درخواست تعیین‌تکلیف ۱۱سال پس از جنایت

مرد جوان که یک زن را قربانی سرقت طلاهایش کرده و به قصاص محکوم شده بود، با گذشت 11 سال از جنایت و پیگیری نکردن اولیای دم، در زندان بلاتکلیف مانده است. او در نامه‌ای به قضات دادگاه کیفری درخواست تعیین‌تکلیف را مطرح کرد.

رسیدگی به این پرونده از بیستم فروردین 83 به دنبال پیدا شدن جنازه خونین یک زن جوان در باغی در بلوار هوشیار کرج در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان می‌داد این زن با شلیک گلوله به سرش از پا درآمده است. پس از آن جنازه زن ناشناس به پزشکی قانونی فرستاده و تلاش برای افشای هویت وی آغاز شد.

یک روز از این ماجرا گذشته بود که مرد جوانی به اداره آگاهی پلیس کرج رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد. این مرد گفت: «همسر 37 ساله‌ام پروین، دیروز صبح از خانه‌مان بیرون رفت و دیگر بازنگشت.»

نشانی‌هایی که این مرد از همسرش ارائه داد با مشخصات جنازه زن ناشناس مطابقت داشت. به این ترتیب مرد جوان به سردخانه پزشکی قانونی رفت و جنازه همسرش را شناسایی کرد.

پلیس در نخستین گام از تحقیقات به پرس‌و‌جو از خانواده قربانی پرداخت و به همسر پروین مظنون شد و او را تحت بازجویی قرار داد. این مرد گفت: «مدتی بود به رابطه همسرم با یک مرد غریبه مشکوک شده بودم، اما من هرگز او را نکشتم و نمی‌دانم چه کسی او را قربانی سرقت طلاهایش کرده است.»

دو ماه از جنایت گذشته بود که دختر 15 ساله قربانی به اداره آگاهی رفت و نخستین سرنخ را به پلیس داد.  دختر نوجوان گفت: «مدتی بود مادرم با یک مرد جوان به نام رضا آشنا شده بود. مادرم می‌گفت رضا در قاچاق اسلحه دست دارد و مرد خشنی است. او حتی مادرم را تهدید کرده بود که اگر طلاهایش را به او ندهد مادرم را می‌کشد. من به رضا مشکوک هستم.»

با اطلاعاتی که دختر نوجوان به پلیس داد رضا 40 ساله بازداشت شد و پلیس در خانه‌اش یک اسلحه کشف کرد. رضا آذر سال 83 در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به قتل پروین با‌ انگیزه سرقت اعتراف کرد.

وی گفت: «یک روز پروین را به‌عنوان مسافر سوار ماشینم کردم. او در بین راه سر صحبت را باز کرد و از زندگی مشترک با همسرش گلایه کرد. من هم دلم برای او سوخت و بعد از آن روز چند بار به دیدنش رفتم. آخرین بار او را به یک باغ دعوت کردم. وقتی چشمم به طلاهایش افتاد وسوسه شدم و از او خواستم تا طلاهایش را به من بدهد اما مقاومت کرد و من به ناچار چند تیر به او شلیک کردم. طلاها را هم به مبلغ 300 هزار تومان به یک طلافروش در حصارک کرج فروختم.»

 در پایان آن جلسه هیات قضایی رضا را با توجه به درخواست اولیای دم به قصاص و زندان محکوم کرد. حکم صادره در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد، اما اجرای حکم به خاطر پیگیری نکردن اولیای دم متوقف شد و با گذشت 11 سال از جنایت همچنان اولیای دم پیگیر پرونده‌شان نشدند. به این ترتیب رضا از زندان نامه‌ای به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاد و درخواست اعمال ماده 429 قانون مجازات را مطرح کرد. این مرد گفت: «11سال است که در زندان بلاتکلیف مانده‌ام و نمی‌دانم چه سرنوشتی در انتظارم است. حالا از قضات دادگاه تقاضای تعیین‌تکلیف دارم.»

با پذیرفتن درخواست این متهم از سوی قضات شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار است هیات قضایی به‌زودی درباره این پرونده اظهارنظر کند.
+6
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.