومت کشتهاند و مرا هم به قتل میرسانند. ترسیده بودم ولی میدانستم اگر رمز را هم بدهم باز مرا به قتل میرسانند.
وی ادامه داد: همسرم مدام با موبایلم تماس میگرفت و همین باعث ترس آدمرباها شده بود آنها به مدت دو ساعت به انواع مختلف با شوکر و اسپری اشکآور شکنجهام دادند و سرانجام راضی شدند 5/1 میلیون تومان پول نقد، ساعت مچیام و موبایلم را به آنها بدهم تا رهایم کنند در حالیکه من را از آن خانه خارج کرده بودند.
این مرد طلافروش ادامه داد: وقتی دیدم دیگر صدایی نمیآید تلاش کردم تا خود را از خودرو نجات دهم. با سختی توانستم در را باز کنم و از رهگذرها کمک بخواهم جالب این که مرا در همان محدوده طلافروشیام در ستارخان رها کردند و خودرویم را هم ندزدیدند. یکی از عابران که در حال پارک خودرویش بود گفت دیدم که 4 مرد از خودرو پیاده شده و پا به فرار گذاشتند.وی بیان کرد: در این میان نیز همان ابتدا مقابل جواهرفروشی فردی این صحنه را دیده بود ولی از ترس به کمک نیامده و تنها با پلیس 110 تماس گرفته و شماره خودرویم را داده بود. همسرم نیز از همین طریق در جریان قرار گرفته و با نگرانی مرتب تماس میگرفت و ...
این مرد طلافروش گفت: برای شکایت به کلانتری جنتآباد مراجعه کردیم و پروندهای در دادسرای سعادتآباد تشکیل شد تا رسیدگیهای ویژه صورت گیرد. این بار من شانس آوردم شاید تبهکاران ترسیدند که نکند لو بروند ولی این ترس دائم با من و خانوادهام همراه است.
بنابراین گزارش، با دستور بازپرس پرونده تیمی از پلیس آگاهی به بازبینی دوربینهای موجود در منطقه پرداختند تا گروگانگیران خشن هرچه سریعتر شناسایی و ردیابی شوند.