از شبکه های اجتماعی یک هموطن متولد ۱۳۲۷ می نویسد:
من متولد شدم و پا به دنیا گذاشتم تا فردا را بسازم.
دبستان رفتم مدیر دبستان ما توده ای بود! ناظمش مصدقی بود! معلمم فدائی اسلام بود!
به دبیرستان رفتم مدیر ما عضو نهضت آزادی بود! ناظمش توده ای بود ! دبیر ادبیات ما میگفت حیف که میرزا کوچک خان را این بی پدران کشتند!! بقیه دبیران هم یا چریک بودند یا فدائی بودند یا میگفتند حیف که مصدق در تبعید است !
من به دانشگاه رفتم ... با گرفتن کارت دانشجویی روشنفکر شدم! همه دور هم بودیم , از هر نوع حشمی در میان ما بود مصدقی و توده ای و چریک و مجاهد و فدائی....
دخترهای دانشگاه ما عاشق خسرو گلسرخی شده بودند !! پسرهای دانشگاه ما عاشق شریعتی !! خر تو خری بود در میان ما روشنفکرها!! کسی کتاب درسی نمیخواند! یکی مارکس میخواند , یکی عقاید برتر استالین ! یکی کتاب های جلال آل احمد , چند تا هم کتاب "مائو چگونه به قدرت رسید" , و خیلی ها هم اخلاق در اسلام , و "چگونه دیدگاه شما زینب وار شود"!!!
خوب یادم است یک روز دکتر ابراهیم بنی احمد , استاد جامعه شناسی ما ,
در سرکلاس پرسید : چند نفر از شما ایرانی هستید؟
همه گفتیم : آقا ما!
پرسید: چند نفر از شما شاهنامه میخوانید؟!
کسی دستش را بلند نکرد!
پرسید: گلستان سعدی چند صفحه است و در چه باب هایی نوشته شده؟
کسی نمیدانست!!
پرسید : نام کوچک جامی چیست؟
کسی نمیدانست!!
هر چه از ایران پرسید کسی نمیدانست !!!
پرسید : رضا شاه در چه سالی و در کجا بدنیا آمد؟
پرسید : نام اصلی امیرکبیر چه بود؟!
و در آخر گفت :
" خاک بر سر ملتی که شما روشنفکرانش باشید!"
کسی از شما تاریخ خود را نمیداند اما اگر بپرسیم اسامی آن 53 نفر عضو حزب توده در کتاب بزرگ علوی را نام ببرید همه شما نام کوچک , نام فامیل , شماره شناسنامه , و تاریخ تولدشان راحفظ هستید!! کسی که به تاریخ و هویت خود خیانت کند به خود رحم نخواهد کرد . بدبخت آن مملکتس که شماها روشنفکرانش باشید!"
و البته آن ملت اتفاقا بدبخت هم شد و دکتر بنی احمد , استاد ما , صحیح گفته بود!
دشت مان , گرگ اگر داشت , نمی نالیدم
نیمی از گله ی ما را سگِ چوپان خورده!
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان