گفته‌های محکوم نجات‌یافته از لحظه‌های قبل از اعدام : ما ۱۲ اعدامی بودیم

پسر جوان وقتی در دعوا به خاطر جای پارک موتورسیکلت دست به قتل زد هرگز فکر نمی‌کرد پدر قربانی پای چوبه دار و فقط به خاطر رضای خدا، او را ببخشد. این پسر وقتی شنید با حکم قضایی به‌زودی آزاد می‌شود فقط اشک ریخت.
 
***

چند سال داری؟30سال اما وقتی به اتهام قتل بازداشت شدم 26 ساله بودم.
چقدر درس خوانده‌ای؟سیکل دارم.
شغلت چه بود؟یک مغازه رویه‌کوبی مبل در پردیس داشتم و آنجا کار می‌کردم.
مقتول را می‌شناختی؟دوستم بود و سال‌ها او را می‌شناختم.
 از ماجرای قتل بگو.سیزدهم مرداد 90 موتورسیکلتم را مقابل مغازه‌ام پارک کرده بودم که عباس مقابل مغازه‌ام آمد و اعتراض کرد. او می‌گفت اینجا محل پارک موتور اوست. سعی کردم او را آرام کنم، اما دست‌بردار نبود و فحاشی می‌کرد. به همین خاطر برای ترساندن او به مغازه‌ام برگشتم و از جعبه وسایلم یک چاقو برداشتم.
چرا همراه خودت چاقو بردی؟من فقط می‌خواستم او را بترسانم تا آرام شود، اما نمی‌دانم چطور شد که چاقو به گردنش برخورد کرد. از آن چاقو قبلا استفاده کرده بودم. زنگ زده و کند بود، اما نمی‌دانم چطور وقتی با گردن عباس برخورد کرد، شاهرگ او را برید.
چطور توانستی رضایت اولیای دم را جلب کنی؟حکم قصاصم در دیوان عالی کشور تایید شده بود. روز قبل از اجرای حکم وصیت‌نامه‌ام را نوشتم و از پدر و مادرم خداحافظی کردم. مغزم قفل شده بود و حتی نمی‌توانستم به چیزی فکر کنم، تا اینکه صبح بیست و پنجم آذر امسال مرا به همراه 11 محکوم دیگر پای چوبه دار بردند. وقتی پزشک زندان با ماژیک اسمم را روی دستم نوشت تا بعد از اعدام بتوانند جنازه را به راحتی شناسایی کنند، سرم گیج رفت. دیگر چیزی نمی‌دیدم. می‌خواستم از پله‌های چوبه دار بالا بروم که پدر عباس که تنها ولی دم بود گفت فقط به خاطر خدا و بدون هیچ چشم‌داشتی از خون پسرش گذشت می‌کند.
در آن لحظه چه کردی؟فقط گریه می‌کردم. فکر می‌کردم خواب می‌بینم و الان مرا برای بردن پای چوبه دار بیدار می‌کنند.
سرنوشت 11 متهم دیگر چه شد؟چهار نفر از آنها اعدام شدند و هفت نفر دیگر مهلت یک‌ماهه گرفتند. من تنها کسی بودم که با رضایت ولی دم از اعدام رها شدم.
قرار است به‌زودی آزاد شوی. چه برنامه‌ای برای زندگی‌ات داری؟پدر عباس درس بزرگی به من داد. او به من یاد داد که می‌توان خوب بود و خوب زندگی کرد. می‌خواهم پیرو او باشم. من در زندان درس‌های خوبی گرفتم. همیشه برای عباس نماز می‌خوانم و همیشه شرمنده پدر او هستم.
+53
رأی دهید
-3

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۸
    ایران مظلوم - سوست، هلند
    امیدوارم خداوند به این پدر بزرگوار صبر و در آخرت اجر دهد. مردم از خون عزیزشان می گذارند اما بعضی ها هستند برای یک اختلاف کوچک هر چقدر عذرخواهی می کنی نمی پذیرد . مثل مادر شوهر من
    0
    19
    یکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    londonlondon - لندن، انگلستان
    خدا به اون پدر بزرگوار صبر بده و انشالا خونه اون پسر پایمال نشه وتو به مجازات الهی برسی‌ انشالا چون من معتقدم کهن پایمال نخواهد شد
    2
    1
    دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.