انتقام آتشین از شوهر

 «مرتضی بعد از ازدواج مدام به من توهین می‌کرد و مادر پیرم را آزار می‌داد. من هم حدود دو سال می‌شد که می‌خواستم به‌خاطر کارهایش او را بکشم، ولی جرأت نداشتم تا این‌که روز حادثه نقشه‌ام را اجرا کردم».
 
به گزارش جام جم آنلاین، اینها بخشی از سخنان زنی بود که همسر خود را به آتش کشیده و کشته است. او در حضور تیم جنایی به تشریح جنایت خود پرداخت.
 
دیماه امسال مرد جوانی را به‌دلیل سوختگی شدید به یکی از بیمارستان‌های استان فارس منتقل کردند. تلاش‌های کادر درمان برای نجات جان مرد بی‌فایده ماند و او بعد از مدت کوتاهی جان باخت.
 
ماموران پلیس در جریان موضوع قرار گرفتند و به مرگ این مرد مشکوک شدند و تحقیقات خود را از همان بیمارستان آغاز کردند.
 
کارکنان بیمارستان در تحقیقات پلیس، سوختگی مرد را بسیار شدید اعلام کردند و گفتند: مرد به حدی سوخته بود که هیچ‌یک از اقدامات درمانی موثر واقع نشد و جان خود را از دست داد.
 
در ادامه تحقیقات، جسد این مرد به پزشکی قانونی منتقل شد و مسئولان دلیل مرگ را سوختگی شدید اعلام کردند.
 
تحقیقات محلی نیز نشان داد، مرتضی در آتش‌سوزی خانه‌اش دچار سوختگی شدید شده بود. به این ترتیب بررسی محل حادثه را در دستور کار خود قرار دادند.
 
کارشناسان آتش‌نشانی که از طرف بازپرس جنایی ماموریت بررسی محل را برعهده داشتند پس از تحقیق و بررسی در محل دریافتند که آتش‌سوزی عمدی بوده و یک نفر با استفاده از بنزین خانه را به آتش کشیده است.
 
ماموران در پیگیری‌های پرونده به همسر مرتضی که فرانک نام داشت مشکوک شدند و بعد از پرس‌وجو دریافتند این زن و شوهر جوان از مدت‌ها قبل با هم اختلافات زیادی داشتند. همین موضوع باعث شد ماموران فرانک را مظنون اصلی پرونده قتل همسر خود بدانند.
 
زن پس از دستگیری بسیار ترسیده بود و در بهت و ناراحتی همه چیز را انکار کرد ولی بعد از مدتی در بازجویی‌های پلیس لب به سخن گشود و راز قتل همسرش را فاش کرد.
 
او اعترافات خود را این‌گونه شروع کرد: «سه سال بیشتر نداشتم که پدرم فوت کرد و سایه پدر از روی سرم برداشته شد.
او از خود ارث به‌جا نگذاشت و مادرم برای این‌که من را بزرگ ‌ و شکم خود‌ و من را سیر کند در خانه‌های مردم کار می‌کرد.
 
کار کردن مادرم ادامه داشت. من روزبه‌روز بزرگ‌تر می‌شدم و مادرم هم برای زندگی همچنان زحمت می‌کشید.»
 
مدتی گذشت و فرانک دیگر یک دختر جوان و شاداب شده بود. او برای جبران زحمت‌های مادرش درس می‌خواند تا بتواند موفق شود و او را سربلند کند.
 
فرانک جوان دیپلم گرفت و با درس خواندن و تلاش فراوان در رشته روان‌شناسی در دانشگاه قبول شد. او با کمک‌های مادرش وارد دانشگاه شد و درس خود را ادامه داد.
 
در این بین خواستگاران زیادی داشت که همه آنها را به دلیلی رد می‌کرد تا این‌که مرتضی به خواستگاری‌اش آمد.
 
وی درباره آشنایی‌اش با مرتضی می‌گوید: «با مرتضی در جلسه خواستگاری و به صورت سنتی آشنا شدم. به نظرم مرد خوبی آمد.
 
قبل از او هم خواستگاران زیادی به خانه‌مان رفت و آمد داشتند ولی هیچ‌کدام را قبول نکردم ولی با دیدن مرتضی حس کردم همان مردی است که در کنارش می‌توانم طعم خوشبختی را بچشم.»
 
فرانک با یک دنیا امید و آرزو با مرتضی ازدواج کرد. اوایل همه چیز خوب بود یا اگر هم خوب نبود، فرانک آنقدر خوشبین بود که بدی‌ها را نمی‌دید، ولی بعد از مدتی همه چیز کم‌کم تغییر کرد.
 
مرتضی عوض شد. مدام بهانه می‌گرفت و فرانک را اذیت می‌کرد. حرفش را نمی‌فهمید و سعی می‌کرد حرف خود را به کرسی بشاند.
 
متهم به قتل درباره این اختلافات می‌گوید: بعد از مدتی مرتضی از من توقعاتی داشت که من نمی‌توانستم آنها را برآورده کنم. نمی‌دانستم چه کنم که او آنقدر بهانه نگیرد.
 
من و مرتضی یک دختر و پسر داشتیم و من برای این‌که جو خانه برای بزرگ شدن آنها آرام باشد، همه تلاش خودم را می‌کردم، ولی هیچ نتیجه‌ای در رفتار مرتضی نداشت. او حتی مادر پیرم را که تنها زندگی می‌کرد ‌آزار می‌داد.
 
زن برای خلاص شدن از این زندگی درخواست طلاق داده بود، ولی همسرش راضی به جدایی نبود و او را طلاق نمی‌داد.
 
او در اظهارات خود گفت که حتی راضی شده ‌ همسرش یک زن دیگر بگیرد تا شاید او و فرزندانش را کمتر اذیت کند و این ادعایش را هم ثبت کرده، ولی مرتضی راضی به ازدواج دوم هم نشده و رفتار‌های خود را ادامه داده بود.
 
فرانک در بازجویی گفت: «از دو سال پیش نسبت به بهبود اوضاع ناامید شدم و به این نتیجه رسیدم که چاره‌ای جز کشتن شوهرم برایم نمانده است، ولی در این مدت نه جرات این کار را داشتم و نه فرصت مناسبی برایم پیش آمد.
 
سرانجام شب حادثه دوباره با هم مشاجره کردیم. بشدت عصبانی بودم و نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم.»
آن شب مرتضی کنار بخاری خوابیده بود و فرانک با دیدن شیشه شکسته بخاری نا گهان فکری در سرش جرقه زد.
 
او می‌خواست انتقام همه بدرفتاری‌ها و شکنجه‌های روحی را که در طول مدت زندگی‌اش با مرتضی دیده بود ‌بگیرد. به هیچ چیز جز کشتن مرتضی فکر نمی‌کرد.
 
فرزندانش را سریع به خانه مادرش برد و به خانه برگشت. در این مدت مرتضی هنوز خواب بود و بهترین زمان برای اجرایی شدن نقشه فرانک بود.
 
متهم درباره چگونگی آتش زدن همسرش گفت: «مقداری بنزین در خانه داشتیم. آن را روی بخاری و مقداری روی همسرم ریختم و بسرعت از آنجا دور شدم. شعله‌های آتش را دیدم.
 
مرتضی را که آتش گرفته بود، دیدم. داد و فریادش را شنیدم. خیلی ترسیده بودم. دیگر برای پشیمانی دیر شده بود. کاری از دستم برنمی‌آمد.
 
مرتضی دوان‌دوان به بیرون از خانه آمد و خود را در جوی آبی که نزدیک خانه بود انداخت، بعد هم همسایه‌ها او را به بیمارستان رساندند.»
 
زن جوان پس از تشریح صحنه قتل در برابر بازپرس و کارآگاهان با قرار قانونی روانه زندان شد تا با تکمیل تحقیقات محاکمه شود.
+55
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۱
    raha1984 - هامبورگ، آلمان

    عزیزم خودت هم با اون نامرد سوختی و به خاک سیاه نشستی ، مملکت وقتی قانون های اسلامی که مفتش گرونه و تمام حق رو به آقایون میده داشته باشه اینه حال روز مردمش !
    6
    61
    جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۱
    ایران زاد - هامبورگ، آلمان

    این ضعیفه عقده ای بدلیل نداشتن سرپرست درست و حسابی انطور بزرگ شد که دلش میخواست و اخر الامر عقده حقارت خود را سر ان مرد بیجاره خالی کرد. اکثر زنها فقط میگویندشوهرم مرا ازار میداد. این ضعیفه نمیگوید علت ازار چه بود. شما زنی را بمن نشان بدهید که دروغ نمیگوید یا همیشه از مرد خودش طلبکار نباشد. این حرفها را که این ضعیفه میزند ادعای یک زنی است که بر اساس منطق درستی بزرگ نشده.این ضعیفه حنایتکار نمیگوید که مسبب ناراحتی روحی در خانواده چه کسی بوده. ان زنی که در هنگام جوانی صد ها خواستگار داشته و بهمه جواب رد میداده . ایا قحطی زن در شیراز بوده؟؟؟ که همه مردم سراغ این میامدند.این ضعیفه نمی گوید حرکات و رفتار ان در کوجه و خیابان انطوری بود که فقط مردان هوسران سراغ ان میامدند و این انها را قبول نمیکرده. برادر عزیز. تربیت خانوادگی مطلبی است که باید در خانواده وجود داشته باشد و بچه بر اساس ان یاد بگیرد و رشد کند. این زنیکه جنایتکار کسی نداشته تا اصول زندگی را در خانواده نهادینه کند. این ضعیفه خودش افتاده و خودش بزرگ شده لذا این حرکات و جنایات برای اینگونه حیوانات یک امری ساده است
    92
    10
    جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    عموعقلی - پاریس، فرانسه
    مردم چرا اینقدر بی رحم شدن آخه نمیفهمم نمیخوام بگم همش تقصیر دین ومذهب است ولی چاره نداروم
    5
    17
    جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    دوستدار - استهکلم، سوئد
    مرد اتیش گرفته هر چند بد برخورد و غیره بوده اما هر گز فکر کشتن زنش را نکرده , این خانم تحصیل کرده و روانشناس بوده , اگر بی سواد باقی میماند شاید هرگز چنین جنایتی را انجام نمیداد.
    29
    14
    جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا

    اگر ادعاهایت حقیقت داشته باشد و مادرت رو هم اذیت میکرد و حتى درخواست طلاق هم کرده بودى ولى نتیجه نگرفته ایى ، کاملا حق با شماست !!! اینجور مردها رو که از خوک هم پست تر و کثیفتر رو باید اینجورى بسزاى أعمالش برسونى !! چون تمام راه ممکنه رو امتحان کردى و جواب نگرفتى و از نظر من راه و چاره ایى دیگه برات نمونده بوده !! امیدوارم که جلادت ( ببخشید قاضى پرونده ات ) اینو بفهمه و مشکلات شمارو هم درک کنه و هر چه زودتر برى بالا سر بچه هات !!! سلامت باشین !!
    8
    31
    جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۱
    ایران زاد - هامبورگ، آلمان

    اه اه اه در برابر این منطق چقدر منفی دادند. من میگم همه اینها خانم ها ئی هستند و خودشان هم شوهرانشان را بیک طریقی سر به نیست کردند و یا دوران زندان را طی کردند و یا بیک طریقی با کمک چاقچیان عزیز تر از جانش یا عزیز تر از برادرش بخارج فرار کرده و احتمالا در این سایت یا سایت های دیگر دنبال شوهر جدید یا یک ......دیگر میگردند. امان از دست شما
    36
    5
    جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۱
    raha1984 - هامبورگ، آلمان
    [::ایران زاد - هامبورگ، آلمان::] کافر همه را به کیش خود پندارد !! اره بیچاره ها فرار کردن که بیان اینجا تو و امثال تو رو با افکار کپک زده و پوسیده قرون وسطایی به دام بیاندازن !!!.
    1
    9
    شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۱
    ایران زاد - هامبورگ، آلمان
    این حرف ها ئیکه این ضعیفه میزند همانند جنایت کاری است که تنها بقاضی میرود . من تا انجائی که میدانم و می شناسم هیچ مردی زن خود را ازار بدهد. زنی اگر ازار ببیند همانند گربه انچنان سرو صدائ و چنگ دندان میاندازند که همه شما ها میدانید . ان مرد بدبخت که بوسیله این ضعیفه جنایتکار کشته شده نمیدانست که این دختره یتیم یک روز قاتل او میشود.زن اگر ناراضی باشد فورا بدادگاه میرود و درخواست طلاق میکند. بی شرف ترین و پست ترین مرد ها هیچوقت زن خود را نمی کشند جز انکه زن روی مغزش راه برود یا کاری کند که مرد را بمرز دیوانکی بکشاند. شما صفحات حوادث را بخوانید اینگونه زنهای حنایتکار بسیار زیاد ند.اینها با مردان غریبه ارتباط دارند و پس از بر ملا شده توسط همان مردی که زحمت پنچر گیری را میکشد ان مرد را اتش میزنند یا بیک طریقی میکشند. مرد ها صاحب غیرت هستند و کمتر اتفاق می افتد که زنش را بکشد جز اینکه ان ضعیفه همانند مادر خودش کاری کند که مرد دق مرگ شود.اقا تمام جنایت های دنیا بر حسب گفته های تاریخ زنها هستند. اینها جنگ جهانی را سبب شدند.شما زنی را ببینید که با زن های شوهر خود رابطه خوبی داشته باشد
    6
    1
    شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۱
    ایران زاد - هامبورگ، آلمان
    رها هامبورگ من زنی نداشتم که تصمیم بقتل من بگیرد. اگر زن من در 14 سال قبل بدلیل یخبدان شدید که عازم فرودگاه هم بود تا مادرش را مشایعت کند بدلیل تصادف خود و مادرش فوت شدند از جمله زنهائی بود بجای اینکه تصمیم بگیرد شوهرش را بکشد در طول اقامت در همین کشور چندین جایزه و تشویق نامه دریافت کرد. پس همه زنها قاتل نیستند و همه زنها بدون پدر و یا بدون تربیت بزرگ نشدند. یک مقدار در مراسم های مختلف حضور پیدا کن و اینگونه زنان با فطرت را خواهی دید . منظور از مراسم این جشن های ابکی ایرانیان نیست مراسم رسمی که المانی ها بر گذار می کنند.
    5
    0
    شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.