حادثه‌ای که زندگی یک خانواده را نابود کرد

روزنامه شرق: مادر پسری که در نوجوانی در یک حادثه دچار سوختگی شدید شده و این روزها زندگی سختی را می‌گذراند، از مردم درخواست کمک کرد.

به گزارش خبرنگار ما، این جوان که حسین نام‌ دارد ٢٥ اسفند سال ٨٤ وقتی که برای کمک به پدرش برای تعمیر ماشین رفته ‌بود، دچار سوختگی شدید شد.

مادر حسین در توضیح آنچه اتفاق افتاده‌ است، گفت: «همسرم که سرهنگ نیروی انتظامی بود تازه یک ماشین خریده و با حسین بالای سر ماشین بودند که همسرم گفت ماشین روشن نمی‌شود، بعد گفتند به خاطر این است که بنزین در ماشین جریان پیدا نمی‌کند. مقداری بنزین در یک پیاله دست حسین بود و شوهرم هم داشت قسمت‌های مختلف ماشین را دست‌کاری می‌کرد که یک دفعه در یک استارت نمی‌دانم چه شد که ماشین و حسین با هم آتش گرفتند. بلافاصله آتش را خاموش کردیم، اما از همان لحظه بدبختی زندگی‌مان را گرفت. درصد سوختگی حسین خیلی بالا بود، به ما گفتند ٦٥ درصد سوخته‌ است و زنده‌نگه‌داشتن او کار سختی‌ است، اما خوشبختانه عناصر حیاتی بدنش نسوخته بود و بعد از چندین ماه بستری‌شدن در بیمارستان او را به خانه آوردیم و مراقبت از او را در خانه ادامه دادیم».این زن در ادامه گفت: «در این سال‌ها سختی‌های زیادی کشیدیم، هزینه‌های درمان بسیار سنگین بود و شوهرم مجبور شد پول نزول کند ٣٥‌ میلیون تومان پول نزول کرد و در این مدت فقط توانست بخشی از سود آن را پس بدهد و نتوانست مابقی آن را بدهد. بعد کسانی که به شوهرم نزول داده ‌بودند، گفتند باید پول را پس بدهی؛ درحالی‌که ما هرچه داشتیم فروختیم و خرج بچه کردیم. چِکش را به اجرا گذاشتند و حکم جلبش را گرفتند. می‌خواستند او را به زندان بیندازند، اما شوهرم فرار کرد و حالا مدتی است که فراری شده و ما خبری از او نداریم. تنها درآمد ما حقوق بازنشستگی شوهرم است که دوسوم آن برای قسط‌هایی که داریم می‌رود و یک‌سوم آن برای زندگی باقی می‌ماند. وضعیت حسین بدتر شده‌ و همین مسئله وضعیت روحی او را هم به‌هم‌ریخته ‌است. پسرم زمانی که این اتفاق برایش افتاد ١٦ساله بود بااین‌حال درس خواند و دیپلمش را گرفت دانشجوی کارشناسی بود، اما هزینه‌های سنگین درمانش باعث شد دیگر نتوانیم هزینه‌های دانشگاهش را بدهیم؛ چون برای رفت‌وآمد و نگهداری از او در دانشگاه باید خرج زیادی می‌کردیم به همین خاطر هم مجبور شد ترک تحصیل کند. در خانه ماند هر روز زخم‌هایش بدتر شد و داروهایی هم که دکترها دادند تأثیر نکرد و ما هم نتوانستیم به خاطر محدودیت مالی کار زیادی برای او بکنیم. شدت سوختگی به حدی است که استخوان‌های پایش را هم سوزانده ‌است به‌طوری‌که دارند کم‌کم پودر می‌شوند. این زن ادامه داد: حالا پسرم ٢٦ساله شده‌ است. وضعیت روحی‌اش آن‌قدر بد شده که وقتی داروهایش را نمی‌خورد، به طرز عجیبی پرخاشگری می‌کند. نمی‌تواند از خانه بیرون برود و هیچ دوستی ندارد. از طرفی وضعیتی که در خانه داریم هم بسیار بد است. شوهرم که متواری شده و یکی از کسانی که پول نزول داده ‌است، وقتی می‌بیند نمی‌توانیم بهره‌اش را بدهیم وسایل خانه را می‌برد و چند روز پیش فرش و تلویزیون را با خودش برد. من دو فرزند دیگر هم دارم که آنها بزرگ‌تر از حسین هستند، با اینکه تحصیل‌کرده‌ هستند اما در شهری که ما زندگی می‌کنیم کاری برای آنها پیدا نشده‌ است. یکی از بچه‌هایم دختر است و وضعیت ما او را بسیار اذیت می‌کند. سرنوشت آنها تحت‌تأثیر سوختگی حسین قرار گرفته ‌است. هیچ کمکی نداریم و روزهای سختی را می‌گذرانیم به همین دلیل هم از مردم کمک می‌خواهم. اگر کمک اطرافیان نباشد، حتی برای غذاخوردن هم پول نداریم و باید گرسنه بخوابیم.

هم‌وطنانی که می‌خواهند به این جوان و خانواده‌اش کمک کنند می‌توانند کمک‌های نقدی خود را به شماره کارت ٥٨٩٢١٠١١٤٠٢٢٨٥٣٣ بانک سپه به نام ملکه مشایخ، مادر حسین واریز کنند.

گفتنی است بخشی از مدارک سوختگی و قسط‌های پرداختی از سوی پدر این جوان در دفتر روزنامه موجود است.
+73
رأی دهید
-3

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۷۰
    senator x - تهران، ایران

    ایکاش فلسطینی یا لبنانی بودید.بسیارشرمنده هستم که کمکی ازدستم ساخته نیست.یک زمانی بنی آدم اعضاء یک پیکر بودند.
    11
    96
    یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۳:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    همه چیز ایران بر باد رفت - برلین، آلمان
    ملاهای لجن ، به فرموده اون خمینی گوربگور شده ، هیچی در هواپیما برای دلواپسانش ، کسانی که روح خدا رو تو ماه دیده بودند تراووش کرد، عدلو عدالتو خوشبختیو برای همون هیچی ها ، تو بخون لبنانیو فلسطینیو بوسنیاییو عراقیو سوریو نی جر یاییو آلبانیاییو سودانیو ونزوئلایی صادر کردن! مردم بی هوش که فرشته نر تولید کردن! روزهای خوشمونه!!!
    11
    24
    دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    شیرمردان - سیدنی، استرالیا
    همگی ببخشید، اخه این چه سرهنگی است که خطر بنزین رو نمیداند. اطلاعات عمومی ما ایرانیان خیلی پایین است. بنده هم تا وقتی که در ایران بودم همین‌گونه بودم درصد ضربه پذیری یا ریسک پذیری بالایی داریم و این دلیل بسیاری از مشکلات و اتفاقات است.
    10
    12
    دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۱:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    شیرمردان - سیدنی، استرالیا
    به هر صورت خداوند یاریت کند. و شر آخوندها را از ایران کم.
    6
    14
    دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    گویا خانم - تهران، ایران
    من حاضرم کمک کنم ، اما کاشکی یه شماره تلفنی ، آدرسی چیزی بود که آدم مطمئین میشد :
    5
    18
    دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۵:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    afshin.briji - اهواز، ایران
    جون داداش منم بیکارم بعضى وقتها چند روزى کار هست ولى اونقدر نیست که بشه ./. ولى امیدوارم یه ادم مایه دار خیرى پیدا شه ، خداییش خوشحالى داره ادم یه نَفَر دیگه رو خوشحال کنه . دادن از گرفتن شادى بخش تَر است.
    4
    17
    دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۶:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.