سنگ مزار تنها شاه مدفون در حصار تاریخی تهران که این روزها همنشین فرشها شده مخدوش شده است. این سنگ قبر همان سنگی است که بعد از آنکه مشخص شد لطفعلیخان زند در گوشهای از حیاط امامزاده زید دفن شده روی آن گذاشته شد. تا سال گذشته بر روی آن زیر تصویر حجاری شده او این نوشته حک شده بود: «در این مکان جوانی فرشتهسرشت، بزرگترین شمشیرزن زندیه و ابرانسانی از نژاد شایسته ایرانی از تبار دلاوران آرمیده است که در ۲۳ سالگی نابینا شد و به قتل رسید. جهان پیر است و بیبنیاد…» اما این روزها بعد از شنیدن خبر تبدیل شدن بخشی از این آرامگاه به انبار فرش اگر گذارتان به دل بازار تهران و امامزاده زید بیافتد، با تصویر سنگ قبری مواجه خواهید شد که هیچ نوشتهای روی آن خوانا نیست و بقایای نوشته آن نیز از میان رفته است. تخریب سنگ گور کاملاً عمدی و در خلال بازسازی و ساماندهی امامزاده زید که از سال گذشته آغاز شده صورت گرفته است. آرامگاه لطفعلیخان زند در ایوانی قرار دارد که سالهاست با یک در شیشهای محافظت میشود. آنچه باعث تخریب این سنگ شده فضاسازی است که برای بالا بردن سنگ گور رخ داده است. در حال حاضر سنگ را به اندازه یک متر بالا بردهاند و مرمری یک تکه سفید را در زیر گذاشتهاند. تغییر و بازسازی به نظر دلیلی برای تخریب نوشتههای سنگ گور است که در شصت، هفتاد سال گذشته و بعد از مشخص شدن آن قبر قدیمی گوشه حیاط امامزاده زید مربوط به لطفعلیخان زند است روی آن نصب شده بود.
بر اساس منابع تاریخی لطفعلیخان زند پسر جعفرخان و نوه صادقخان برادر کریمخان زند بود. او ششمین خان زندیه بود که به فاصله کمی از مرگ کریمخان به تخت نشست. او برخلاف اخلافش دلاوری بود که شمشیر به دست گرفتن را از کودکی آموخت و چنان پا در رکاب اسب سیاهرنگش «غران» میگذاشت و شمشیر میزد که گویی شمشیر بخشی از دستش است. به گفته منابع تاریخی او بر خلاف عموها و پدرش از مقابل دشمن نگریخت و برای حفظ حکومت زندیه تا پای جان رفت. شجاعت، صراحت لهجه و صداقت مهمترین خصوصیاتی است که کتابهای تاریخی از این جوان زیبا برمیشمارند.
او در سال ۱۲۰۲ ق با آغاز شورشی که در لار اتفاق افتاد از سوی پدر به سمت لار رفت تا ضمن آرام کردن شورش آن دیار را به قلمرو پدر خویش بیفزاید و البته این مأموریت را با پیروزی به پایان برد و بعد از آن به سمت کرمان رفت تا آنجا را نیز آرام کند. اما درست در پای دیوار کرمان خبر قتل پدرش را توسط خیانت نزدیکانش شنید و هنوز نبرد را آغاز نکرده به شیراز بازگشت تا امور سلطنت را به دست بگیرد. لطفعلیخان به شیوه شاهان زندیه نام خان را به جای شاه انتخاب کرد و در ارگ کریمخانی تاج سلطنت بر سر گذاشت. به شهادت منابع در شش، هفت سالی که پادشاه ایران بود و در شیراز حکمرانی میکرد با وجود آشفتگی و آشوبی که در سراسر سرزمین ایران وجود داشت، کارهای زیادی چون بازسازی حافظیه و آرامگاه سعدی و سد تنگاب را آغاز کرد. این سد در دوره ساسانیان ساخته و در این دوران رها شده بود. او همچنین قصد داشت راه میان شیراز و بندرعباس را هم بسازد که حمله آقامحمدخان قاجار کارش را نیمهتمام گذاشت. به نوشته تاریخ روضه الصفای ناصری: «با به تخت نشستن لطفعلیخان، آقامحمدخان قاجار به سرعت رو به سوی شیراز نهاد و سرانجام در منطقهای به نام هزار بیضا در پنج فرسنگی شیراز جنگ درگرفت که البته به سبب فرار محمدخان، عموی لطفعلیخان، زندیان شکست را پذیرا شده و به داخل شهر پناه بردند و قاجارها شیراز را محاصره نمودند، اما پس از اندکی به سبب برج و باروی شیراز و کمبود آذوقه و خوراک دامها ناچار به ترک محاصره شدند. اما این آغاز نبردهای لطفعلیخان با آقامحمدخان بود.» سر هارد فورد جونز، که بعدها وزیر مختار انگلیس در دربار فتحعلیشاه شد و با لطفعلیخان زند از نزدیک آشنا بود، در کتاب خاطراتش مینویسد: «لطفعلیخان زند تصمیم داشت اصفهان را بر قلمروی خود بیافزاید، این شهر به حکومت قاجار اضافه شده بود. در این هنگام توطئهای از سوی برخی بزرگان شهر از جمله حاجی ابراهیمخان کلانتر در شرف تکوین بود تا خان زند را سر به نیست کنند. به محض خروج شاه زند از شیراز حاجی ابراهیم به اجرای نقشه خود اقدام کرد و امرای طرفدار خان زند را دستگیر و به برادرش که در اردوی لطفعلیخان بود خبر داد که شورشی را در سپاه تدارک بیند. نتیجه آنکه خان ناکام زند با اندک یاران وفادار رو به سوی شیراز نهاد غافل از آنکه مرکز فرماندهی شورشیان شیراز است. هنگامی که او به پشت دروازههای شیراز رسید با بسته بودن دروازههای شهر از خیانت حاجی ابراهیم آگاه شد و تلاش کرد تا وارد شهر شود، اما حاجی ابراهیم کلانتر با تهدید سپاهیان او مبنی بر اینکه زن و فرزندانشان را در شیراز دستگیر و به قتل خواهد رساند توانست اندک یاران جوان دلاور زند را نیز از او جدا کند و در نتیجه خان زند به اتفاق باقی مانده یاران که شمارشان از شمار انگشتان دست کمتر بود رو به سوی دشتستان گریخت.»
