قتل آزاردهنده دختر خردسال

مرد جوان وقتی فهمید دختر خردسالش از سوی یک پسر مورد آزار قرار گرفته است، طبق نقشه‌ای از پیش طراحی شده او را به زیرزمین یک تعمیرگاه کشاند و کشت.

این مرد دیروز پای میز محاکمه گفت: «او را کشتم تا دختربچه دیگری قربانی جنایت سیاه او نشود.»
محمد 42 ساله بیست و نهم شهریور 93 مهدی 37 ساله را کشت و جنازه او را که داخل صندوق عقب خودرویش جاسازی کرده بود، به آتش کشید.
 مردی که ادعا می‌کند یک آشنای کودک آزار را به قتل رسانده است، تحت محاکمه قرار گرفت.
با ادعاهای مادر نگران مبنی بر اینکه پسر 37 ساله‌اش به نام مهدی گم شده است، پلیس شهرری به تجسس‌های ویژه‌ای برای پرده برداشتن از سرنوشت وی دست زد.
این مادر آشفته وقتی پیش روی بازپرس پرونده ایستاد، گفت: پسرم مغازه وسایل تزئینات تولد و جشن‌های عروسی دارد. روز گذشته او به خانه آمد و خودروی برادرش را امانت گرفت و با عجله بیرون رفت و دیگر برنگشت هر چه چشم به راه ماندیم به خانه نیامد. وی افزود: هر دقیقه دل نگرانی‌مان بیشتر می‌شد، چندین بار به موبایلش زنگ زدم وقتی دیدم از دسترس خارج است، دلواپس شدم تا اینکه موبایلش خاموش شد. ابتدا احتمال دادم به خانه دوستانش رفته باشد. وقتی پرس‌وجو کردم دیدم کسی از پسرم خبر ندارد. حالا چند شبانه روز است از گم شدن مهدی می‌گذرد. نگران هستم که گرفتار سرنوشت بدی شده باشد. با ادعاهای این مادر، تیمی از کارآگاهان پلیس مأموریت یافتند تا تحقیقاتی را برای پیدا کردن مرد گمشده آغاز کنند. تیم پلیسی در جریان بررسی‌ها پی برد که مهدی در روز ناپدید شدن به مغازه تعویض روغنی دوستش رضا رفته است و همین سرنخ کافی بود تا رضا تحت بازجویی قرار گیرد. این مرد خیلی زود در بازجویی‌ها اعتراف کرد که برادرش محمد دست به قتل مهدی زده است. با اعترافات رضا، خیلی زود برادرش بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
محمد در بازجویی‌ها پرده از راز جنایت آتشین خود برداشت و گفت: راننده هستم و بار سبزیجات به شهرستان‌ها می‌برم. یک روز وقتی از شهرمان به خانه آمدم، نشستم تا چای بخورم، دختر 7 ساله‌ام به من گفت بابا اگر موضوعی را برایت بگویم ناراحت نمی‌شوی؟ از آنجا که من رابطه صمیمی با بچه‌هایم دارم، گفتم نه بگو. ناگهان دخترم ماجرای تلخ باورنکردنی‌ای را برایم تعریف کرد، همان لحظه شوکه شدم به او گفتم این موضوع را به کسی نگفتی؟! که در جواب گفت فقط مامان می‌داند!
آنجا بود که همسرم را صدا زدم و گفتم که چه اتفاق ناگواری برای دختر کوچولویم رخ داده است.
خیلی عصبی بودم و نمی‌دانستم چه کار کنم. با توجه به اینکه چند روزی به تولد دخترم باقی نمانده بود، بدون اینکه موضوع را به برادرم رضا بگویم از وی خواستم که به دوستش مهدی زنگ بزند و به بهانه آوردن وسایل تزئینات جشن تولد وی را به مغازه تعویض روغنی‌اش دعوت کند.
لحظه‌شماری می‌کردم چرا که در تنگنا قرار گرفته بودم آن روز رسید و مهدی آمد.
از آنجا که باید کار بنایی انجام می‌دادیم برادرم می‌خواست به دنبال بنا برود که مهدی خودرویش را به او داد و رضا رفت. من و مهدی در مغازه تعویض روغنی تنها ماندیم او را به زیرزمین تعویض روغنی دعوت کردم. وقتی از پله‌ها در حال پایین رفتن بودیم به وی گفتم که چرا کودک آزاری کرده است.
ناگهان او برگشت و یک سیلی محکم به صورتم زد. او را از روی پله‌ها به پایین هل دادم. با هم گلاویز شدیم. وی به جای عذرخواهی به ناسزاگویی پرداخت و حرف‌های دخترم را تأیید کرد.
همان لحظه به او داروی مسموم دادم و با دستهایم گلویش را فشار دادم تا اینکه خفه شد.

از مغازه برادرم بیرون آمدم. 45 دقیقه بعد رضا آمد، پرسید مهدی کجاست؟! که خودرو را به او تحویل بدهم که به او گفتم مهدی به خانه رفت. برادرم حرفم را باور کرد با هم به خانه رفتیم. نیمه‌های شب بود که به رضا گفتم مهدی را به قتل رسانده‌ام. آنجا بود که رضا خواست داد و بیداد کند که با دست جلوی دهانش را گرفتم و گفتم که چه اتفاق تلخی برای دختر کوچولویم افتاده است، اگر کسی بفهمد آبرویمان می‌رود. او نیز به ناچار سکوت کرد. با کمک برادرم جسد مهدی را داخل صندوق عقب خودرویش گذاشتم و خودم به تنهایی آن را به قلعه گبر شهرری بردم و با ریختن بنزین روی خودرو، جسد را به آتش کشیدم و تنها گوشی قربانی را برداشتم و آن را نیز در یکی از کوچه پس‌کوچه‌های تهران به زمین انداختم. باور کنید برادرم از قتل بی‌خبر بود و نمی‌دانست. بنابر این، صبح دیروز این دو برادر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه، مادر قربانی تقاضای قصاص کرد. محمد وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون رفت، گفت: روز 29 شهریورماه بود که برای انتقامجویی، این مرد کودک‌آزار را کشتم و پشیمان نیستم. برادرم در جنایت هیچ نقشی نداشت. برادر قاتل نیز گفت: باور کنید من هرگز دستم به خون کسی آلوده نشده است. تنها وقتی فهمیدم که چه اتفاق ناگواری برای برادرزاده‌ام رخ داده است چیزی در مورد قتل مهدی نگفتم و سکوت کردم. بنابر این گزارش، بزودی در این زمینه حکم صادر خواهد شد.
  متهم : او را کشتم تا بچه دیگری قربانی نشود
قبل از بازداشت شغلت چه بود؟
من با یک وانت نیسان به شهرستان‌های اطراف تهران سبزی می‌بردم و بیشتر وقتم را در جاده بودم.
چقدر درس خوانده‌ای؟
تا دوم دبیرستان.
چند فرزند داری؟
پسرم حالا در سال دوم دبیرستان درس می‌خواند و دخترم 8 ساله است.
چطور از ماجرا مطلع شدی؟
من از شهرستان اراک به خانه برگشتم و دیدم دخترم دنیا ناراحت است. وقتی علتش را پرسیدم سکوت کرد تا اینکه او را در آغوش گرفتم و از او خواستم علت ناراحتی‌اش را برایم بگوید. او هم گفت که دو روز  پیش مهدی که سر کوچه‌مان بقالی داشت او را به دخمه‌ای در پشت مغازه‌اش برده و آزار داده است.
همسرت از این ماجرا مطلع نبود؟
دخترم همان روز ماجرا را به مادرش گفته بود. اما همسرم  از ترسش در این‌باره چیزی به من نگفته بود تا اینکه من از شهرستان به تهران آمدم.
چطور با قربانی قرار گذاشتی؟
من از شنیدن این ماجرا شوکه شده بودم. دو شبانه روز نخوابیدم و فقط درباره این موضوع فکر کردم. سپس از برادرم که صاحب یک تعمیرگاه است و با مهدی دوست بود خواستم او را به بهانه آوردن بادکنک و وسایل تزئینی برای برگزاری جشن تولد دخترم به  تعمیرگاهش دعوت کند. وقتی مهدی به تعمیرگاه آمد برادرم را از مغازه به بیرون فرستادم و مهدی را به زیرزمین تعمیرگاه بردم.
از ماجرای قتل بگو.  
من از مهدی پرسیدم چرا دست به چنین کاری زده است اما او جواب قانع‌کننده‌ای به من نداد. او حتی عذرخواهی هم نکرد و  با مشت به صورتم کوبید تا از دست من خلاص شود و بیرون برود، اما من گردن او را گرفتم و او را کف زیرزمین خواباندم. چند قرص خواب‌آور که از قبل تهیه کرده بودم داخل یک لیوان آب ریختم و به او خوراندم تا بی‌حال شد. بعد او را با دستانم خفه کردم.
با جنازه چه کردی؟
 آن را داخل صندوق عقب  ماشین مهدی جاساز کردم و به بیابان‌های ری بردم و  به آتش کشیدم.
چرا بعد از قتل، خودت را به پلیس معرفی نکردی؟
 در آن شرایط نمی‌خواستم همسر و فرزندانم را تنها بگذارم. وانتم را هم قسطی خریده بودم و می‌خواستم اقساط آن را بپردازم، سپس خودم را معرفی کنم اما 40 روز بعد از قتل پلیس مرا بازداشت کرد.
چرا به فکر شکایت از مجتبی نیفتادی؟
من با قانون آشنایی نداشتم. فکر می‌کردم اگر شکایت کنم چندین ماه طول می‌کشد تا شکایتم به نتیجه برسد. مهدی قبل از این ماجرا هم تعداد زیادی دختر و پسر را آزار داده بود. حتی این ماجرا را دوستان مجتبی هم در بازپرسی مطرح کرده‌اند و هشت نفر از آنها شهادت داده‌اند. من در زندان فهمیدم مجازات قانونی مجرمی مانند مهدی اعدام است.
از قتل پشیمان نیستی؟
نه. من از کشتن مهدی پشیمان نیستم اما در زندان فهمیدم که بهتر بود خودم دست به کار نمی‌شدم و آن را به دست قانون می‌سپردم. من مهدی را کشتم تا دختربچه دیگری قربانی نشود. هر کسی جای من بود همین کار را می‌کرد. مهدی زندگی ما را نابود کرده بود. اگر او را نمی‌کشتم جرات می‌کرد بار دیگر هم سراغ دخترم بیاید و او را آزار دهد.
حالا دخترت در چه وضعیتی است؟
او به افسردگی مبتلا شده و همسرم هر هفته او را پیش روان‌پزشک می‌برد. این چهارمین روان‌پزشکی است که همسرم  دخترم را برای درمان  پیش او می‌برد. دخترم شب‌ها کابوس می‌بیند. هنوز هم وقتی عکس مهدی را می بیند از ترس به گریه می‌افتد.
+91
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۳
    kasra persia - لندن، انگلستان

    یه جورایی قضیه بودار به نظر میاد
    83
    10
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۶
    Gharibeh-Ashena - هانوفر، آلمان

    گفتنش راحته ولی باید پدر بود و خود را جای اون پدر گذاشت. وقتی چنین اتفاقی برای فرزندت میافته دیگه عاقلانه فکر نمیکنی و فقط تو فکر انتفام از اون دیوصفت هستی.
    1
    198
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    oghab - هلسینکی، فنلاند

    آفرین بر تو پدر ....هرچه زودتر باید آزاد بشه .و مغازه آون .... باید بفروشند بدن به این پدر زجر دیده
    2
    154
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    بیدار58 - بابلسر، ایران

    غصه نخور,اگه واقعیت رو گفته باشی,بهترین کار رو کردی دمت گرم
    1
    109
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    afshin.briji - اهواز، ایران

    اگه همه چى راست باشه حقش نیست اعدام باشه ولى نباید سریع هم ازاد بشه و تشویق شدنش هم کار اشتباهى است .ادم کشى راه حل قابل قبولى نیست. باید به دادگاه میکشوندش.
    6
    64
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    afshin.briji - اهواز، ایران

    ولى از رابطه والدین با بچشون لذت بردم ، که بچه جرأت کرد با والدینش صحبت کنه. من هم در بچگى مورد آزار قرار گرفتم و بعد از چندین سال هنوز در روحیم تاثیر گذار است، اما هیچىوقت نتوانستم به والدینم بگویم. و این باعث شد این ازار چندین بار از طرف پسر عمویم تکرار شود .وقتى بزرگتر شدم هیچوقت بهش سلام هم ندادم .
    1
    103
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    afshin.briji - اهواز، ایران

    این تنها بارى است که این خاطره تلخ را بازگو کردم ، و همیشه فکر کردم یک بار وفتى بچه هایش به سن قانونى رسیدند خاطره ازارهایش را جلوى بچه هایش برایش تعریف کنم.
    1
    70
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    afshin.briji - اهواز، ایران
    ولى کار این پدر جاى تشویق نداره اگه عمقى تر ببینیم وقتى این بچه بزرگتر بشه این که پدرش کسى رو بخاطر اون کشته تأثیر منفى ترى رویش خواهد گذاشت
    27
    17
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    Sternschnuppe1408 - هانوفر، آلمان

    این که هم چین اتفاقی‌ واسه آدم بیفته خیلی سخته، منم همین اتفاق وقتی‌ که کوچیک بودم برام افتاد و نتونستم به خانوادم بگم و هنوز هم نگفتم، امیدوارم که هر چه زود تر حال اون دختر هم خوب بشه
    2
    39
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۵
    جنوب غرب - استانبول، ترکیه

    خیلی سخته جای این پدر بودن. مقتول چه طلبکار بوده. بجای انکار یا عذرخواهی حمله کرده ؟!!!!!
    1
    33
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    aarian - تهران، ایران

    متاسفانه این معضل کودک آزاری در ایران هنوز کاملا شناخته نیست و مردم با اعتماد به دوست و آشنا و عدم آگهی دادن به کودک به دام این مشکل می‌افتند. من برای این پدر متاسفم چون حسش یک حس انسانی‌ بوده اما حالا حتا ممکنه که بخاطر قتل مجازات بشه. امیدوارم این اتفاق نیفته.
    1
    31
    یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    ریبوار - نیویورک، ایالات متحده امریکا
    تجاوز آنهم به کودک در دمکراسی ترین کشور دنیا سخت ترین مجازات دارد ممنون پدر جان تو یه قهرمانی
    0
    17
    دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۱:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.