لطفعلیخان زند با سپاه کوچکی که جمع شده بود در مقابل آقامحمدخان ایستاد و در آستانه پیروزی در جنگ سمیرم بود که بار دیگر خیانت ابراهیمخان کلانتر ورق جنگ را به سمت قاجارها برگرداند و شیراز سقوط کرد. آقامحمدخان در شیراز به سراغ گور کریمخان رفت و بعد از نبش قبر استخوانهای وکیلالرعایا را به تهران برد و در کاخ گلستان دفن کرد. لطفعلیخان با شنیدن این خبر به سمت کرمان و بعد از آن بم رفت تا بار دیگر با تجهیز سپاه به مقابله با قاجاریه بشتابد. اما دروازههای ارگ بم هم از خیانت ابراهیمخان بسته نماند و در نهایت بعد از نبردی سخت و زخمهای عمیق و دیدن مرگ دلخراش اسب زیبایش تسلیم شد. گفته میشود لطفعلیخان را با زخمهای بسیار به حضور آقا محمدخان میآورند. او از شاه جوان زندیه میخواهد که برایش تعظیم کند اما لطفعلیخان چنین نمیکند و شاه قاجار بعد از آنکه فرمان میدهد به او تجاوز کنند چشمان این جوان ۲۳ ساله را کور کرده و بعد از انتقال به تهران او را در پایتخت زندانی میکند. اما همین هم برای پادشاه قاجار که تازه به تخت نشسته بود کفایت نکرد و دستور داد تا لطفعلیخان را بکشند. گفته میشود که او را خفه کردند اما برخی از منابع نیز معتقدند او به همراه همسرش مریم بانو با ضرب شمشیر کشته شدند. پیکر لطفعلیخان زند در گوشهای از امامزاده زید در گمنامی به خاک سپرده شد. او تنها شاهی است که در محدوده بافت تاریخی تهران و حصار تاریخی این شهر دفن شده است هر چند که نباید از یاد برد که با اتصال ری به تهران، ناصرالدین شاه دومین شاهی است که در تهران به خاک سپرده شده است. در دوران پهلوی مشخص شد که این قبر مربوط به لطفعلیخان است و برای آن سنگی آماده شد که روی گور نصب شد. سنگی که حالا نوشتههای روی آن نیز از بین رفته است.
این اتفاق در حالی رخ داده است که در یک سال گذشته اخباری از آغاز طرح بازسازی بنای پانصد و چند ساله امامزاده زید بازار در رسانهها منتشر شد و قرار بود همزمان بازسازی محوطه آرامگاه لطفعلیخان زند که در تاریخ به دلاور زند مشهور است انجام شود. اما در یک سال گذشته بازسازی امامزاده زید تکمیل نشده و محوطه آرامگاه نه تنها ساماندهی نشده که بخشی از فرشهای امامزاده در محوطه آن انبار شده و سنگ قبر نیز از بین رفته است و به نظر میرسد ارادهای هم برای ساماندهی وجود ندارد و مشکلاتی که سومین امامزاده تهران به لحاظ وسعت و قدمت تاریخی با آن مواجه شده دامن گور لطفعلیخان را نیز گرفته است.
بر اساس اسنادی که در اوقاف تهران موجود است محوطه امامزاده زید بیش از ۱۴ هزار متر مربع زیر بنا داشته است. زیربنایی که در حال حاضر بخشی از آن محدود شده و برای سالها مدرسه حافظ در بخشی از آن ساخته شد. مدرسهای که چند سال پیش تخریب شد و بخشی از آن به بازار فرش افزوده و بخش دیگری نیز آتشنشانی بازار در آن راهاندازی شد. در حال حاضر آتشنشانی در حریم درجه یک این امامزاده قرار دارد که تعدادی از واحدهای تجاری به امامزاده متصل میشود. گفته میشد که بخشی از فضای شرقی حیاط امامزاده زید که در حال حاضر متروکه باقی مانده است توسط گروهی از سرمایهداران خریداری شده بود تا مانند بخش غربی تبدیل به فضای تجاری شود که در حال حاضر منتفی شده است اما فضا که با فنسی جدا شده همچنان رها شده است.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان